#پست_شصتوششم
#آخرین_شبگیر
#مهدیه_سیفالهی
به ل*بهای جمع شدهاش خندهای کردم و ل*ب زدم:
- همیشه شکمو بودی.
به سمتم چرخید و چشمکیحوالهام کرد.
- هنوزم هستم.
- پس یادم باشه یهبار دعوتت کنم تا خورشید بازم برامون بستنی درست کنه.
چشم درشت کرد و با کمال میل پاسخ داد:
- البته!
خوشحال از یادآوری...