دلنوشته دلنوشته هریدا | ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع .Melina.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7
  • بازدیدها 158
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

.Melina.

مدرس ادبیات + تایپیست
مدرس انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
تایپیست انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-03
نوشته‌ها
2,462
لایک‌ها
6,652
امتیازها
113
محل سکونت
میلان
کیف پول من
241,269
Points
3,865
اسم دلنوشته: هِریدا¹
نویسنده: ملینا نامور
ژانر: تراژدی_ عاشقانه
مقدمه:
زیبایی‌اش چشمم را گرفت تا آن‌جایی که خار‌های تیز وجودش را ندیدم!
من تمام عمر محسور سرخی گل بودم! لطافت و بوی خوش! نمی‌دانم خودم یا قلبم اما ندیدیم... خارهای تیز روی ساقه گل را ندیدیم و اجازه دادیم زخمی بزرگ بر روی دستانمان یادگاری بگذارد؛ فقط با امید این‌که شاید خار زمانی گل بدهد!​
______________________________
¹. هِریدا - herida
- زخم.
- زبان اسپانیایی

کد:
اسم دلنوشته: هِریدا
نویسنده: ملینا نامور
ژانر: تراژدی_ عاشقانه
مقدمه:
زیبایی‌اش چشمم را گرفت تا آن‌جایی که خار‌های تیز وجودش را ندیدم!
من تمام عمر محسور سرخی گل بودم! لطافت و بوی خوش! نمی‌دانم خودم یا قلبم اما ندیدیم... خارهای تیز روی ساقه گل را ندیدیم و اجازه دادیم زخمی بزرگ بر روی دستانمان یادگاری بگذارد؛ فقط با امید این‌که شاید خار زمانی گل بدهد!
#دلنوشته_هریدا
#ملینا_نامور
#halcyon
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Melina.

مدرس ادبیات + تایپیست
مدرس انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
تایپیست انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-03
نوشته‌ها
2,462
لایک‌ها
6,652
امتیازها
113
محل سکونت
میلان
کیف پول من
241,269
Points
3,865
گل؟ پس کی؟
کی قرار است خارهای تیز این شاخه گل بدهد؟
چه زمانی می‌توانم باور کنم از خار منحوس، گلی زیبنده بروید؟
نمی‌شود باور کرد! چون گاهی که محسور زیبایی‌اش هستم او با بی‌رحمی خارهایش را درون بدنم فرو می‌کند!
دیگر نمی‌توانم... گل، قلبم را شکسته؛ می‌دانم اگر بماند، دوباره زخمی می‌شوم!​

کد:
گل؟ پس کی؟
کی قرار است خارهای تیز این شاخه گل بدهد؟
چه زمانی می‌توانم باور کنم از خار منحوس، گلی زیبنده بروید؟
نمی‌شود باور کرد! چون گاهی که محسور زیبایی‌اش هستم او با بی‌رحمی خارهایش را درون بدنم فرو می‌کند!
دیگر نمی‌توانم... گل، قلبم را شکسته؛ می‌دانم اگر بماند، دوباره زخمی می‌شوم!
#دلنوشته_هریدا
#ملینا_نامور
#halcyon
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

.Melina.

مدرس ادبیات + تایپیست
مدرس انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
تایپیست انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-03
نوشته‌ها
2,462
لایک‌ها
6,652
امتیازها
113
محل سکونت
میلان
کیف پول من
241,269
Points
3,865
دردناک است... اما با این که می‌دانستم در هنگام لمس زخمی می‌شوم این کار را مرتباً انجام میدادم!
البته می‌خواهم بگویم این متن فقط در ر*اب*طه با گل‌ و خارهایش نیست.
گاهی با این که می‌دانیم خورشیدمان فقط مدتی در آسمان دلمان است باز هم می‌خواهیم ماهَش باشیم!
کد:
دردناک است... اما با این که می‌دانستم در هنگام لمس زخمی می‌شوم این کار را مرتباً انجام میدادم!
البته می‌خواهم بگویم این متن فقط در ر*اب*طه با گل‌ و خارهایش نیست.
گاهی با این که می‌دانیم خورشیدمان فقط مدتی در آسمان دلمان است باز هم می‌خواهیم ماهَش باشیم!
#دلنوشته_هریدا
#ملینا_نامور
#halcyon
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.Melina.

مدرس ادبیات + تایپیست
مدرس انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
تایپیست انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-03
نوشته‌ها
2,462
لایک‌ها
6,652
امتیازها
113
محل سکونت
میلان
کیف پول من
241,269
Points
3,865
امید ناامید هستم!
زمانی که دلم می‌گوید بلاخره خار گل میدهد؛ اما افکار بیمار گونه‌ام می‌گوید:
" او فقط یک خار است، یک خار خیلی خیلی کوچولو..."
نمی‌دانم قلب عالم است یا مغز!
نمی‌دانم امید گاهی پوچ است یا نه!
فقط دوست دارم
به امید هرگاه گل‌هایم را نوازش کنم!​
کد:
امید ناامید هستم!
زمانی که دلم می‌گوید بلاخره خار گل میدهد؛ اما افکار بیمار گونه‌ام می‌گوید:
" او فقط یک خار است، یک خار خیلی خیلی کوچولو..."
نمی‌دانم قلب عالم است یا مغز!
نمی‌دانم امید گاهی پوچ است یا نه!
فقط دوست دارم
به امید هرگاه گل‌هایم را نوازش کنم!
#دلنوشته_هریدا
#ملینا_نامور
#halcyon
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.Melina.

مدرس ادبیات + تایپیست
مدرس انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
تایپیست انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-03
نوشته‌ها
2,462
لایک‌ها
6,652
امتیازها
113
محل سکونت
میلان
کیف پول من
241,269
Points
3,865
تو مانند گلی زیبا دلم را به لرزش در‌ می‌اوری؛
اما حرف‌هایت... امان از حرف‌هایت که مثل خاری زخم میزند به قلب بیمار ما!
کاش واقعا انقدر زیبا نبودی که خار روی ساقه‌هایت را نبینیم!
کد:
تو مانند گلی زیبا دلم را به لرزش در‌ می‌اوری؛
اما حرف‌هایت... امان از حرف‌هایت که مثل خاری زخم میزند به قلب بیمار ما!
کاش واقعا انقدر زیبا نبودی که خار روی ساقه‌هایت را نبینیم!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.Melina.

مدرس ادبیات + تایپیست
مدرس انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
تایپیست انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-03
نوشته‌ها
2,462
لایک‌ها
6,652
امتیازها
113
محل سکونت
میلان
کیف پول من
241,269
Points
3,865
خسته‌تر از آن هستم که بخواهم بگویم:
" باطن خاطر ما بی‌شمار هِریدا است!"
لطفا هِریدا نزنید که دلمان دلمه بسته از جهش این خون گلگون!
که زخم است... زخم!​
کد:
خسته‌تر از آن هستم که بخواهم بگویم:
" باطن خاطر ما بی‌شمار هِریدا است!"
لطفاً هِریدا نزنید که دلمان دلمه بسته از جهش این خون گلگون!
که زخم است... زخم!
#دلنوشته_هریدا
#ملینا_نامور
#halcyon
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.Melina.

مدرس ادبیات + تایپیست
مدرس انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
تایپیست انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-03
نوشته‌ها
2,462
لایک‌ها
6,652
امتیازها
113
محل سکونت
میلان
کیف پول من
241,269
Points
3,865
من به تماشا نشسته‌ام، به تماشای گل که با هر وزش نسیم، گلبرگ‌هایش می‌ریزد.
این روزگار تمامش تقدیر است؟ شاید نه.
شاید این گل، از همان اول محکوم به پژمردن بود؛ مثل قلبی که در میان اشتیاقی بی‌پایان برای لمس محبت خود را در دام زخم‌های بی‌رحم دیگری می‌بیند.
زخم‌هایی که هیچ‌وقت در انتظار گل دادن هریدا التيام نیافت! بلکه بدتر امید‌های نا‌ به‌ جایم زخمی می‌زندن بر روی خون گلگون دلمه بسته‌ی هریدا!

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.Melina.

مدرس ادبیات + تایپیست
مدرس انجمن
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
تایپیست انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-03
نوشته‌ها
2,462
لایک‌ها
6,652
امتیازها
113
محل سکونت
میلان
کیف پول من
241,269
Points
3,865
ابتدای دیدنش معجزه‌ای در سلول‌های مغزم ثبت شد!
او یک معجزه بود!
می‌دانستم در دوست داشتنش بی‌شک درد‌هایی بی‌صدا فریاد می‌کشند در سکوت شب هق هق می‌کنند و من اما در این بازی بی‌پایان، همان‌طور که زخمی می‌شدم باز هم در پی او می‌دویدم با تمام وجود، با تمام امید!
شاید فکر می‌کردم که هر زخمی روزی بهبود می‌یابد؛ اما حالا، این زخمی که در دل دارم دیگر چیزی جز بخشی از من نیست!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا