کامل شده محزون | علی برادر خدام خسروشاهی دلنویس انجمن تک رمان

[علی خسروشاهی]

بسم تعالی

نام دلنوشته : محزون

نام نویسنده : علی برادر خدام خسروشاهی دلنویس انجمن تک رمان

ژانر : عاشقانه ، تراژدی

مقدمه:
من هیچ وقت با این دل و با این دست خالی برای همیشه زندگی نخواهم کرد
اگر همه من را در آ*غ*و*ش بگیرند و بهم لبخند بزنند از زندگیم چیزی نخواهم فهمید .
من محزونم !


​

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[علی خسروشاهی]

من هیچ وقت با این دل و با این دست خالی برای همیشه زندگی نخواهم کرد
اگر همه من را در آ*غ*و*ش بگیرند و بهم لبخند بزنند از زندگیم چیزی نخواهم فهمید .
من محزونم !
من غمگینم !
در قلب خودم می‌سوزم ولی لبخند می‌زنم و می‌نویسم …

---

#علی_خسروشاهی
#انجمن_تک_رمان
#محزون

متن مخفی: جهت کپیست

من هیچ وقت با این دل و با این دست خالی برای همیشه زندگی نخواهم کرد
اگر همه من را در آ*غ*و*ش بگیرند و بهم لبخند بزنند از زندگیم چیزی نخواهم فهمید .
من محزونم !
من غمگینم !
 در قلب خودم می‌سوزم ولی لبخند می‌زنم و می‌نویسم …

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[علی خسروشاهی]

من به تنهاییم عادت کرده‌ام …
با این همه ، در این بین ، تنها من نیستم که هر روز از تنهایی می‌نویسم …
تنهایی یک حس عمیق و خالصه که می‌تواند هر کسی را از هر کجای دنیا به خود مشغول کنه و بعضی وقت ها مانند یک زخم عمیق بر زندگی کسی میافته و ... .

---

#علی_خسروشاهی
#انجمن_تک_رمان
#محزون

متن مخفی: جهت کپیست

من به تنهاییم عادت کرده‌ام …
با این همه ، در این بین ، تنها من نیستم که هر روز از تنهایی می‌نویسم …
تنهایی یک حس عمیق و خالصه که می‌تواند هر کسی را از هر کجای دنیا به خود مشغول کنه و بعضی وقت ها مانند یک زخم عمیق بر زندگی کسی میافته و ... .

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[علی خسروشاهی]

دلتنگی هایم را مرور می‌کنم و می‌بینم که حتی اگر تمام دنیا هم برای من باشد ، باز دلتنگی من از تمام مردم دنیا بیشتر است .
اما در میان همه دلتنگی هایم ، تنها کسی که مرا در تنهایی ام تنها نگذاشته کسی نیست جز خود خودم !

---

متن مخفی: جهت کپیست

دلتنگی هایم را مرور می‌کنم و می‌بینم که حتی اگر تمام دنیا هم برای من باشد ، باز دلتنگی من از تمام مردم دنیا بیشتر است .
اما در میان همه دلتنگی هایم ، تنها کسی که مرا در تنهایی ام تنها نگذاشته کسی نیست جز خود خودم !

#انجمن_تک_رمان
#علی_خسروشاهی
#محزون

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[علی خسروشاهی]

محزونم و غمگینم
از درد جدایی تو می‌سوزم و می‌سازم
با ناله‌ی محزونی با گریه‌ی خونینم
در حسرت دیدارت ای مونس و همراهم
از دست غم هجران تا کی کشم این آهم !

---

#انجمن_تک_رمان
#علی_خسروشاهی
#محزون

متن مخفی: جهت کپیست

محزونم و غمگینم
از درد جدایی تو می‌سوزم و می‌سازم
با ناله‌ی محزونی با گریه‌ی خونینم
در حسرت دیدارت ای مونس و همراهم
از دست غم هجران تا کی کشم این آهم !

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[علی خسروشاهی]

درد هجران و درد محزونی
افسوس کزین عاشق چقدر دوری
چه‌ها میکند با دل چنین مجنونی
روزی نخواهد آمد میدانم
که کنار جان من با این عشق بمونی

---

#علی_خسروشاهی
#انجمن_تک_رمان
#محزون

متن مخفی: جهت کپیست

درد هجران و درد محزونی
افسوس کزین عاشق چقدر دوری
چه‌ها میکند با دل چنین مجنونی
روزی نخواهد آمد میدانم
که کنار جان من با این عشق بمونی

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[علی خسروشاهی]

چرا محزون گشته ام؟
ای کاش این گریه مرا از من بگیری
ای کاش این غم را ز من بگیری
ای کاش این هجران مرا بر هم نزند
ای کاش محزون را بگیری و مرا شاد سازی

---

#علی_خسروشاهی
#انجمن_تک_رمان
#محزون

متن مخفی: جهت کپیست

چرا محزون گشته ام؟
ای کاش این گریه مرا از من بگیری
ای کاش این غم را ز من بگیری
ای کاش این هجران مرا بر هم نزند
ای کاش محزون را بگیری و مرا شاد سازی

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[علی خسروشاهی]

می‌زنی به این آشفتگی و چه نازک است این جوانی هنوز ما
می‌گویی که این دو روز است ، این که در دل من جا نمی‌شود.

می‌زنی ای دو چشمِ من ، اشک من و به جای مژگان
این دو طفلِ اشکِ من در کنارِ تو دریا نمی‌شود

---

#انجمن_تک_رمان
#علی_خسروشاهی
#محزون

متن مخفی: جهت کپیست

می‌زنی به این آشفتگی و چه نازک است این جوانی هنوز ما
می‌گویی که این دو روز است ، این که در دل من جا نمی‌شود.

می‌زنی ای دو چشمِ من ، اشک من و به جای مژگان
این دو طفلِ اشکِ من در کنارِ تو دریا نمی‌شود

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[علی خسروشاهی]

دلم تنگته ولی این دل رو تنها گذاشتی رفتی
نمی‌دونم برای چی رفتی
یه روزی با یه دنیا خستگی و دلتنگی و بغض و آه وداع کردی و رفتی
اینا همه خاطره ست ولی تو رفتی
میدونستی میمیرم ولی خب رفتی

---

#انجمن_تک_رمان
#علی_خسروشاهی
#محزون

متن مخفی: جهت کپیست

دلم تنگته ولی این دل رو تنها گذاشتی رفتی
نمی‌دونم برای چی رفتی
یه روزی با یه دنیا خستگی و دلتنگی و بغض و آه وداع کردی و رفتی
اینا همه خاطره ست ولی تو رفتی
میدونستی میمیرم ولی خب رفتی

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[علی خسروشاهی]

لعلم بر لعل سیگار گذاشتم دوباره
و هر بار که من می‌دیدمت ، سیگار را روشن می‌کردم
تا شاید کمی از درد و تنهاییم کم شود
اعتیاد داشتم بهت ولی الان اعتیاد دارم به سیگار
می‌دانم که این سیگار را برای خودم نمی‌کشم و تو را به دست خودم نمی‌سپارم
اما اگر من با تو باشم ، دیگر نیازی به سیگار نیست

---

#انجمن_تک_رمان
#علی_خسروشاهی
#محزون

متن مخفی: جهت کپیست

لعلم بر لعل سیگار گذاشتم دوباره
و هر بار که من می‌دیدمت ، سیگار را روشن می‌کردم
تا شاید کمی از درد و تنهاییم کم شود
اعتیاد داشتم بهت ولی الان اعتیاد دارم به سیگار
می‌دانم که این سیگار را برای خودم نمی‌کشم و تو را به دست خودم نمی‌سپارم
اما اگر من با تو باشم ، دیگر نیازی به سیگار نیست

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان