دلنوشته دل‌نوشته‌ی ((ناقوسِ زمان)) نوشته‌ی حسینعلی، کاربر تک‌رمان

  • نویسنده موضوع حسینعلی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها 477
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
نام دل‌نوشته: ناقوسِ زمان
دلنویس: حسینعلی
ژانر: ؟
بسم ربِّ‌الحیِّ و لایَموت.
مقدمه:
اعجابی عظیم روی داده!
اعجابی شگرف که احساساتم را، نسبت به دنیای اطرافم دگرگون ساخته.
اعجابی وراء تمامِیِ ادراکم.
اعجابی نو، اما تلخ!
کد:
نام دل‌نوشته: ناقوسِ زمان

دلنویس: حسینعلی مبینی‌کشه

ژانر: ؟

بسم ربِّ‌الحیِّ و لایَموت.

مقدمه:

اعجابی عظیم روی داده!

اعجابی شگرف که احساساتم را، نسبت به دنیای اطرافم دگرگون ساخته.

اعجابی وراء تمامِیِ ادراکم.

اعجابی نو، اما تلخ!

#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
#گالری_تیزر_ناقوس‌زمان_حسینعلی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت اول
ترسان و میخ‌کوب بر روی کاناپه، با عرقی سرد بر پیشانی، و مبهوت؛ قامتِ تمام قدِ ساعت را مثل همیشه، اما احوالاتش را مُنقلب میبینم.
***
کد:
پارت اول

ترسان و میخ‌کوب بر روی کاناپه، با عرقی سرد بر پیشانی، و مبهوت؛ قامتِ تمام قدِ ساعت را مثل همیشه، اما احوالاتش را مُنقلب میبینم.

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت دوم
مگر جز اعلامِ زمان، از او چه خواسته بودم، که این‌بار، این‌گونه اعلانِ اَخم‌آلودِ عقرب‌های جراره‌اش، نیش بر جانم می‌زدند؟
***
کد:
پارت دوم

مگر جز اعلامِ زمان، از او چه خواسته بودم، که این‌بار، این‌گونه اعلانِ اَخم‌آلودِ عقرب‌های جراره‌اش، نیش بر جانم می‌زدند؟

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت سوم
شهری شلوغ و هرج و مرج در صفحه‌ای از زمان، که خیلِ عقرب‌های بی‌قرارش، عجول، اما گوئی هدف‌مند؛ عده‌ای به سرعت به جلو می‌چرخیدند و عده‌ای به عقب!
صفحه‌ای شلوغ و دَرهم، از زمان‌های پس و پیش "من"!
***
کد:
پارت سوم

شهری شلوغ و هرج و مرج در صفحه‌ای از زمان، که خیلِ عقرب‌های بی‌قرارش، عجول، اما گوئی هدف‌مند؛ عده‌ای به سرعت به جلو می‌چرخیدند و عده‌ای به عقب!

صفحه‌ای شلوغ و دَرهم، از زمان‌های پس و پیش "من"!

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت چهارم
هر کدام حالی مخصوص به خود دارند و عجیب است که احوالِ همه‌شان را در آنِ واحد میبینم! عقربه‌هائی که همه‌شان، گوئی "من" هستند! من‌هائی در زمان‌ها و مکان‌هائی مختلف!
آری. اسراری از من، که در صح*نه‌هائی از زندگی خلق‌شان کرده بودم! صح*نه‌هائی که...،
***
کد:
پارت چهارم

هر کدام حالی مخصوص به خود دارند و عجیب است که احوالِ همه‌شان را در آنِ واحد میبینم! عقربه‌هائی که همه‌شان، گوئی "من" هستند! من‌هائی در زمان‌ها و مکان‌هائی مختلف!

آری. اسراری از من، که در صح*نه‌هائی از زندگی خلق‌شان کرده بودم! صح*نه‌هائی که...،

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت پنجم
...وای خدای من! رو به چه به نظاره نشسته‌اید؟
با شمایانم. ای در، ای دیوار، ای سَقف و ای فرش و ای پنجره. و با هر آنچه که از جمادات، در معیت‌تان، چشم طمع به غارتِ اسرارِ مگوی من دوخته‌اید. از چه این‌گونه، چشم به رسوائیِ من دارید؟
***
کد:
پارت پنجم

...وای خدای من! رو به چه به نظاره نشسته‌اید؟

با شمایانم. ای در، ای دیوار، ای سَقف و ای فرش و ای پنجره. و با هر آنچه که از جمادات، در معیت‌تان، چشم طمع به غارتِ اسرارِ مگوی من دوخته‌اید. از چه این‌گونه، چشم به رسوائیِ من دارید؟

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت ششم
عرقِ وحشت از شرمی سوزان، تنه‌ی سردم را آغشته به لرزی عذاب‌آور کرده، و هم‌زمان که در پُشت، چشمِ التماسم را به رعایتِ حریم خصوصی‌ام، به چشمِ ناپاکِ در و دیوار و جمادات دوخته بودم؛ چشمِ حسرتم در جلو، شاهدِ ابطالِ عمرِ از دست رفته‌ام، در صفحه‌هائی از روزگار بودند.
اسراری از عمر از دست رفته، که دیگر خصوصی نبودند، و در ملاءِ محکمه‌ای پُرهیاهو، به حراجِ بی‌آبروئی گذاشته شده بودند.
***
کد:
پارت ششم

عرقِ وحشت از شرمی سوزان، تنه‌ی سردم را آغشته به لرزی عذاب‌آور کرده، و هم‌زمان که در پُشت، چشمِ التماسم را به رعایتِ حریم خصوصی‌ام، به چشمِ ناپاکِ در و دیوار و جمادات دوخته بودم؛ چشمِ حسرتم در جلو، شاهدِ ابطالِ عمرِ از دست رفته‌ام، در صفحه‌هائی از روزگار بودند.

اسراری از عمر از دست رفته، که دیگر خصوصی نبودند، و در ملاءِ محکمه‌ای پُرهیاهو، به حراجِ بی‌آبروئی گذاشته شده بودند.

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت هفتم
حال من بودم و جنابِ قاضی‌القضات، ساعت؛ که چکشِ ریاستی از ج*ن*سِ پاندول، بر میزِ عدلیه‌ی زمان می‌کوفتند، که از نوای سهمگینِ ناقوسش، گوشِ فلک، به سمتِ بی‌آبروئی‌های من سوق داده می‌شد.
حال من بودم و نمایش کردارم، در ملاءِ عا(ل)م!
***
کد:
پارت هفتم

حال من بودم و جنابِ قاضی‌القضات، ساعت؛ که چکشِ ریاستی از ج*ن*سِ پاندول، بر میزِ عدلیه‌ی زمان می‌کوفتند، که از نوای سهمگینِ ناقوسش، گوشِ فلک، به سمتِ بی‌آبروئی‌های من سوق داده می‌شد.

حال من بودم و نمایش کردارم، در ملاءِ عا(ل)م!

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت هشتم
ناگهان جناب قاضی؛ چکشی بر فرقِ ناپاکِ زمانم کوبید و با صدای هولناکِ ناقوسش؛ عقربه‌ای، بیش از همه خودنمائی کرد!
***
کد:
پارت هشتم

ناگهان جناب قاضی؛ چکشی بر فرقِ ناپاکِ زمانم کوبید و با صدای هولناکِ ناقوسش؛ عقربه‌ای، بیش از همه خودنمائی کرد!

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:

حسینعلی

کتابخوان انجمن
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-11-02
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
344
امتیازها
63
کیف پول من
8,766
Points
200
پارت نُهم
آ،، آ، آن عقربه من بودم. همان که به سرعتِ چرخشِ فرفره‌ی بازیِ کودکان می‌چرخید!
انگار همین چند روز پیش بود. آن زمان که دستم می‌رسید کاری کنم؛ اما نکردم. پیرمردِ بیچاره، از بس بدهکارِ دنیا بود، توانِ جهیزیه‌ای دیگر، برای عروس کردنِ دومین دخترش را نداشت.
***
کد:
پارت نُهم

آ،، آ، آن عقربه من بودم. همان که به سرعتِ چرخشِ فرفره‌ی بازیِ کودکان می‌چرخید!

انگار همین چند روز پیش بود. آن زمان که دستم می‌رسید کاری کنم؛ اما نکردم. پیرمردِ بیچاره، از بس بدهکارِ دنیا بود، توانِ جهیزیه‌ای دیگر، برای عروس کردنِ دومین دخترش را نداشت.

***
#ناقوس_زمان
#حسینعلی
#انجمن_تک_رمان
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
بالا