آموزشی لطفاً فقط آنهایی بخوانند که قصد دارند در نویسندگی خبره شوند! | نکات+آموزش نوشتن+راهکارهایی برای بهتر نوشتن!!

ساعت تک رمان

Saba.N

مدیر تالار آموزشگاه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نویسنده اختصاصی
مدرس
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-31
نوشته‌ها
2,607
لایک‌ها
24,950
امتیازها
138
محل سکونت
رُم، ایتالیا
کیف پول من
82,028
Points
1,464
#نکته_نویسندگی🗒
صح*نه‌های کم‌تحرک صح*نه‌هایی هستند که شخصیت‌ها مدام یک جا نشسته باشند و با هم وراجی کنند؛ بدون اینکه تنشی در صح*نه باشد. حرف‌های شخصیت‌ها انگار کمکی به شخصیت‌پردازی نمی‌کند؛ چنان‌که گویی آن‌ها عروسک‌هایی هستند که حرف‌هایشان به جای اینکه از ذهن و زبان خودشان تراوش کند، فقط تکرار حرف‌های نویسنده است. یک راه ساده برای اصلاح این قبیل مشکلات این است که مکان و زمان را تغییر دهید تا صح*نه‌ی شخصیت‌ها از حالت انفعالی و بی‌تحرکی خارج شود.

#انجمن_تک_رمان
#اموزش_نویسندگی
#معرفی_کتاب
#کتابخوانی
#شعر_طوری
#شعر_تایم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Saba.N

مدیر تالار آموزشگاه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نویسنده اختصاصی
مدرس
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-31
نوشته‌ها
2,607
لایک‌ها
24,950
امتیازها
138
محل سکونت
رُم، ایتالیا
کیف پول من
82,028
Points
1,464
#کارگاه_رمان_نویسی

🪺توصیۀ #برتراند_راسل برای بهتر نوشتن


دستورهای ساده‌ای هست که به نظر من می‌شود به نویسندگان نثر مرسل توصیه کرد.

اول:
اگر کلمۀ کوتاهی افادۀ معنی کند، هرگز کلمۀ دراز به کار نبرید.

دوم:
اگر بخواهید جمله‌ای بنویسید که در ضمن آن ناچارید چندین معترضه بیاورید، چند تا از این معترضه‌ها را در جملۀ دیگری بیاورید.

سوم:
نگذارید که آغاز جمله در خواننده انتظاری پدید آورد که در پایان جمله خلاف آن ظاهر شود.
مثلاً این جمله را در نظر بگیرید که ممکن است در نوشته‌ای در باب جامعه‌شناسی بیاید:

«افراد انسانی از رفتار ناپسند کاملاً برکنار هستند، منتها در صورتی که شرایط لازم معینی، که جز در نسبت کمی از موارد واقعی فراهم نمی‌شود، بر اثر حصول توافق دشواری بین اوضاع مساعد، خواه فطری و خواه محیطی، اتفاقا منجر به تولید فردی شود که در او بسیاری از خصائص به نحوی که از لحاظ اجتماعی مفید است از حد عادی منحرف شده باشد.»

حالا بگذارید ببینیم این جمله را می‌توان به زبان آدمیزاد ترجمه کرد یا نه. من این را پیشنهاد می‌کنم:

«همۀ آدم‌ها، یا تقریباً همۀ آدم‌ها، رذل‌اند. آنهایی که رذل نیستند، هم از حیث نسبت و هم از حیث تربیت بخت بلندی داشته‌اند.»

این جمله هم کوتاه‌تر است و هم فهمیدنش آسان‌تر، و درست همان مطلب جملۀ قبلی را هم بیان می‌کند. ولی متأسفانه باید بگویم که اگر استادی به جای جملۀ اول جملۀ دوم را به کار ببرد، از دانشگاه بیرونش می‌کنند.

#انجمن_تک_رمان
#اموزش_نویسندگی
#معرفی_کتاب
#کتابخوانی
#شعر_طوری
#شعر_تایم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Saba.N

مدیر تالار آموزشگاه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نویسنده اختصاصی
مدرس
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-31
نوشته‌ها
2,607
لایک‌ها
24,950
امتیازها
138
محل سکونت
رُم، ایتالیا
کیف پول من
82,028
Points
1,464
#نکته_نویسندگی 🗒
نویسندگان اغلب برای اینکه نوشته‌هایی با کیفیت تولید کنند، باید برنامه‌ریزی و زمان‌بندی روزانه‌ی نسبتا سفت و سختی داشته باشند؛ یعنی هر روز فقط چند ساعت مشخص بنویسند و ساعات مشخصی را هم به ویرایش اختصاص دهند.
فکر کردن، در فرصت‌های بین نوشتن، داستان شما را بهتر خواهد کرد.

#انجمن_تک_رمان
#اموزش_نویسندگی
#معرفی_کتاب
#کتابخوانی
#شعر_طوری
#شعر_تایم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Saba.N

مدیر تالار آموزشگاه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نویسنده اختصاصی
مدرس
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-31
نوشته‌ها
2,607
لایک‌ها
24,950
امتیازها
138
محل سکونت
رُم، ایتالیا
کیف پول من
82,028
Points
1,464
">#بدانیم📌

🐳× فاصله‌گذاری

🕸🦋× اهمیتِ فاصله‌گذاریِ دقیق را در این جفت‌جمله‌ها می‌توان دید:

۱. پس فردا تعطیله.
۲. پس‌فردا تعطیله.

۱. تابستان رفتیم.
۲. تا بُستان رفتیم.

۱. فعلاً در سفارت کار دارم.
۲. فعلاً در سفارت کاردارم.

۱. نخست وزیر واردِ سالن شد.
۲. نخست‌وزیر واردِ سالن شد.

۱. کف‌گیر به تهِ دیگ خورد.
۲. کف‌گیر به ته‌دیگ خورد.

۱. هر روز نامه‌ای را می‌خواندم.
۲. هر روزنامه‌ای را می‌خواندم.

۱. این کتاب فروشی نیست.
۲. این کتاب‌فروشی نیست.

۱. همین ب*غ*ل نگه دار!
۲. خدا نگه‌دار تا فردا.

۱. همه چیز را به یاد داشت.
۲. این یادداشت را بخوانید.

۱. پیش رفت؟ تا کجا؟
۲. پیش‌رفت تا کجا؟

۱. او با ما هیچ عکسی نگرفت.
۲. اوباما هیچ عکسی نگرفت.

۱. بالش را پشتِ سر بگذارید.
۲. مشکلات را پشت‌ِسر بگذارید.

۱. دوستِ دخترم زنگ زد.
۲. دوست‌دخترم زنگ زد.

۱. شباهت‌ِ نادرِ شاه و برادرش.
۲. شباهتِ نادرشاه و برادرش.

۱. من هم‌ چنین عقیده دارم که...
۲. من هم‌چنین عقیده دارم که...

۱. میوه تازه رسیده‌است.
۲. میوۀ تازه رسیده‌است.
۳. میوۀ تازه‌رسیده است.
۴. میوۀ تازۀ رسیده است.

#انجمن_تک_رمان
#اموزش_نویسندگی
#معرفی_کتاب
#کتابخوانی
#شعر_طوری
#شعر_تایم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Saba.N

مدیر تالار آموزشگاه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نویسنده اختصاصی
مدرس
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-31
نوشته‌ها
2,607
لایک‌ها
24,950
امتیازها
138
محل سکونت
رُم، ایتالیا
کیف پول من
82,028
Points
1,464

Saba.N

مدیر تالار آموزشگاه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نویسنده اختصاصی
مدرس
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-31
نوشته‌ها
2,607
لایک‌ها
24,950
امتیازها
138
محل سکونت
رُم، ایتالیا
کیف پول من
82,028
Points
1,464
#نکته_نویسندگی 🗒
آدم‌های زنده‌ی زندگی واقعی انبوهی از تضادها، تجربه‌های پردازش‌نشده، انگیزه‌های مغشوش، و احساسات جورواجور دارند. انسان در عرض پنج دقیقه می‌تواند خاطرات، تمایلات ناگهانی ( که بعضی از آن‌ها جلوه می‌یابند و بعضی‌ها پنهان می‌مانند )، عواطف، عذاب وجدان، ناامنی‌ها، آرزوها و امیال، ناکامی‌ها، و خشم‌های دیرینه‌ی فراوانی را حس کند- اگر چه تنها کاری که می‌کند این باشد که کنار اجاق بایستد و مراقب پختن گوشت باشد. اگر بتوانید تمامی این‌ها را وارد رمانتان بکنید، کتابتان دقیقا مانند زندگی واقعی می‌شود.

#شخصیت_پردازی
#انجمن_تک_رمان
#اموزش_نویسندگی
#معرفی_کتاب
#کتابخوانی
#شعر_طوری
#شعر_تایم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Saba.N

مدیر تالار آموزشگاه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نویسنده اختصاصی
مدرس
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-31
نوشته‌ها
2,607
لایک‌ها
24,950
امتیازها
138
محل سکونت
رُم، ایتالیا
کیف پول من
82,028
Points
1,464

Saba.N

مدیر تالار آموزشگاه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نویسنده اختصاصی
مدرس
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-31
نوشته‌ها
2,607
لایک‌ها
24,950
امتیازها
138
محل سکونت
رُم، ایتالیا
کیف پول من
82,028
Points
1,464
#کارگاه_رمان_نویسی

🎬× چگونه رمان خود را طولانی‌تر بکنیم؟

🎧× فعال کردن شخصیت های فرعی: اگر از قبل شخصیت هایی فرعی داشتید که فقط در حد یک اسم در رمان حضور داشتند برای شان خط داستانی بنویسید. برای این شخصیت فرعی هدفی خلق بکنید که در تضاد با شخصیت اصلی هست. مثلا: قبلا در رمان به صورت گذرا به مرد همسایه اشاره کرده اید که در طبقه ی پایین زندگی می کند و فقط اسم او را گفته اید و تمام. حالا می توانید این شخصیت را در کشمکش با شخصیت اصلی فعال بکنید. شخصیت ما هر شب خسته از کار به خانه بر می گردد. شخصیت مرد همسایه را تبدیل به مرد تندمزاجی می کنیم که دوست دارد هر شب بعد از ساعت 12 با صدای بلند موسیقی گوش کند، یا با دوست هایش مهمانی شبانه داشته باشد و بلند بلند حرف بزنند و با تعریف کردن جوک های رکیک قاه قاه بخندند. برای همین آسایش را از شخصیت اصلی می گیرد. حتی می توانیم این شخصیت فرعی را بیشتر معرفی بکنید و وارد زندگی اش شویم: مجرد هست؟ چرا ازدواج نکرده؟ چرا موسیقی گوش می دهد؟ مگر فردا نباید سر کار برود؟ هر چقدر شناخت ما از این شخصیت فرعی بیشتر شود می توانیم بیشتر به او بپردازیم و شاهد این باشیم که در مقابل خواست شخصیت اصلی برای سر و صدا نکردن مقاومت می کند و بعد از قصد مهمانی هایش را طولانی تر می کند و سر و صدای بیشتری به راه می اندازد. می توانیم نشان بدهیم که زن این مرد او را رها کرده یا مردهمسایه به تازگی شکست در عشق را تجربه کرده یا از کارش اخراج شده یا ... این فقط یک مثال ساده و دم دستی بود برای اینکه داستان مان را پر و پیمان تر و صح*نه های جان دار تازه ای به رمان اضافه کنیم.

🪕× وضعیت زندگی شخصیت را دشوارتر و بحرانی تر بکنید: هر چقدر که شخصیت در شرایط بحرانی تری به سر ببرد به همان میزان لازم هست که فعال تر و پویا تر باشد و به جای آنکه در پی حل کردن فقط یک مشکل باشد به دنبال چند هدف باشد و برای رسیدن به چند هدف تلاش بکند. شاید شما رمانی عاشقانه می نویسید که در آن شخصیت مرد در تقابل با پدر پولدار دختر هست که حاضر نیست دختر به آدم مفلس بدهد. طبیعتا همین یک ایده قابلیت آنچنان زیادی برای نوشتن رمانی بلند ندارد. حال ما مانع های دیگری بر سر راه رسیدن پسر به دختر مورد علاقه اش قرار می دهیم: یک رقیب عشقی پولدار که برق کاپوت ماشینش می تواند هر لحظه دل دختر را بلرزاند و پدر دختر را مجاب کند. یا یک پدر معتاد که پسر نمی خواهد خانواده دختر متوجه او شوند. یا اقساط وامی که پسر از عهده ی پرداخت آنها بر نمی آید یا صاحبخانه ای که می خواهد پسر را بیرون کند یا...

🎯× کشمکش را در چند لایه ایجاد بکنید: کشمکش می تواند در چند سطح اتفاق بیافتد.
الف: درونی (کشمکش شخص با خودش)
ب: میان فردی (کشمکش شخص با افراد دیگر)
پ: اجتماعی ( با یک نهاد یا یک سازمان یا یک تفکر و ایدئولوژی)
ت: طبیعت (سیل و زلزله یا سختی زندگی در کوهستان و جنگل یا گیر کردن در یک بیابان بی آب و علف یا ...)
ج: با نیروهای مافوق الطبیعه


🥁× اگر رمان ما فقط در یکی از لایه ها پیش برود احتمالا طرحی لاغر خواهد داشت اما اگر شخصیت در چند لایه هم با خود، هم با افراد دیگر و هم با یک نهاد اجتماعی در کشمکش باشد رمان ما بسیار پر مایه تر و غنی تر خواهد بود. مثلا همان شخصیت مرد جوان عاشق علاوه بر شخصیت های دیگر می تواند با خود هم در کشمکش باشد. مثلا از حس خود کم بینی در عذاب باشد و تلاش کند که در طول رمان به این حس خود کم بینی غلبه بکند. یا او یک فرد مذهبی باشد که فکر کند این عشق در تضاد با باورها و عقایدش هست یا او در طی یک زلزله و نابسامانی بعد از آن رد و نشانی دختر را گم بکند. می بینید که از آن پیرنگ تک بعدی به سمت یک پیرنگ چند لایه پیش رفتیم.


#انجمن_تک_رمان
#اموزش_نویسندگی
#معرفی_کتاب
#کتابخوانی
#شعر_طوری
#شعر_تایم #رمان_نویسی
#ایده
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Saba.N

مدیر تالار آموزشگاه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نویسنده اختصاصی
مدرس
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-31
نوشته‌ها
2,607
لایک‌ها
24,950
امتیازها
138
محل سکونت
رُم، ایتالیا
کیف پول من
82,028
Points
1,464
IMG_20230422_102803_304.jpg



#برای_عاشقان_کتاب
">#معرفی_کتاب📚
داستان در آمستردام و در سال ۱۹۴۳میگذرد هانکه روزهایش را با تهیه و تحول کالا های بازار سیاه به مشتری هایش میگذراند و شب ها نیز مجبور است ماهیت اصلی کارش را از پدر و مادرش مخفی سازد .نامزد هانکه با یورش آلمان ها در جنگ کشته شده و او هر لحظه را با غم و سوگ نامزدش سپری می کند و هانکه دوست دارد که کار غیر قانونی اش را نوعی شورش و سرکشی کوچک قلمداد کند.در روزی عادی یکی از مشتریان هانکه،خانم جانسن از او درخواست کمک می کند.زمانی که هانکه درخواست خانم جانسن را می شنود.بسیار شوکه و شگفت زده میشود.خانم جانسن میخواهد نوجوان یهودی را پیدا کند که در خانه اش مخفی شده است .هانکه در ابتدا تمایلی به درگیر شدن در چنین ماجرای خاطرناکی ندارد.اما در نهایت وارد گستره ای وسیع از اسرار و ماجراجویی ها میشود.که او را به قلب مقاومت علیه نازی می کشاند .چشمانش را روی بی رحمی و ستم های جنگ باز کرده و او را وادار می کند که هر طور شده کاری بکند.
#دختری_با_کت_آبی
#مونیکا_هسی

">#برشی_از_کتاب📚
"با دستای لرزون می ره سراغ قابی که به گ*ردنش آویزونه و الان از یقه ش افتاده بیرون .
قاب طلاییه و به شکل قلب،احتمالا عکس یه دختر آلمانی با صورتی شبیه سیب توشه که بهش قول داده تو برلین منتظرش بمونه .ریسک کردم که درباره ش سئوال کردم،ولی اگر اشتباه نکرده باشم این سئوال
ته ش همیشه خوب میشه.
"عکس مادرته؟حتما خیلی دوستت داره که همچین گر*دن بند زیبایی بهت داده"
صورتش از خجالت سرخ می شه و زنجیره رو دوباره فرو می کنه پشت یقه ی آهار خورده ش .
پافشاری می کنم .《عکس خواهرته؟یا عکس سگی که تو خونه داری؟ خیلی کار سختیه که آدم بخواد ابله به نظر بیاد.
کلمه هام باید این قدر معصومانه باشد که بتونه به خودش بگه دلیل نداده عصبی شم و در عین حال این قدر تیز باشه که ترجیح بده از شرم خلاص شه و این جا نگه م نداره تا بازجوییم کنه و وسایلم رو بگرده.می گم:تا حالا ندیدمت.
تو هر روز تو همین خیابون پست می دی؟
هانکه برو خونه .وقت ندارم با دخترای خلی مثل تو حرف بزنم ."
#دختری_با_کت_آبی
#مونیکا_هسی

#انجمن_تک_رمان
#اموزش_نویسندگی
#معرفی_کتاب
#کتابخوانی
#شعر_طوری
#شعر_تایم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Saba.N

مدیر تالار آموزشگاه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
نویسنده اختصاصی
مدرس
داستان‌نویس
دلنویس انجمن
کاربر VIP انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-31
نوشته‌ها
2,607
لایک‌ها
24,950
امتیازها
138
محل سکونت
رُم، ایتالیا
کیف پول من
82,028
Points
1,464
بالا