فردوس به صحرای کویر آمده امروز
یا با نفس صبح عبیر آمده امروز
یا با نفس صبح عبیر آمده امروز
ساعت تک رمان
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
فغان که در طلب گنج‌نامه‌ی مقصود
شدم خ*را*ب جهانی ز غم تمام و نشد
شدم خ*را*ب جهانی ز غم تمام و نشد
فرخنده شبی بود که آن دلبر م*ست / آمد ز پی غارت دل، تیغ به دست
غارت زدهام دید و خجل گشت، دمی / با من ز پی رفع خجالت بنشست
غارت زدهام دید و خجل گشت، دمی / با من ز پی رفع خجالت بنشست
فهم عاقل را به عاشق راه نیست ...
هر چه گویم باز میگویی که چیست ؟
هر چه گویم باز میگویی که چیست ؟
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
فاتحه ای چو آمدی بر سر خسته ای بخوان
ل*ب بگشا که می دهد لعل لبت به مرده جان
ل*ب بگشا که می دهد لعل لبت به مرده جان
فدای پیرهن چاک ماهرویان باد
هزار جامه تقوی و خرقه پرهیز
هزار جامه تقوی و خرقه پرهیز
فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم
آنچه گویند روا نیست نگوییم رواست
آنچه گویند روا نیست نگوییم رواست
- فرزند بنده ای است خدا را، غمش مخور
تو کیستی که به ز خدا بنده پرور
