فدای تو بادا همه جان ما
چنین بود تا بود پیمان ما
چنین بود تا بود پیمان ما
ساعت تک رمان
فرو هشته گیسو شکن در شکن
یکی پای کوب و یکی دست زن
یکی پای کوب و یکی دست زن
فرومانده بینندهٔ رهگرای
به حیرت دران کار حیرت فزای
به حیرت دران کار حیرت فزای
فرو. هشته. گیسو شکن. در شکن
یکی پای. کوب و. یکی دست. زن(نظامی گنجوی)
یکی پای. کوب و. یکی دست. زن(نظامی گنجوی)
فرّ و. نام قدر. ز طلعت. اوست
فخر و. عار قضا. ز خلعت. اوست(سنایی غزنوی)
فخر و. عار قضا. ز خلعت. اوست(سنایی غزنوی)
فضولی تو مقابل پسند یکتایی است
مباد جلوهٔ تحقیق کس به آینه د*اغ(بیدل دهلوی)
مباد جلوهٔ تحقیق کس به آینه د*اغ(بیدل دهلوی)
فریاد که من از همه دیدار ِ تو را
مشتاقترم وز همه محرومترم ...
هاتف اصفهانی
مشتاقترم وز همه محرومترم ...
هاتف اصفهانی
فلک همیشه به کام یکى نمیگردد
که آسیاى طبیعت به نوبت است اى دوست
شهریار
که آسیاى طبیعت به نوبت است اى دوست
شهریار
فاطی تو و ره به کوی دلبر؟ هیهات!
نظّاره گریِّ روی دلبر؟ هیهات!
این راه، رهی نیست که پیمایی تو
جبریل در آن فکنده شهپر، هیهات!
امام خمینی
نظّاره گریِّ روی دلبر؟ هیهات!
این راه، رهی نیست که پیمایی تو
جبریل در آن فکنده شهپر، هیهات!
امام خمینی
فریاد که جز اشک شب و آه سحر گاه
اندر سفر عشق مرا همسفری نیست
فروغی بسطامی
اندر سفر عشق مرا همسفری نیست
فروغی بسطامی
