ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این؟
برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این؟
R
*RoYa*
مهمان
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این؟
آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
↑View previous replies...
Matوه که جدا نمیشو، نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت، در طلب تو حال من
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
*RoYa*
نیست دلداری که دلداری کند
نیست غم خواری که غم خواری کند
گر چه یاران بسیارند هر طرف
نیست یاری تا مرا یاری کند
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
Matدر این سیاهی شب، چراغ ماه کجاست؟
نشان خود ز که پرسم؟ دلیل راه کجاست؟
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
*RoYa*تنهاترین تنها منم
سرگشته و رسوا منم
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
Matمن گلی پژمرده بودم در کنار غنچهها
گل فروش ای کاش با آنها مرا هم میفروخت
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
*RoYa*تو تمنای من و یار من و جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
*MAHTAJ*یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
R
*RoYa*
مهمان
تو مو میبینی مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارتهای ابرو!
تا چه شود به عاقبت، در طلب تو حال من
M
Mat
مهمان
وه که جدا نمیشو، نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت، در طلب تو حال من
نیست دلداری که دلداری کند
نیست غم خواری که غم خواری کند
گر چه یاران بسیارند هر طرف
نیست یاری تا مرا یاری کند
R
*RoYa*
مهمان
نیست دلداری که دلداری کند
نیست غم خواری که غم خواری کند
گر چه یاران بسیارند هر طرف
نیست یاری تا مرا یاری کند
نشان خود ز که پرسم؟ دلیل راه کجاست؟
M
Mat
مهمان
در این سیاهی شب، چراغ ماه کجاست؟
نشان خود ز که پرسم؟ دلیل راه کجاست؟
سرگشته و رسوا منم
R
*RoYa*
مهمان
تنهاترین تنها منم
سرگشته و رسوا منم
گل فروش ای کاش با آنها مرا هم میفروخت
- توسط MAHTA☽︎
من گلی پژمرده بودم در کنار غنچهها
گل فروش ای کاش با آنها مرا هم میفروخت
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
R
*RoYa*
مهمان
تو تمنای من و یار من و جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا