ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این؟
برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این؟
R
*RoYa*
مهمان
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این؟
آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
↑View previous replies...
*RoYa*ماه درخشنده چو پنهان شود
شپره بازیگر میدان شود
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
ZaRa
دیشب ز غم عشق تو افسرده بودم
گر اشک نمیکرد مدد سوخته بودم
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
Matماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
ZaRaیک لحظه غمت از دل من مینشود دور
گویی که غمت را جز ازین رای دگر نیست
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
*RoYa*
تا این برادران ریاکار زندهاند
این گرگ سیرتان جفاکار زندهاند
یعقوب درد میکشد و کور میشود
یوسف همیشه وصله ناجور میشود
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
Matدرختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست
زمستان گر چه طولانیست، آخر نوبهاری هست
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
*RoYa*تو مو میبینی مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارتهای ابرو!
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
*RoYa*تو تمنای من و یار من و جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
*MAHTAJ*یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان
- توسط hal mony
نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست
آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
شپره بازیگر میدان شود
M
Mat
مهمان
ماه درخشنده چو پنهان شود
شپره بازیگر میدان شود
دیشب ز غم عشق تو افسرده بودم
گر اشک نمیکرد مدد سوخته بودم
- توسط hal mony
دیشب ز غم عشق تو افسرده بودم
گر اشک نمیکرد مدد سوخته بودم
بسم الله اگر حریف مایی
R
*RoYa*
مهمان
ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی
گویی که غمت را جز ازین رای دگر نیست
M
Mat
مهمان
یک لحظه غمت از دل من مینشود دور
گویی که غمت را جز ازین رای دگر نیست
تا این برادران ریاکار زندهاند
این گرگ سیرتان جفاکار زندهاند
یعقوب درد میکشد و کور میشود
یوسف همیشه وصله ناجور میشود
R
*RoYa*
مهمان
تا این برادران ریاکار زندهاند
این گرگ سیرتان جفاکار زندهاند
یعقوب درد میکشد و کور میشود
یوسف همیشه وصله ناجور میشود
زمستان گر چه طولانیست، آخر نوبهاری هست
M
Mat
مهمان
درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست
زمستان گر چه طولانیست، آخر نوبهاری هست
تو ابرو او اشارتهای ابرو!
- توسط MAHTA☽︎
من گلی پژمرده بودم در کنار غنچهها
گل فروش ای کاش با آنها مرا هم میفروخت
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
R
*RoYa*
مهمان
تو تمنای من و یار من و جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا