خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. NADIYA

    درحال تایپ نبرد کریستین بایتگ‌ها|اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    تا جایی که می‌توانست، فاصله‌ی بینشان را پر کرد و دستش را بر روی کشتی وایکینگ‌ قرار داد تا چشمان زیبای دوناتا را واضح‌تر ببیند. حتی فکرش را هم نمی‌کرد که ترنت به این سرعت با او به‌ قدری راحت بشود که فاصله‌ی بینشان را با حضورش پر کند. با حضور یک زن که به آرامی وسط کشتی راه می‌رفت، با یک حرکت از...
  2. mahva

    درحال تایپ رمان کایان| mahva کاربر انجمن تک رمان

    #پارت_۳۱ حاج یونس چند قدم رفته را باز می‌گردد و رو به حسین می‌گوید: - این خانمی که داره پذیرایی می‌کنه رو می‌شناسی؟ حسین رد نگاه حاج یونس را می‌گیرد. - منظورتون لیلا خانمه؟ آره می‌شناسم. همونه که قرار بود با محسن ازدواج کنه. حاج یونس دستی به ریشش می‌کشد و می‌گوید: - صحیح، این‌جا چی‌کار می‌کنه؟...
  3. NADIYA

    درحال تایپ رمان جنون آنی | زری کاربر انجمن تک رمان

    ریچل صورتش را به نشانه‌ی قهر گرفت و بر روی تکه سنگی نشست. - پس پیشنهادم رو رد می‌کنم. رابرت کنار ریچل نشست و دستانش را زیر چانه‌اش قرار داد و گفت: - دیوونه‌ی ملعون، من باید بپذیرم یا رد کنم. ریچل سکوت را به حرف زدن با دیوانه‌ای همانند رابرت، ترجیح داد و از روی تکه سنگ برخاست و چند گام برداشت...
  4. NADIYA

    درحال تایپ رمان اغواگر عنکبوت | زری کاربر انجمن تک رمان

    نیوندائه دست مشت شده‌اش را بر روی میز کوبید، ون و دال هم‌زمان با هم زیر ضربه‌اش لرزیدند، از لای دندان‌های کلید شده‌اش غرید: - دال، برای آخرین بار بهت میگم، از ون فاصله بگیر! هوم کشداری از گلوی تاکهیوکو خارج شد، در حینی که قولنج انگشتانش را می‌شکست، زبان بر ل*ب کشید و گفت: - پس با پای خودت توی دهن...
  5. Negin_SH

    ابزار ادیت سمبل مهر خاتم و... | ابزار ادیت

    #سمبل سیمبل ظریف 𓏠 𓂁 𓂂 𓂄 𓂃𓂅 𓂆 𓂇 𓂈 𓂉 𓂊 𓂋 𓂌 𓂍 𓂎 𓂏 𓂐 𓂑 𓂒 𓁸 𓄓 𓄧 𓄯 𓄲 𓄳 𓄴 𓄵 𓄶 𓄷 𓄸 𓄹 𓄺 𓄻 𓄼 𓄽 𓄋 𓄌 𓄛 𓄜𓆠 𓆩 𓆪 𓆱 𓆰 𓆸 𓆹 𓆺 𓇟 𓇤 𓇬 𓇳 𓇴 𓇵 𓇶 𓇷 𓇸 𓇹 𓇺 𓇻 𓇼 𓇽 𓈅 𓈆 𓈇 𓈈 𓈉 𓈊 𓈋 𓈌 𓈍 𓈎 𓈏 𓈐 𓈑 𓈒 𓈓 𓈔 𓈕 𓈖 𓈗 𓈘 𓈙 𓈚 𓈛 𓈜 𓈝 𓈞 𓈟𓇾 𓇿 𓈀 𓈁 𓈂 𓈃 𓈄 𓉐 𓉑 𓉒 𓉓 𓉔 𓉕 𓉖 𓉗 𓉘 𓉙 𓉚 𓉛 𓉜 𓉝 𓉞 𓉟 𓉡 𓉢 𓉣 𓉤 𓉬 𓉮 𓉯 𓊈 𓊉 𓊆 𓊇 𓁹 𓁺 𓁻 𓁼 𓁽 𓁾 𓁿 𓂀 𓊍 𓊎 𓊑 𓊒 𓊓 𓊔...
  6. Negin_SH

    ابزار ادیت سمبل مهر خاتم و... | ابزار ادیت

    #سمبل سیمبل گل ❁ 𖠇 ᪥ 𖠁 𖤓 𖡼 𝆯 ✢ ✣ ✤ ❋ ✱ ✲ 𒀭 𖢖 𖧵 ꕤ ꕥ ᯽ 𓇬 𔓘 ✥ ✾ ❃ 𑁍 ❀ ✿ ✻ ✼ ✽ ❃ ❅ ❆ ❈ ❉ ❊‌ سیمبل حیوانات...
  7. Negin_SH

    ابزار ادیت سمبل مهر خاتم و... | ابزار ادیت

    #سمبل سیمبل‌ پاپیونی 𖧁୧ ꢾ୧ ୨୧ ዖየ ᠑᠙ ᖗᖘ ꪆৎ ੭ৎ ᦏ᪔ ೨ೕ ౨᧙ ౨९ ೨౿ c◌ͻ 𐑔○𐑞 𐐀○Ⳓ ⩥○⩤ ⪩○⪨ ೇ ೀ ꮽꮾ ʚɞ 𝜗ৎ 𝜗𝜚 𖥨𓏲 ၄၃ ᪄᪃ 𖫔𞄥 ဌဉ့ ၝဥ ᘐᘓ 𝇋⸰𝇌 ᵋᵒᵌ ˁ ᩴˀ ͼ◌ͽ દ○૩ є◌э ६○३ 𑂠○𑂇 ᨦ○ᨩ ᨳ○ᨴ ᧔○᧓ ᩮᩛ○ᩏ ʕ○ʔ ʢ○ʡ ᦚ○ᦑ ᦏ○ᦑ ᢄ○ᢃ ઈ○ઊ Ϲ○Ͻ Ͼ○Ͽ...
  8. mahva

    درحال تایپ رمان کایان| mahva کاربر انجمن تک رمان

    #پارت_۳۰ چهلم محسن با کمک و همراهی دوستان و فامیل برگزار می‌شود. لیلا دیگر در میان جمع غریبه نبود؛ یکی از اعضا خانواده حساب میشد. گرچه نگاه‌های عده‌ای، هنوز رنگ و بوی دوستی نداشت؛ اما اکثریت حضورش را پذیرفته بودند. در تمام مدت برگزاری مراسم چیزی در گلوی حسین مانده بود. مثل گره کوری که قصد باز...
  9. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۵۸ از جام بلند شدم و با استرس شروع به قدم زدن کردم. مضطرب بودم و همه‌ی کارهام از سر ترس و درموندگی بود. حتی ان‌قدر روی بدنم تسلط نداشتم که عین آدم راه برم. هر دو سه قدم یه بار این پام برای اون پام، به قصد کشت زیر پایی می‌گرفت. ان‌قدر گیچ بودم که هیچ اختیاری روی هیچ کدوم از کار‌هایی که...
  10. .Sarina.

    درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن تک رمان

    پارت بیست و نهم قبل از آن که اثر قرص جادویی از بین برود، دست مرتسجر دور کمر دخترک حلقه شد و او را در آ*غ*و*ش گرفت. جیغی که کلارا به دلیل شوکه شدنش کشید، باعث خنده‌اش شد. قلبش تند و محکم در س*ی*نه‌اش می‌کوبید و در اثر این ن*زد*یک*ی، گونه‌هایش به رنگ سرخ درآمده بودند. تا به حال تا به این حد به کسی...
بالا