خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • چاپ کتاب های رمان، شعر و دلنوشته به مدت محدود کلیک کنید

ساعت تک رمان

  1. SHAHYAS

    دلنوشته دلنوشته ژالان | محمد یاسین نصرتی کاربر انجمن تک رمان

    گل گلدان من، ژالان من، صدایت می‌زنم، برگرد، به من نگاه کن… من را احساس کن… در دلت مرا حک کن… و ب*وسه‌ای بر گونه‌ام بگذار… . #ژالان #محمد_یاسین_نصرتی #انجمن_تک_رمان #شاهیاس
  2. SHAHYAS

    دلنوشته دلنوشته ژالان | محمد یاسین نصرتی کاربر انجمن تک رمان

    چشم آهویی من، می‌دانم که تو از وجود من بی‌خبری، اما ترسی تمام وجودم را اسیر کرده و نمی‌گذارد تو را در آ*غ*و*ش بگیرم، موهای فِرت را نوازش کنم. #ژالان #محمد_یاسین_نصرتی #انجمن_تک_رمان #شاهیاس
  3. SHAHYAS

    دلنوشته دلنوشته ژالان | محمد یاسین نصرتی کاربر انجمن تک رمان

    کمی عقب رفتم… یاد اولین لبخندش افتادم. همانند چرخ و فلکی، چرخ زدم و جریان باد را دورم حس می‌کردم که یاد چشمانش افتادم. #ژالان #محمد_یاسین_نصرتی #انجمن_تک_رمان #شاهیاس
  4. SHAHYAS

    دلنوشته دلنوشته ژالان | محمد یاسین نصرتی کاربر انجمن تک رمان

    ملودی در گوشم شروع به خواندن کرد؛ دستانم را مانند پر، پرواز دادم و شروع به ر*ق*صیدن کردم. کمی جلو رفتم… یاد اولین دیدارش افتادم. #ژالان #محمد_یاسین_نصرتی #انجمن_تک_رمان #شاهیاس
  5. SHAHYAS

    دلنوشته دلنوشته ژالان | محمد یاسین نصرتی کاربر انجمن تک رمان

    دلم می‌خواست گوش دهم به حرف‌هایشان، اما درونم در دریایی سیاه دست و پا می‌زد. ای جگرگوشه‌ی من، بگو چه کنم؟! چطور تو را از ذهنم، از قلبم، از سرتاسر وجودم بیرون کنم؟! #ژالان #محمد_یاسین_نصرتی #انجمن_تک_رمان #شاهیاس
  6. SHAHYAS

    دلنوشته دلنوشته ژالان | محمد یاسین نصرتی کاربر انجمن تک رمان

    می‌گفتند: «ای نگهبان عشق، این دلدادگی محال است.» گوش نکردم. می‌گفتند: «این درد بی‌درمان است.» گوش نکردم. می‌گفتند: «معشوق بی‌خبر است.» گوش نکردم. #ژالان #محمد_یاسین_نصرتی #انجمن_تک_رمان #شاهیاس
  7. SHAHYAS

    دلنوشته دلنوشته ژالان | محمد یاسین نصرتی کاربر انجمن تک رمان

    باران اشک‌ها صورتم را فرا گرفته بود؛ با بدنی بی‌حال و بی‌رنگ و جان از روی تخت بلند شدم؛ سرم سنگین بود و گیج می‌رفت. چه شده بود؟! چه‌کار کرده بود این شیدایی با من؟! #ژالان #محمد_یاسین_نصرتی #انجمن_تک_رمان #شاهیاس
  8. SHAHYAS

    دلنوشته دلنوشته ژالان | محمد یاسین نصرتی کاربر انجمن تک رمان

    هر وقت به تو فکر نمی‌کنم، عشقت مانند گیاهی سبز، تازه جوانه می‌زند؛ رشد می‌کند و به درختی بزرگ و چندساله تبدیل می‌شود. این درخت بید مجنون است. #ژالان #محمد_یاسین_نصرتی #انجمن_تک_رمان #شاهیاس
  9. SHAHYAS

    دلنوشته دلنوشته ژالان | محمد یاسین نصرتی کاربر انجمن تک رمان

    دستانم محکم مشت می‌شوند، مژگانم محکم بر یکدیگر فرود می‌آیند. می‌گویم، می‌گویم به خاک و باران و آتش قسم که خاک عاشق باران است، باران عاشق آتش است و من عاشق تو! #ژالان #محمد_یاسین_نصرتی #انجمن_تک_رمان #شاهیاس
  10. SHAHYAS

    دلنوشته دلنوشته ژالان | محمد یاسین نصرتی کاربر انجمن تک رمان

    ای بی‌خبر، عطرت گویی با کالسکه‌ای از سوی بهشت در نفسگاهم رژه می‌رود… می‌گوید: «من اینجا هستم اما بی‌روح و نفس؛ می‌گوید: من اینجا هستم اما با غم و درد.» #ژالان #محمد_یاسین_نصرتی #انجمن_تک_رمان #شاهیاس
بالا