خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

دلنوشته دلنوشته ژالان | محمد یاسین نصرتی کاربر انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

SHAHYAS

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-04
نوشته‌ها
104
کیف پول من
2,010
Points
129
باران اشک‌ها صورتم را فرا گرفته بود؛ با بدنی بی‌حال و بی‌رنگ و جان از روی تخت بلند شدم؛ سرم سنگین بود و گیج می‌رفت. چه شده بود؟! چه‌کار کرده بود این شیدایی با من؟!

کد:
باران اشک‌ها صورتم را فرا گرفته بود؛ با بدنی بی‌حال و بی‌رنگ و جان از روی تخت بلند شدم؛ سرم سنگین بود و گیج می‌رفت. چه شده بود؟! چه‌کار کرده بود این شیدایی با من؟!
#ژالان
#محمد_یاسین_نصرتی
#انجمن_تک_رمان
#شاهیاس
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAHYAS

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-04
نوشته‌ها
104
کیف پول من
2,010
Points
129
می‌گفتند: «ای نگهبان عشق، این دلدادگی محال است.» گوش نکردم. می‌گفتند: «این درد بی‌درمان است.» گوش نکردم. می‌گفتند: «معشوق بی‌خبر است.» گوش نکردم.

کد:
می‌گفتند: «ای نگهبان عشق، این دلدادگی محال است.» گوش نکردم. می‌گفتند: «این درد بی‌درمان است.» گوش نکردم. می‌گفتند: «معشوق بی‌خبر است.» گوش نکردم.
#ژالان
#محمد_یاسین_نصرتی
#انجمن_تک_رمان
#شاهیاس
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAHYAS

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-04
نوشته‌ها
104
کیف پول من
2,010
Points
129
دلم می‌خواست گوش دهم به حرف‌هایشان، اما درونم در دریایی سیاه دست و پا می‌زد. ای جگرگوشه‌ی من، بگو چه کنم؟! چطور تو را از ذهنم، از قلبم، از سرتاسر وجودم بیرون کنم؟!

کد:
دلم می‌خواست گوش دهم به حرف‌هایشان، اما درونم در دریایی سیاه دست و پا می‌زد. ای جگرگوشه‌ی من، بگو چه کنم؟! چطور تو را از ذهنم، از قلبم، از سرتاسر وجودم بیرون کنم؟!
#ژالان
#محمد_یاسین_نصرتی
#انجمن_تک_رمان
#شاهیاس
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAHYAS

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-04
نوشته‌ها
104
کیف پول من
2,010
Points
129
ملودی در گوشم شروع به خواندن کرد؛ دستانم را مانند پر، پرواز دادم و شروع به ر*ق*صیدن کردم. کمی جلو رفتم… یاد اولین دیدارش افتادم.

کد:
ملودی در گوشم شروع به خواندن کرد؛ دستانم را مانند پر، پرواز دادم و شروع به ر*ق*صیدن کردم. کمی جلو رفتم… یاد اولین دیدارش افتادم.
#ژالان
#محمد_یاسین_نصرتی
#انجمن_تک_رمان
#شاهیاس
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAHYAS

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-04
نوشته‌ها
104
کیف پول من
2,010
Points
129
کمی عقب رفتم… یاد اولین لبخندش افتادم. همانند چرخ و فلکی، چرخ زدم و جریان باد را دورم حس می‌کردم که یاد چشمانش افتادم.

کد:
کمی عقب رفتم… یاد اولین لبخندش افتادم. همانند چرخ و فلکی، چرخ زدم و جریان باد را دورم حس می‌کردم که یاد چشمانش افتادم.
#ژالان
#محمد_یاسین_نصرتی
#انجمن_تک_رمان
#شاهیاس
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAHYAS

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-04
نوشته‌ها
104
کیف پول من
2,010
Points
129
چشم آهویی من، می‌دانم که تو از وجود من بی‌خبری، اما ترسی تمام وجودم را اسیر کرده و نمی‌گذارد تو را در آ*غ*و*ش بگیرم، موهای فِرت را نوازش کنم.

کد:
چشم آهویی من، می‌دانم که تو از وجود من بی‌خبری، اما ترسی تمام وجودم را اسیر کرده و نمی‌گذارد تو را در آ*غ*و*ش بگیرم، موهای فِرت را نوازش کنم.
#ژالان
#محمد_یاسین_نصرتی
#انجمن_تک_رمان
#شاهیاس
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

SHAHYAS

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2024-05-04
نوشته‌ها
104
کیف پول من
2,010
Points
129
گل گلدان من، ژالان من، صدایت می‌زنم، برگرد، به من نگاه کن… من را احساس کن… در دلت مرا حک کن… و ب*وسه‌ای بر گونه‌ام بگذار… .

کد:
گل گلدان من، ژالان من، صدایت می‌زنم، برگرد، به من نگاه کن… من را احساس کن… در دلت مرا حک کن… و ب*وسه‌ای بر گونه‌ام بگذار… .
#ژالان
#محمد_یاسین_نصرتی
#انجمن_تک_رمان
#شاهیاس
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا