Usage for hash tag: ساوان

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    حرفه‌ای رمان میقات | zeynab کاربر انجمن تک رمان

    #پارت78 #ساوان سرم در موبایل است و بی‌توجه به اراجیف‌ش، صحفه اینستاگرام سوگلی قبلی‌ام را بالا و پایین می‌کنم؛ از دَم هَمه عکس نیمه بِرَهنه است! پدرسوخته خوب بلد است مشتری هایش را حفظ کند و آخ که من چقدر دلم برای تفریح‌های ناسالم تنگ شده. گرمای نشسته به جانم، و گُرگیری تَنم نیاز به تخلیه دارد...
  2. .zeynab.

    حرفه‌ای رمان میقات | zeynab کاربر انجمن تک رمان

    #پارت76 #ساوان شلوار چسبان جین، شرایط را آزاردهنده‌تر کرده است. آن کفتار پیر، دقایقی پیش تماس گرفته بود؛ احضارم کرد، سریع آماده شدم ولی نمی‌توانستم با این وضعیت نابسامان از خانه خارج شوم. مثانه‌ام در حال انفجار است. مشتم را روی در سفید می‌کوبم: - ساغر! بیا بیرون از اون خَراب شده! کاریت ندارم...
  3. .zeynab.

    حرفه‌ای رمان میقات | zeynab کاربر انجمن تک رمان

    #پارت73 #ساوان نگاهش می‌کنم؛ در یک کلام، ظریف، دوست‌داشتنی، خنگ و زیباست! مثلِ ماهیِ از آب بیرون افتاده، مدام تکان می‌خورد و بی‌قراری می‌کند. پنجه بزرگم دور مچ شکننده دست‌‌هایش محاط شده است. از ترس نفس‌نفس می‌زند و حالم را بدتر می‌کند. ناخودآگاه پوزخندی می‌زنم. هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کردم مجبور...
بالا