Usage for hash tag: اثر_حدیثه_شهبازی

ساعت تک رمان

  1. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...با هوایِ تهران، به نسبت آدم‌هایش دارم. من؛ باران‌زده‌‌ای که همچنان آلوده‌ است! اما تضمین می‌کنم هیچ‌کدام از آن سی و چند نفری که امروز از کنارم عبور کردند، اهمیتی به ما، من و این شهر بیچاره که نفس‌های آخرمان را زیر این دوده‌های سیاه می‌کشیم، نمی‌دهد. #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  2. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...حرام کرده، می‌شوم. گاهی وقت‌ها پنجره باز می‌شود؛ اما هوای تازه داخل نمی‌آید. قاصدک‌ها، طوری در هوا سرگردانند که انگار هیچ پیغامی به مقصد نمی‌رسد. پنجره باز است؛ اما نسیم داخل نمی‌آید. پنجره از کار افتاده و من، برای هزارمین بار به خیابان پناه می‌برم! #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  3. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...این بابت که همه هستند و هیچ‌کس نیست. به هرحال، انگار خیلی وقت است که عادت کرده‌ام تنها با " اسم‌ها" زندگی کنم، نه خودشان! اما اگر عادت کرده‌ام، پس چرا دیگر خانه، جایی برای من ندارد؟ دیگر دارد باورم می‌شود که کسی را نمی‌شناسم و حتی قابل شناخت هم نیستم. #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  4. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...کنم؟! چطور می‌توان پرسه زدن در خیابان را فراموش کرد و گفت: " اندوهگینم و مرگ کاری نمی‌کند؟! " هیچ‌کدام ساده نیست. محض همین خاطر است که انگار دلم، شاخه‌ی شاتوتی‌ است که باد، خونش را به در و دیوار پاشیده؛ اما مدام ل*ب می‌زنم: " خوبم. خوشم. کجام؟ هیچ جا! " #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی...
  5. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...سرد و غم‌زده در مقابلش بایستم و از غمم برایش بگویم، چیزی می‌فهمد؟ همچنان که وقتی حرف از جهنم می‌شود، هیچ درکی از گرما و دردناک بودنش، نخواهد داشت. به همین سبب، من می‌مانم و فریادهای بی‌صدای درونم؛ و یک خیابان. چرا باید مدام از خیابان‌ها حرف بزنم؟! #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  6. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...شیشه‌ای که زیر پو*ست دستش جا مانده، در جریان اما دردناک است. و من؛ آه، حقیقتا چه زندگی بی‌روحی را می‌گذرانم. با هیچ‌کس حرف نمی‌زنم، خودم را تا حدِ بی‌عاطفگی محض از همه کنار کشیده‌ام، همه را با خود دشمن کرده‌ام اما حتی نمی‌خواهم راجع به آن حرفی بزنم! #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  7. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...شده‌ام، گرچه هرچیزی که می‌نویسم، نامعقول و دل‌مرده تلقی می‌شود اما باز هم در این تنهایی، هیچ‌گونه احساسی نسبت به آنچه که تحقیر‌آمیز یا غم‌انگیز باشد، ندارم. به هرحال، تنهایی گذشته از هر چیز، جزوی از وجود من است؛ شاید که من فقط از استخوان تشکیل شده‌ام! #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  8. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...نفرینی نوشت. هرچند، فاجعه آن‌جایی است که در مظانِ اتهام علاقه‌مند بودن به باعثش، قرار گرفته‌ام! به این شکل عجیب که گاهی سکندری خورده و در عمق چندصد متری‌ انزوا غرق می‌شوم، حضورِ مداوم کسی برای من قابل تحمل نیست و درد می‌کشم اما، همه چیز ل*ذت‌بخش است. #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  9. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...اقبالِ کج و معوج، حتی اگر کسی در تاریکیِ بن‌بست نبشِ خیابان، نه فقط برای من، حتی به جهت رشد انزوای خود در کمین باشد و فریادم را بشنود، خیلی زود آن را به فراموشی می‌سپارد؛ درست مانند فریادِ جیرجیرکی گرفتار در لولایِ دَر که سال‌ها پیش، مرگ در او مرده است! #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی...
  10. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...مرگ است. در همین اوصاف، به نظر می‌رسد که من یک جسد متحرک با تمام مشاعر یک انسان زنده هستم که نمی‌داند حالش را چگونه توصیف کند و فرق بین دلگیر بودن با گیر بودنِ دلش را نمی‌فهمد. آیا هم‌‌ اکنون می‌توانم در آخرین خیابان باقی‌مانده تا خانه، فریاد بزنم؟! #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
بالا