Usage for hash tag: اثر_حدیثه_شهبازی

ساعت تک رمان

  1. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...گرفته بودند، لبخندی روی لبانش نقش بست. همه چیز طبق برنامه‌ی مورد نظرش، در جریان بود. ۱. کشوری جزیره‌ای در دریای کارائیب ۲. الکساندر تسکالو، کمدین معروف روسی ۳. خطاب تحقیر آمیز به افراد اسپانیایی یا ایتالیایی ۴. خدمات ماساژ و مراقبت از پو*ست با آب #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
  2. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...سلام. یه اتاق رزرو کرده بودم. - به هتل نمزتی خوش اومدید. اسمتون؟ - یکاترینا ژوکوفسکی. ۱. رودخانه‌ای که در بخش شرقی و مرکزی اروپا جاری است و از جنگل سیاه در آلمان، سرچشمه می‌گیرد. ۲. ادکلنی با ترکیب گل پیونی و چوب صندل که رایحه‌ای گرم و شیرین دارد. #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
  3. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...سرش کشید و همراه با خمیازه گفت: - خوبه، پس خر و پفی هم در کار نیست. دومینیکا نگاه چپی به هیبت تیره‌ی او انداخت و سکوت کرد. چه مهمان‌نوازی فوق‌العاده‌ای! مطمئناً فقط اولگا ولودین بود که از پس آن بر می‌آمد. ۱. اشاره به فیلم « برادر » محصول ۱۹۹۷ روسیه #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
  4. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...می‌نشینه. - فکر کردم که اون پسره دستور عمل مأموریتت رو... . دومینیکا، دست‌هایش را زیر سرش گذاشت و خیره به سقف، ل*ب زد: - نه. اولگا هم مانند او، نگاهش را به نقاشی کج و معوج روی سقف که با نور آبی رنگ چراغ خواب، ترکیب شده بود، دوخت و گفت: - دوسش داری؟ #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  5. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...بکشد و به جای آن، پاره‌ای سنگ بگذارد اما آیا واقعاً این کار امکان‌ پذیر بود؟ واقعاً دستاورد همه‌ی کسانی که چنین سبک زندگی‌ای را داشتند، چه بود؟ یک زندگی که هیچ چیز در آن وجود ندارد! ۱. کنایه از نداشتن هیچ شانسی برای انجام یک کار یا وقوع یک اتفاق. #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
  6. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...شده بود، اما نمی‌توانست ادعا کند که با نبود او به راحتی کنار آمده است. انگشتانش را به هم گره زد و بدون فکر، به میان حرفش پرید. - تو آخرین حوصله و ذوق من برای دوست داشتن یه آدم بودی... . پلک‌هایش را روی هم گذاشت و ادامه داد: - چطور فراموش می‌کردم؟ #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  7. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ... #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  8. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...و ناگریزم می‌کند که پایِ خودنویسم را به میانه‌ی میدان باز کنم. به هرحال، دنیا آن قدر هم که به جانش نق می‌زنیم بی‌رحم نیست؛ لااقل یک نفر پیدا می‌شود که در این خیابان، عطری شبیه به من را بر روی پیراهنش زده باشد یا از طعم تلخ نوشته‌هایم، خوشش بیاید! #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  9. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...ریه‌هایم! به قدری دلسوز هستم که سوگوارشان باشم. آن‌ها، تاوان دود شدن دلتنگی‌ام را پس می‌دهند تا هرگز به زبان نیاید. تا به حال که مثمرِ ثمر واقع شده، چرا که زخمِ این تاوان، به قدری چرک‌آلود و خونین است که اگر خود زبانم هم بخواهد، دیگر نای چرخیدن ندارد! #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  10. Richette

    برگزیده فریاد لیلی | حدیثه شهبازی کاربر انجمن تک رمان

    ...می‌شود که تردید‌ها از بین رفته و گمان می‌کنند که با کشیدن بغض به دور گلویم، خوشم! پس هیچ راهی وجود نخواهد داشت و نمی‌توان به کسی فهماند که به هنگام عدم حضورِ کسی، آن کسی که باقی‌مانده از پا در می‌آید و این، خوش بودن ندارد. همه چیز فقط تظاهر است. #فریاد_لیلی #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
بالا