Usage for hash tag: رمان_کاراکال

ساعت تک رمان

  1. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...و اگر هم می‌شنید، به آن اعتنایی نمی‌کرد. ۱. نوعی نو*شی*دنی تقطیری که از گیاه انیسون، افسنتین یا رازیانه به دست می‌آید. ۲. نقاش هلندی در قرن بیستم ۳. نویسنده‌ی معاصر آمریکایی ۴. از بزرگترین میادین مجارستان که به مناسبت جشن هزاره، در سال ۱۸۹۶ بنا شد. #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
  2. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...ل*ذت ببر. ۱. یک تفنگ تهاجمی با کالیبر ۵.۵۶ میلی‌متری، ساخت کشور چین ۲. جنگ‌های شبه‌ نظامی ۳. درگیری مسلحانه در منطقه‌ی چچن که بین فدراسیون روسیه و جمهوری چچن ایچکریا از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۹ میلادی شکل گرفت. ۴. بالاترین نشان افتخار در فدراسیون روسیه #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  3. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...انداخت و گفت: - تموم شد. - تموم شد. سرش را چرخاند و به میگل نگاه کرد. دیگر اثری از عصبانیت در چهره‌اش نبود و چشم‌های آبی رنگش، برق می‌زد. ناخودآگاه از هماهنگی حرف‌هایشان، خنده‌شان گرفت و با گره خوردن نگاهشان به یکدیگر، صدای قهقهه‌هایشان بالا رفت. #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  4. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...بی‌چاره، آخرین تکان‌هایش را زیر دستان او می‌خورد. صح*نه‌ی غم‌انگیزی بود؛ اما هردوی آن‌ها به این چیزها عادت داشتند. یک بهای لازم و ضروری برای زنده ماندن؛ اهمیتی نداشت که برای جبرانش، می‌بایست در آتش جهنم می‌سوختند. چه کسی می‌خواست مدعی عدالت باشد؟ #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  5. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...و اسلحه‌اش را از پشت کمرش برداشت. - هی! داری چه غلط... . قبل از نشستن نوک اسلحه بر روی گ*ردنش، چشمش به دختر نیمه هوشیاری که در میان فضای تاریک گاراژ روی صندلی بسته شده بود، افتاد و حرفش را خورد. ۱. اشاره به فیلم « شیطان تمام‌وقت » محصول ۲۰۲۰ آمریکا #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
  6. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...- آره. زن، سرش را تکان داد و هم‌زمان با بالا آوردن اسلحه‌اش، گفت: - خوبه. اسلحه را روی سر پسرک گذاشت و بی‌‌معطلی، شلیک‌ کرد. خون کاروی، روی دیوار سنگی دخمه پاشید و جسد بی‌جانش، بلافاصله روی زمین و در مقابل پای اولنا سقوط کرد. ۱. واحد پول مجارستان #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  7. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...داد: - اون‌ها هیچ‌‌وقت به خاطر پول، اعتراف نمی‌کنن. میگل لبخند کجی روی ل*ب نشاند و نزدیک‌تر آمد. هم‌زمان با تلفیق نفس‌هایشان با یکدیگر، برای جبران فاصله‌ی قدشان، سرش را کج کرد و خیره به چشمان خمار آلوده‌ی دختر، ل*ب زد: - مرده‌ها حرف نمی‌زنن کاراکال! #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  8. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...ایستادن در مدت زمان طولانی، دچار زحمت بسیاری میشد. میگل نیم نگاهی به او کرد و با خنده، رو به مخاطب پشت تلفنش گفت: - ونتسل، این منطقیه. تو یه جونوری رفیق! ۱. بخشی از اسپانیای سبز که در نوار باریک بین دریا و کوه‌های شمالی این کشور قرار گرفته است. #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  9. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...هم فکر نکن که با سهل‌انگاری، پای فدراسیون رو به این ماجرا باز کنی. من نمی‌خوام سرم بره بالای دار؛ نه برای مرگ دی ژلدرود. دومینیکا، بی‌اراده سرش را تکان داد و ل*ب زد: - چی توی سرته؟ - باید یکی رو فدا کنیم. ۱. نیروهای عملیات ویژه‌ فدراسیون روسیه #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  10. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...- کاراکال؟ - باید یه‌جوری صدات بکنم یا نه؟ چشم‌هایش را در حدقه چرخاند و زیر ل*ب، زمزمه کرد: - من هم می‌تونم ع*و*ضی صدات کنم! میگل پوزخندزنان، بشقاب نیمه‌‌ خالی‌اش را کنار گذاشت و با لحن سردی گفت: - هرطور راحتی. ۱. نوعی پاستای‌ ایتالیایی به شکل پروانه #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
بالا