Usage for hash tag: رمان_کاراکال

ساعت تک رمان

  1. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...از دست رفته باشد و حال، میزبان اجباری‌اش می‌توانست به راحتی لرزش اندامش را نظاره کند. فقط امیدوار بود که آن را پای ترس نگذارد؛ هیچ‌‌کس قادر به ترساندن او نبود، به جز خودش! ۱. اتحادیه‌ی جنایت‌های سازمان یافته که تحت عنوان مافیای سیسیل شناخته می‌شود. #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
  2. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...نه؟ بی‌توجه به طعنه‌ی کلام پسر، به دنبال پیدا کردن تلفن همراهش، نگاهی به اطرافش انداخت و ملحفه‌ی زیر دستش را در مشت گرفت. - دنبال چی می‌گردی؟ - باید یه تلفن بزنم. - اوه! حتما خیلی نگرانت شدن. دومینیکا چشم غره‌ای به او رفت و ل*ب زد: - آدم وراجی هستی! #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
  3. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...لرزانش را به طرف او هدایت کرد. در یک قدمی پدر، با حس شئ مجهولی در زیر پایش، از حرکت ایستاد و نگاهی به پایین انداخت. خم شد و از روی زمین، چاقوی خونین را برداشت و به آن خیره شد. این حقیقت داشت؛ پدرش خودش را کشته بود. 1. گونه‌ای از سگ‌های نگهبان #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  4. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...هنوز چند قدمی دور نشده بود که برونو، سرش را از پنجره بیرون آورد و فریاد زد: - به لیدکا بگو که دوسش دارم! ۱. بازیکن فوتبال بازنشسته و مربی اسپانیایی باشگاه رئال مادرید کاستیا در حال حاضر. ۲. نوعی ساندویچ با نان اسپانیایی که از طول برش داده شده است. #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
  5. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...لزج که دیدش را تار کرده بود، به جسد آخرین بازمانده از بادیگارد‌های دی ژلدرود، نگاه کرد. میگل، اسلحه‌اش را پایین آورد و آن را پشت کمرش بست. در حالی که از کنار دومینیکا عبور می‌کرد و به طرف اجساد روی زمین می‌رفت، ادامه داد: - من همون‌جا به دنیا اومدم! #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
  6. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...راحت‌تری برای نشانه‌گیری بود. روی زانو نشست و اسلحه را به طرف او، نشانه گرفت. نفسش را در س*ی*نه حبس کرد و انگشتش را روی ماشه کشید اما قبل از چکاندن آن، با سوزش دردناکی که در ران پایش پیچید، تعادلش را از دست داد و روی زمین افتاد. بهتر از این، نمی‌شد! #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  7. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...او به میز تکیه داد و به پیست ر*ق*ص خیره شد. - زندگی یه توریست، جایی برای کنجکاوی نداره. - همه‌ی توریست‌ها، روز اول سفرشون سر از مناقصه‌‌ی غیرقانونی درمیارن؟! ۱. نوعی سنگ در صنعت جواهرسازی ۲. اشاره به انگشتر لاجورد در سریال « خاطرات یک خون‌آشام » #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی #انجمن_تک_رمان
  8. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...داد: - بسیار خب. صد میلیون یورو، یک. صد میلیون یورو، دو. صد میلیون یورو به این آقا فروخته شد! ۱. نوعی انگور سفید که در تولید نو*شی*دنی به کار می‌رود. ۲. ظرفی است که برای قرار دادن گل به کار می‌رود و در گذشته برای آراستن فضاهای داخلی کاربرد داشته است. #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
  9. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...گرفته بودند، لبخندی روی لبانش نقش بست. همه چیز طبق برنامه‌ی مورد نظرش، در جریان بود. ۱. کشوری جزیره‌ای در دریای کارائیب ۲. الکساندر تسکالو، کمدین معروف روسی ۳. خطاب تحقیر آمیز به افراد اسپانیایی یا ایتالیایی ۴. خدمات ماساژ و مراقبت از پو*ست با آب #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
  10. Richette

    حرفه‌ای رمان کاراکال | Richette کاربر انجمن تک رمان

    ...سلام. یه اتاق رزرو کرده بودم. - به هتل نمزتی خوش اومدید. اسمتون؟ - یکاترینا ژوکوفسکی. ۱. رودخانه‌ای که در بخش شرقی و مرکزی اروپا جاری است و از جنگل سیاه در آلمان، سرچشمه می‌گیرد. ۲. ادکلنی با ترکیب گل پیونی و چوب صندل که رایحه‌ای گرم و شیرین دارد. #رمان_کاراکال #اثر_حدیثه_شهبازی...
بالا