Usage for hash tag: آتشگر_گیتی

ساعت تک رمان

  1. .Melina.

    کامل شده رمان آتشگرگیتی | اثر ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...با دو تا دست مبل سلطنتی و راحتی مشکی رنگ. پنج تا اتاق خواب داشت، سه تا اتاق بالا و دو تا اتاق پایین. چون مامان نمی‌تونست بره بالا، یکی از اتاق‌های پایین رو براش در نظر گرفتم. شاه صنم خانم مادربزرگ آتش هم پا درد داشت پس اتاق بغلی که پایین بود رو بهش دادیم. #آتشگر_گیتی #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان
  2. .Melina.

    کامل شده رمان آتشگرگیتی | اثر ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...تا وقتی که من رو از دیدن دخترم محروم می‌کنه، خودش هم حق نداره ببینتش. آتش زیر ل*ب میگه: - خانوادگی چه‌قدر خرن. دوباره میگه: - خب الان این غلط رو کردی. بچه‌اتون بدون ننه و بابا بزرگ بشه خوبه؟ مثلاً خلاف‌کاری چیزی هستی‌ها! انتظار این تفکر ضعیف رو ازت نداشتم. #آتشگر_گیتی #ملینا_نامور...
  3. .Melina.

    کامل شده رمان آتشگرگیتی | اثر ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...نبود. من فقط به حرف پدربزرگ اعتماد کرده بودم و زن آتش شده بودم؛ اما فکر نمی‌کردم دوباره بخوام بهش اعتماد کنم، یا حتی دوباره عاشقش بشم. #آتشگر_گیتی #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان نظرتون درباره این پارت؟ موضوع 'گفتمان ازاد رمان آتشگرگیتی | اثر ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان' گفتگو آزاد -...
  4. .Melina.

    کامل شده رمان آتشگرگیتی | اثر ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...شکلاتی رنگ توی تنم رو می‌کشم و میگم: - این یارو خیلی عوضیه! نمی‌دونم تا الان با آزیتا چی‌کار کرده. - نگرانشی؟ با تعجب میگم: - نباید باشم؟ به میز تکیه میده و میگه: - با این همه سختی که به خاطر آزیتا و بدون دلیل کشیدی، باید بگم انتظار داشتم ازش متنفر باشی. #آتشگر_گیتی #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان
  5. .Melina.

    کامل شده رمان آتشگرگیتی | اثر ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...شیطونه؟ می‌خندم و میگم: - مثل بچگی‌های منه. من هم یه شیطونی بودم. یادمه یه بار با سنگ زدم شیشه همسایه رو آوردم پایین. بابا فقط دو روز دنبالم می‌دوید تا بگیره یه دل سیر کتکم بزنه‌. آتش با بهت نگاهم می‌کنه و به آیلین میگه: - دلیل وحشی بودنت این خالته‌ها! #آتشگر_گیتی #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان
  6. .Melina.

    کامل شده رمان آتشگرگیتی | اثر ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...میشه‌. گرشا خوش‌حال از تحویل گرفتن من میگه: - سلام قربون آبجی خوشگلم. اون‌ها هم خوبن تو چطوری؟ آتش چطوره؟ بی‌توجه به حرفش میگم: - عه! سام اذیتم نکن. تو که می‌دونی من بدم میاد. چشم‌هاش درشت شده و چنگال کیک از دست‌هاش روی میز افتاده. - گیتی سام کیه؟ من گرشام. #آتشگر_گیتی #ملینا_نامور...
  7. .Melina.

    کامل شده رمان آتشگرگیتی | اثر ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...- اتش این‌جوری نگو‌‌. اگه اون این کار رو کرده، من دیگه چه‌قدر از اون خر‌ترم که عاشق تو شدم. با بهت ل*ب می‌زنه: - وا مگه من چمه؟ پسر به این جذابی! به‌خدا من جای تو بودم، یه لقمه چپش می‌کردم. بعد هم فیگور ورزشکار‌ها رو می‌گیره و میگه: - هیکلم هم که نایسه. #آتشگر_گیتی #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان
  8. .Melina.

    کامل شده رمان آتشگرگیتی | اثر ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...فوت می‌کنم و توی بغلش میرم. آیلین هم‌زمان که روی شکم آتش نشسته، سعی داره انگشتش رو توی چشم‌های آتش فرو بکنه. - میشه این بچه رو بگیری؟ تا کورم نکنه ول کن نیست. می‌خندم و از شکم آتش توی ب*غ*ل خودم می‌ندازمش. جوری که آروم و قرار نداشته باشه با موهام بازی می‌کنه‌. #آتشگر_گیتی #ملینا_نامور...
  9. .Melina.

    کامل شده رمان آتشگرگیتی | اثر ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...- می‌دونی این کارت خیانته؟ - آتش من که کاری نمی‌کنم. پرداد روان‌شناسمه. درسته یه مدت دوستم داشته؛ اما الان خودش داره ازدواج می‌کنه. به عنوان یه دوست زنگ زده بود که خبر بده و من هم قرار بود فقط بهش تبریک بگم. این‌قدر بی‌انصاف نباش. سرش رو تکون میده و میگه: #آتشگر_گیتی #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان
  10. .Melina.

    کامل شده رمان آتشگرگیتی | اثر ملینا نامور کاربر انجمن تک رمان

    ...پیشش که هیچی دیگه بچه از زندگی می‌افته. سرم رو تکون میدم و میگم: - برو بخواب. می‌برمش بیرون شاید یه کم هوا بخوره حالش بهتر بشه. - نه بیرون نرید. سرده بدتر سرما می‌خوره. چیزی نمی‌گم و آیلین رو ب*غ*ل می‌کنم. همین‌جوری که توی خونه دور می‌زنم باهاش بازی می‌کنم. #آتشگر_گیتی #ملینا_نامور #انجمن_تک_رمان
بالا