...که هرچی ازش میگذرم آرومتر میشه.
بغضم مثل بغض توی صدامه. بغضم مثل بغض توی چشمام...
بغض بیصدا که توش یه دل شکسته بذاره راحت خوابه.
یه دل شکسته که با یه ثانیه شکستن، دیگه هیچ احساسی نداره!
یه دل شکسته که بازم بهونهای واسه موندن نداره!
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
...است
دنیا از زندگی خسته است
این روزها در قلبم غوغایی برپاست
دل به دنیای بی احساس دنیا دادم.
امروز از زندگی خستهام
امروز از بودن در این دنیا خستهام
این روزها همهی دنیا را از خودم میبینم و به هرجایی که مینگرم پر از سیاهی و سیاهی است.
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
از ندای درونم چیزی را نخواه
که غمش آتش بر هیزم چشم تو میاندازد
و من همیشه از درون این آتش میسوزم و خاکستر میشوم!
من از این قفس نمیترسم و هیچگاه دل نمیبندم و نمیگذارم کسی به پروازم شک کند.
من از این قفس نمیترسم و عاشق پرواز!
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
...غم بوی آدمها را میدهد نه آدمها بوی غم را!
همه از این دنیا میروند؛ ولی در غم خانهی خود تنهای تنها به سر میبرند و غم میخورند و هیچکس حالش خوب نیست.
این روزها نه کسی را مییابم که حال مرا خوب کند و نه مییابم که از حال همه خبرم دهد!
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک...
...نداریم، درد عشق نداریم
درد نداریم، زجر نداریم
خودمان را یک ساعت بزنیم به بیخیالی؛
ولی در همین یک ساعت فکر و مشغلهمون بیشتر از ساعتها و روزهای قبل میشه
چون میخوایم وانمود کنیم بیخیالیم؛ ولی در همون وانمود کردن هم فکرمون بیشتر میشه.
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
غم که از ما برفت و در چشممان اشک نماند
اثر دودی از سیگار در ریههایمان نماند
معشوق که دگر در قلبمان نماند
این قلب دگر در س*ی*نه نماند
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
...میگفتم خوابم با اینکه از همیشه بیدارتر بودم
میگفتم انرژی مثبت دارم با اینکه سر شار از انرژی منفی بودم!
میگفتم دوستم دارن با اینکه حس داشتم ک دوستداشتنی نبودم!
همیشه به همه انرژی مثبت دادم با اینکه خودم به انرژی مثبت محتاج بودم.
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
...بودند،
دلم برای اینهمه دل تنگ شده!
دلم برای همهی دوست داشتنهایی که همیشگی نبود و نیست تنگ شده.
دلم برای همهچی که فقط یه حرف برای گفتن داشت
دلم برای همهی چیزهای که این روزها واسم مثل یه رویا میموندن تنگ شده
دلم برای خودم تنگ شده!
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
دلم برای همهچیز تنگ شده؛
دلم برای بچگیام تنگ شده!
برای لبخندم که الکی نبود،
برای لحظههایی که واقعا میخندیدم!
برای شادیم که الکی نبود!
برای همهچیز که بههم ریختم
دلم برای همهی اینها تنگ شده!
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان
...را ببینم و او را به آ*غ*و*ش بگیرم!
دلم میخواست به او بگویم دوست دارم!
باران شدیدتر شد
اشکم عمیقتر شد
دلم غمگینتر شد
بغضم بیشتر شد
دلم به حال خود گریه کرد
باران تمام شد.
عاشقان در آ*غ*و*ش یکدیگر بودند و
امید به فردایی بهتر داشتند.
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#دست_نوشته_های_اشک
#انجمن_تک_رمان