...غرق از خون بود، چند گام عقبگرد کرد و با لکنت زبان ل*ب ورچید:
- را... رابرت... چرا... چرا... می... میخندی؟
در حینی که به دیوار چسبیده بود و به پارچ آب چشم دوخته بود، زیر ل*ب زمزمه کرد:
- جنونش تشدید پیدا کرده و ممکنه که به من هم آسیب بزنه، حالا باید چهکار کنم؟
#جنون_آنی
#زری
#انجمن_تک_رمان