Usage for hash tag: الهه_کریمی‌فرد

ساعت تک رمان

  1. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۲۱۱ من: کامران؟ سیروس: این کامرانه می‌خواستم بیارمش عمارت اما چون این‌جا به اندازه‌ی کافی نگهبان و بادیگارد داشتیم جایی براش نبود، اما با اتفاقی که برای شاهرخ افتاد از این به بعد کامران جاش رو پر می‌کنه. کامران: هر کاری بگی انجام میدم سیروس خان شما فقط ل*ب تر کن! سیروس از سر جاش بلند شد و...
  2. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    پارت_۲۸ بعد این حرف، از در کلبه رفتم بیرون‌؛ اما با آخرین تصویری که دیدم مغزم رگ به رگ شد. اوه مای گاد! خودش بود. امکان نداره اشتباه کنم. من اون انگشتر رو روی میز دکوری توی خونه‌ی سمنتا دیدم، وقتی که رفته بودم از روی نقاشی قدیمیش نقاشی بکشم براش. انگشتر توی دست جاشوا، خود همون انگشتر بود، شک...
  3. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    پارت_۲۷ رو به خاروس گفتم: - من با شما و جنگلتون کاری ندارم. به من و اسبم کمک کن از این گودال در بیایم، ما هم مسیری که داشتیم رو می‌ریم. خاروس خنده‌ای زد و گفت: - این گودال اسرار آمیزه. به چیزهای بد و ناگوار علاقه داره، تا بوده همین بوده! اگه می‌خوای ازش بیرون بیای، باید خاطره‌های بد زندگیت رو...
  4. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۲۱۰ «ملودی» بعد از گذروندن یک شبانه روزِ طولانی و پر دردسر و البته پر اتفاق، توی هال نشسته بودم و سر صبحی نو*شی*دنی می‌خوردم هیچی مثل این زهرماری اونم تو این شرایط نمی‌تونست مغز خسته‌م رو آروم کنه، ذره ذره‌ی وجودم از غم مرگ شاهرخ ناراحت بود و نمی‌تونستم این موضوع رو هضم کنم شاهرخ همیشه هوای...
  5. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۲۰۹ ملودی با صدای گرفته‌ش گفت: - اون یک خواهر و بردار پنج ساله داشت! اون‌ها خیلی تنها می‌شن. - چرا تنها، پدر و مادر دارن که! - پدر و مادر کجا بوده شاهرخ هم یک بی کس و کار مثل ما بود. - نگران‌شون نباش اون‌ها رو هم یتیم خونه بزرگ می‌کنه. ملودی تا ل*ب باز کرد حرفی بزنه که چراغ‌های ماشین سیروس...
  6. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    پارت_۲۶ «ابیگل» با گیجی چشمام رو باز کردم. درد عجیبی توی سرم پیچید و تمام بدنم کوفته‌ شده بود. آخ بی‌جونی گفتم و بلند شدم. تازه موقعیت خودم رو دیدم‌. توی یک گودال عمیق و بزرگ افتاده بودیم که حداقل بیست متر بود. هیرو هم یک گوشه افتاده بود و اسب بی‌چاره، ناله‌های ریزی می‌کرد. تا خواستم برم طرفش،...
  7. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    پارت_۲۵ سمنتا گفت: - عزیزم، آروم باش. رمی که حالش نرمال شد، باهاش صحبت می‌کنی. و بعد رو به رمی گفت: - پسرم، برو توی اتاقت استراحت کن. رمی گفت: - من پسر تو نیستم. با این حرف‌هات پات رو گذاشتی توی زندگی پدرم؛ ولی من رو نمی‌تونی گول بزنی. همون‌قدر که از شوهرت فردیناند متنفرم که باعث کشته شدن مادرم...
  8. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۲۰۸ «تیرداد» با تیری که تو مغز شاهرخ خالی کردم ملودی میخ‌کوب شد سرجاش و در کسری از ثانیه رنگش مثل گچ سفید شد، معلوم بود خیلی ترسیده به وضوح صدای تپش شدید قلبش رو می‌شنیدم. به شاهرخ نگاهی انداختم که حالا بی‌وقفه خون از سرش جاری می‌شد؛ سریع پتویی رو که از قبل برداشته بودم پهن کردم رو زمین...
  9. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    پارت_۲۰۷ تصویر آتیش تو چشمام حلقه زد و برقش کورم کرد. پدر و مادرم تو آتیش می‌سوختن و خاکستر می‌شدن، از دیدن این صح*نه‌ی دل‌خراش که قلبم رو می‌فشرد دنیا ناگهان پیش چشمام تیره و تار شد. ماشین زمان کمی جلوتر رفت یک هفته گذشت؛ توی پرورشگاه بودم و طبق معمول بی‌حوصله و کلافه به بازی بچه‌هایی که...
  10. الهه کریمی

    کامل شده اِلف‌ها در باد نمی‌رقصند | الهه‌ کریمی

    https://dlm.musicsplus.ir/songs/Track/Little-me(320).mp3 پارت_۲۴ بعد از چند دقیقه که توی مسیر بودیم و هیرو تندتر از هر وقت دیگه‌ای می‌دوید، به چشمه رسیدیم. دوست داشتم یکم این‌جا وایستم و با خودم خلوت کنم. چند روزی می‌شد این‌جا نیومده بودم اما از اون‌جایی که وقت نداشتم، نباید می‌ایستادم...
بالا