Usage for hash tag: ققنوس_نحس

ساعت تک رمان

  1. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...گلوله‌ای که به بازوم خورد تا مغز استخونم رو سوزوند. از درد صورتم رو به هم فشردم و متوجه شدم پلیس‌ها دارن می‌دون سمت ماشین، همین موقع جلال سریع پشت رول نشست و گفت: - سوار شو زود! خودم رو بزور توی ماشین انداختم که جلال به سرعت حرکت کرد و از اون‌جا دور شد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  2. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...منم با قهرمان بازیم جون جلال رو نجات بدم و بشم دست راستش! واسه همین ماشین پلیسا و رفیقای بابا که تو لباس پلیس قالب شده بودن و همه چی‌امشب فیک بود بابا که نمی‌تونست نیرو اعزام کنه و یک راست جلال رو دستیگر کنه، دستگیر شدنش رو نمی‌خواست حالا حالا باهاش کار داشت! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #ققنوس_نحس
  3. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...که خبر‌ها رو به افشین می‌رسونه زن افشین هم خواهر دریا از آب در اومد سیروس می‌خواست دریا رو همین چندساعت پیش بکشه که تازه فهمیدیم حامله‌ست و... ساغر جیغی کشید و گفت: - وای ملو بسه چه خبرته دختر تو بذار من یکی‌شون رو هضم کنم بعد دومی و سومی رو به خوردم بده! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  4. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...ما رو فراری داد. - نه بیخیال شو ساغر، دیوونه شدی مگه؟ باز می‌خوای تو درد سر بیوفتیم؟! رازمیک بدون ما از بس خودش برمیاد. - اون مارو نجات داد ماهم باید نجاتش بدیم، مشکلی نیست تو اگه می‌ترسی نیا من خودم یک جوری از این‌جا میرم بیرون و رازمیک رو نجاتش می‌دم! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  5. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...دکتر رفت بیرون. سیروس کنار تخت دریا نشست و بهش گفت: - فکر نکن این بچه جونت رو نجات داده تو از این به بعد توی این اتاق می‌مونی و تا نه ماه دیگه که بچه به دنیا میاد حق نداری از این‌جا بیای بیرون، بچه‌ام که به دنیا اومد اون‌وقت خودم برای زندگیت تصمیم می‌گیرم. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  6. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...اومدین دخترا چقدرم خوشگل شدین. لورا ذوق‌زده به لوکاس خیره شد که لوکاس گفت: - بیاین تو کم کم مهمون‌ها می‌رسن. مهمون‌ها می‌رسن؟ مگه رازمیک نگفت که دوستاش اومدن و شلوغ شده؟! پس چطور الآن... دیگه داشتم از حجم گیج بودن عصبانی می‌شدم. خیلی همه چیز مشکوک بود برام! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  7. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...گفت تو‌یه ریگی به کفشته به خرج من نرفت و عوضش این دختر رو کتک زدم. باید زودتر از این می‌کشتمت تو و افشین برای مال و ثروت من دندون تیز کردین! و بعد ماشه رو کشید. دریا گفت: - باشه می‌خوای منو بکشی بکش من ترسی از مردن ندارم ولی این‌طوری قاتل بچه‌ی خودتم میشی! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  8. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...سبیلش رو تاب داد و گفت: - اهوم بگو میشنفم. - درمورد دریاست. سیروس سؤالی من و هاتف رو نگاه کرد که سریع گوشیم رو باز کردم و رفتم توی گالری و دادمش دست سیروس. - خودتون همه چیز رو ببینید. سیروس با اخم گوشی رو از دستم گرفت و به عکس خیره شد که اخماش رفت تو هم. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  9. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...انداخت و گفت: - بله؟ - چیزی شده از دستم ناراحتی؟ - نه چطور؟ - پس چرا بهم نگاه نمی‌کنی؟ رازمیک صورتش رو آورد بالا و نگاهم کرد، با دیدن زخم وحشتناکی که از توی پیشونیش تا پایین چونه‌ش کشیده شده بود، جیغ خفه‌ای کشیدم و گفتم: - چی شده این زخم چیه توی صورتت؟ #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  10. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...و آسمون عوض میشه؟ - اون خودش هزارتا سوراخ سمبه‌ی مخفی داره این‌جا تو چی؟ - خب منم دارم خب که چی؟ اینا رو ول کن ملو بگو چی شد چی‌کار کردی؟ گوشیم رو گرفتم روبه‌روش و گفتم: - دست پر برگشتم. مشتم پر از مدارکه به خاک دادنِ دریاست دیگه فاتحه‌ش خوندست این بار. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
بالا