Usage for hash tag: ققنوس_نحس

ساعت تک رمان

  1. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...شد. ساحل همچنان گریه می‌کرد و دریا و افشین سعی در آروم کردنش داشتن وقتی‌که ملودی وارد شد دریا نیم نگاهی بهش کرد و سرش رو چرخوند چون ملودی ماسک و عینک داشت نشناختش، ملودی نزدیک پرده شد و کشیدش کنار و خیلی سریع گوشیش رو پشت پرده مخفی کرد و از اتاق خارج شد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  2. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...اومد! یعنی حالا افشین و زنش خونواده‌ی دریا هستن! ؟ وای چطور ممکنه عجب مکری داره این دختر، من احتمال می‌دادم که افشین فقط هم‌دستش باشه تو دزدی کردن و هاپولی کردن پول‌های سیروس، نه این‌که شوهرخواهرش باشه. خونوادگی چنبره زدن رو ثروت سیروس که با خاک یکسانش کنن! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  3. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...افشین با زنش چه سر و سری داره که اومده ملاقاتش باید سر در بیارم. الان باید ازشون عکس می‌گرفتم دریا هم روبه‌روم نشسته بود و افشین هم قیافه‌ش کاملاً مشخص بود پس باید کارم رو شروع کنم فقط از لای در نیمه باز نمی‌تونم درست عکس بگیرم باید یک فکری به حال در بکنم. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  4. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...دم در و پشت‌یه درخت‌ایستادم که همین لحظه‌یه آژانس اومد و دریا سوارش شد و حرکت کردن. ای رکب زنِ قهار! پس این‌طوری همه رو گول می‌زنه نه؟ واسه اینکه کسی بهش شک نکنه که با افشین قرار می‌ذاره اول میاد توی آسایشگاه و با تغییر دادن قیافه‌اش خارج میشه، دختره‌ی چموش! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  5. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...کرد اون بچه‌یه پدر کرکس صفتِ لاشخور می‌خواست چیکار؟ هوم؟ بعد این حرف من سیروس بلندتر از قبل خندید که من و هاتف هم خندیدیم. دریا با حرص خواست حرفی بزنه که هاتف گفت: - خوب تعریف کن دریا حال مادرت خوب شد این چند روزی که بیمارستان بستری بود؟ - خوبه! - خوبه! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  6. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...داد زدم: - فقط کافیه یک بار دیگه سر کارتون خوابتون ببره اون‌وقت ملودی نیستم اگه به دم سگ نبندم‌تون فهمیدین یا چی؟ این رو گفتم و پام رو گذاشتم روی عینک تیرداد و فشارش دادم همین که صدای شکستنش دراومد، لبخند حرص درآری به روش زدم و ریلکس از پله‌ها رفتم پایین. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  7. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...با خرناسه‌های سیروس فکرش رو جمع کرد و آهسته بلند شد نگاهی به سیروس انداخت، سیروس به خواب عمیقی رفته بود، دریا پوزخندی زد و آروم گفت: -‌امیدوارم تو همین خواب به خواب بری ع*و*ضی. و بعد از تخت اومد پایین و سوویچ ماشین شخصیِ سیروس رو برداشت و از اتاق خارج شد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  8. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...خودشون خوبه. دریا با شنیدن این حرف شوکه شد! افشین ناباورانه به دکتر نزدیک شد و گفت: - چی گفتی؟ یک بار دیگه حرفت رو تکرار کن! - متأسفانه جنین سِقط شد! افشین دندون قروچه‌ای کرد و مشت گره شده‌ش رو با عصبانیت کوبوند تو صورت دکتر که خون از بینی دکتر فواره زد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  9. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...خنک برامون بیار. خدمتکار چشمی گفت و رفت توی آشپزخونه؛ افشین هم عروسک خرسی رو برداشت و رفت سمت اتاقشون و وارد شد و گفت: - ببین واسه دخترمون چی خریدم! ساحل که روی کاناپه دراز کشیده بود با دیدن افشین خندید و گفت: - باز تو رفتی عروسک خریدی خونه پر شده دیگه بسه. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  10. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...ملودی با عصبانیت گفت: - از این کلمه بدم میاد باید بدونی باید هرطور شده وارد خونه‌ی افشین بشی و بفهمی اون دختره داره چه غلطی می‌کنه اگه تا نیم ساعت دیگه خبری ازش نشد تو رو جای اون می‌کشم فهمیدی؟ آب دهانم رو به سختی قورت دادم و گفتم: - چشم خانم پیداش می‌کنم. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
بالا