Usage for hash tag: ققنوس_نحس

ساعت تک رمان

  1. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...هر دوتون فاسدین. - به جهنم! من تا تو رو تبدیل به یک مومیایی نکنم دست از سرت بر نمی‌دارم حالا هرچی هم که می‌خواد بشه! فکر کردی یادم رفته وقتی‌که اومدم محموله‌تون رو از رو دریا بزنم بهم شلیک کردی و خورد تو کتفم! ؟ من الان حسابم رو باهات صاف می‌کنم. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  2. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...این بادیگارد‌ها یا من دنبالش بریم تا وقتی‌که خودش نخواسته این سرپیچی از دستوره که ما بی‌اجازه دنبالش راه بیوفتیم! - آخه ابله‌ها شما این‌جا از من دستور می‌گیرن یا ملودی؟ رئیس شما منم یا ملودی؟ اگه ملودی بلایی‌امشب سرش بیاد تک تک تون رو می‌کشم! بی‌عرضه‌ها. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  3. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...من یکی نمی‌تونی فرار کنی! رازمیک نگاهی بهم انداخت و با ناراحتی گفت: - خیلی نامردی ساغر، خیلی! اشک‌هام سرازیر شد و گفتم: - گوشتِ لورا زیر دندون‌شون بود من نمی‌تونستم مخالفت کنم! لوکاس با اسلحه‌ش رازمیک رو هل داد و رو به من گفت: - خفه شین راه بیوفتین جفتتون! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  4. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...راننده که یکی دیگه از اون گرجی‌ها بود ماشین رو روشن کرد و راه افتاد، به خودم جرأت دادم و به لوکاس گفتم: - حداقل بگو داری من رو کجا می‌بری حق دارم بدونم. - دهن گشادت رو ببند به زودی خودت همه چیز رو می‌فهمی. تو دلم فحشی نثارش کردم و سرم رو به شیشه تکیه دادم. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک_رمان
  5. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...دست راست سیروس خان؟ زهی خیال باطل! مغزم ارور داد و محکم کوبیدم توی دماغش که خون زد بیرون توجه کل نگهبان‌ها و بادیگار‌ها بهم جلب شد. بی‌توجه به همشون خم شدم سوئیچ موتور رو برداشتم روشنش کردم و از عمارت خارج شدم؛ فکر کرده می‌تونه واسه من لاتیش کنه بچه پررو! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  6. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...اون صح*نه‌ی دلخراش جیغی کشیدن و فوراً از آشپرخونه رفتن بیرون. سیروس نادیا رو که غرق در خون بود موهاش رو گرفت و کشون کشون بردش توی هال و رو به کل خدمتکار‌ها و بادیگارد‌ها گفت: - تقاص کسی که آمارِ من رو به دشمنم رد کنه اینه. خوب ببینید درس عبرت بشه براتون! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  7. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...لحظه لحظه‌ی نگاه کردنِ فیلم بیشتر از اینکه متعجب بشه اعصبانی می‌شد؛ به نظرم اون دختره دریا خیلی آدم رذل و فریبکاری بود که ملودی با دیدنِ رکب هاش اصلاً متعجب نشد. همین لحظه که فیلم تموم شد ملودی با عصبانیت فریاد کشید: - می‌کشمت دریـا! و سریع از اتاق خارج شد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  8. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...صبح هم یک مرخصی کوتاه گرفتم و چون بابا خونه نبود رفتم پیشش اداره‌ی پلیس که اون‌جا کار می‌کرد و بهش فیلم رو نشون دادم بابا هم گفت برای این‌که من بیشتر بتونم به سیروس نزدیک بشم باید اون دختره دریا رو لو بدم وقتی که ببینن دشمن‌شون رو لو دادم بهم اعتماد می‌کنن. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
  9. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...زدم و گفتم: - چون سیروس بهم یاد داده تمامم رو واسه کسی رو نکنم. تا لورا خواست حرفی بزنه دیدم یک ون مشکی آهسته از حیاط خونه‌ی لوکاس اومد بیرون و سمت خیابون حرکت کرد. ماسک‌هامون رو کشیدیم بالا و رفتیم سمت خیابون بعد از این‌که یک تاکسی گرفتیم رفتیم دنبالشون! #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌ #انجمن_تک‌_رمان
  10. الهه کریمی

    کامل شده رمان ققنوس نحس|الهه کریمی کاربر انجمن تک رمان

    ...بود رو از زیر تخت در آوردم و بستم به میله‌های پنجره و اون سرش رو انداختم پایین. لورا که آماده شد رفت از پنجره بیرون و طناب رو گرفت و آروم آروم رفت پایین، منم سریع‌یه شلوار جین و‌یه هودی تابستونی پوشیدم. اگه از قبل لباس بیرون می‌پوشیدیم میلا بهمون شک می‌کرد. #ققنوس_نحس #الهه_کریمی‌...
بالا