• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

متفرقه سیره حضرت علی(ع)

  • نویسنده موضوع hasti
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 38
  • بازدیدها 988
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
حسن خلق
اخلاق نیکوی او زبانزد مردمان است.تا آنجا که دشمنانش که نتوانسته اند بر او خرده ای بگیرند، این صفت را عیبی برای آن حضرت برشمرده اند!یاران وی در این باره گفته اند: او همچون یکی از ما و در میان ما می زیست.نرم خو، و بسیار متواضع و آسان گیر بود و با این وجود ما در برابر او مانند اسیری بودیم که دستهایش بسته و بر بالای سرش شمشیری گرفته بودند و از هیبت او هراس داشتیم.

مهربانی با یتیمان

حکومت علی علیه السلام که حکومت «عدل» بود، در حد شعار و تبلیغات دور نمی زد، و برای زمینه چینی و حیف و میل های بیشتر که امروز در سطح جهان و بین الملل معمول است نبوده است، بلکه وی در عمل برای جهان و اندیشمندان روشن ساخت که در زعامت آن حضرت حتی یک نفر یتیم، خود را بی پناه ندانسته، و با درگذشت پدر مستقیما تحت نظارت «ولی امر» و جانشین به حق انبیاء و اولیاء قرار گرفته، و آن چنان مورد لطف و عنایت مولایش قرار می گیرد، که دیگران در آن عصر آرزوی یتیمی می کردند! «ابوالطفیل» می گوید: علی علیه السلام در دوران حکومت خویش افراد مستمند و بی نوا را مورد عنایت قرار می داد، روزی او را مشاهده کردم که بچه های یتیم و بی سرپرست را به دور خود فراخوانده، ناگاه تمام یتیمان را جمع کرده، و سفره مناسبی بازکرد، و «عسل» و سایر نیازمندی ها را دور هم چید، و لقمه های لذیذ و عسلی بر د*ه*ان آنان گذاشت، و این منظره آن چنان مؤثر و جالب بود که بعض اصحابش گفتند:


حکومت علی علیه السلام که حکومت «عدل» بود، در حد شعار و تبلیغات دور نمی زد، و برای زمینه چینی و حیف و میل های بیشتر که امروز در سطح جهان و بین الملل معمول است نبوده است، بلکه وی در عمل برای جهان و اندیشمندان روشن ساخت که در زعامت آن حضرت حتی یک نفر یتیم، خود را بی پناه ندانسته، و با درگذشت پدر مستقیما تحت نظارت «ولی امر» و جانشین به حق انبیاء و اولیاء قرار گرفته، و آن چنان مورد لطف و عنایت مولایش قرار می گیرد، که دیگران در آن عصر آرزوی یتیمی می کردند! !
«ابوالطفیل» می گوید: علی علیه السلام در دوران حکومت خویش افراد مستمند و بی نوا را مورد عنایت قرار می داد، روزی او را مشاهده کردم که بچه های یتیم و بی سرپرست را به دور خود فراخوانده، ناگاه تمام یتیمان را جمع کرده، و سفره مناسبی بازکرد، و «عسل» و سایر نیازمندی ها را دور هم چید، و لقمه های لذیذ و عسلی بر د*ه*ان آنان گذاشت، و این منظره آن چنان مؤثر و جالب بود که بعض اصحابش گفتند:
«لوددت انی کنت یتیما» .
: ای کاش من هم یتیم بوده، و این چنین مورد الطاف علی قرار می گرفتم. (1)
و در این مورد علی علیه السلام می فرمایند:
«انا الهادی، انا المهدی، انا ابوالیتامی و المساکین، و زوج الارامل، و انا ملجأ کل ضعیف، و مأمن کل خائف» . (2)
: من هادی مردم و هدایت یافته خدایم، من پدر یتیمان و بی چارگانم، من سرپرست زنان بیوه و پناهگاه ضعفاء و امید و پشتوانه ستمدیدگانم.
و در مورد یتیمان به پیروان امت اسلامی سفارش می کنند:
«بروا ایتامکم، و واسوا فقرائکم، و ازافوا بضعفائکم.» (3)
: به یتیمان اجتماع نیکی، و به فقراء خود مواسات، و به گروه ناتوان محبت نمائید.
و در آخرین وصیت هایش که پس از ضربت مسموم «ابن ملجم مرادی» لعنة الله علیه صورت می گرفت فرمودند:
«الله الله فی الایتام، فلا تغبوا افواههم و لا یضیعوا بحضرتکم» (4)
: شما را به خدا یتیمان خود را فراموش نکنید، دهن های آنان را در انتظار غذا قرار ندهید، مواظب باشید که آنان گرسنه نمانند و حقوقشان با وجود شما تباه نگردد.
این احادیث حاکی است که امیرالمؤمنین در قول و عمل به فکر یتیمان بود، و جای خالی پدران را بر آنان پر می کرد، و نمی گذاشت هیچ فرزند یتیمی با فقدان والدین خود احساس نیاز و سرپرست نماید! ! بلکه وضع این گروهها بهتر از دیگران می گردید! تا جایی که مقام و موقعیت اجتماعی آنان در حکومت علوی مورد غبطه و آرزوی سایر مردم قرار می گرفت.
از سوی دیگر علی علیه السلام به سایر مردم نیز سفارش آنان را می فرمود، و یک موقعیت بی نظیر در اجتماع برایشان فراهم می ساخت، و هنگام شهادت نیز این مسئولیت الهی را فراموش ننموده، و نیکی به آنان را برای پیروان خود توصیه فرمودند.
در کنار تنور یتیمان شهداء
در تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است: روزی او زنی را مشاهده کرد که او مشک آبی را به دوش گرفته و با زحمت و مشقت آن را حمل می کند.
حضرت از آن بانو درخواست کرد که ظرف سنگین آب را در اختیار وی قرار دهد... علی علیه السلام مشک را برداشت و از احوال زن پرسش نمود، معلوم شد شوهر وی از سربازان شهید اسلام در رکاب آن حضرت بوده است، و هزینه زندگی فرزندان شهید باعث کار آن زن و آب کشی به خانه دیگران گردیده است!
مولای متقیان آدرس خانه او را گرفته و شب را در تمام ناراحتی به سر برد، و سحرگاه زنبیلی پر از خرما و روغن و آرد و گوشت... را به دوش گرفته، و به خانه مزبور حمل کرد، در طول راه برخی از مؤمنین درخواست کمک کردند، ولی حضرت می فرمود: روز رستاخیز بار مرا چه کسی حمل می کند؟!
علی علیه السلام پس از در زدن و اجازه گرفتن به طور ناشناخته وارد خانه شد، و پیشنهاد فرمود: زن اجازه دهد یا او بچه ها را به بازی گرفته و مشغول کند، و یا به خمیر کردن و نان پختن بپردازد، زن گفت: شما بچه ها را مشغول کنید، من به کار خمیر کردن و پختن نان می پردازم، خدا از تو راضی شود، و بین من و «علی بن ابی طالب» حاکم گردد! ! (5)
حضرت علی به فوری مقداری گوشت را پخت و با خرما و غیره بر د*ه*ان بچه ها گذاشت، و هر بار لقمه ای را که به آنان می خورانید می فرمود: ای فرزندانم! علی را حلال کنید!!!
چون خمیر آماده پختن گردید زن عرض کرد: ای بنده خدا تنور را روشن کن، علی علیه السلام تنور را روشن نموده، و صورت مبارک خویش را بر روی شعله های آتش می گرفت و می گفت: بچش ای علی! این جزای کسی است که از یتیمان غفلت کند! ! در این هنگام زن همسایه وارد شد، و دید «علی بن ابی طالب» با بچه های شهید بازی می کند، و آنان را می خنداند، و لقمه های لذیذ بر دهانشان می گذارد، با دیدن وی او را شناخت، و خطاب به زن شهید، داد زد: وای بر تو این «امیرالمؤمنین» است که در خانه تو کار می کند، و بچه هایت را می خنداند.. .؟
زن شهید از گفتار و کردار خود احساس شرم کرد، و با عذر خواهی عرض نمود: یا امیرالمؤمنین ! من از شما شرم دارم، و نشناخته حرف هایی زده و تو را به کار گماردم.
علی علیه السلام فرمودند: من از شما شرم می کنم که تا به حال از اوضاع شما بی اطلاع مانده ام!! این بگفت و خانه آنان را موقتا ترک کرد. (6)
این فراز از زندگی آن حضرت نشان می دهد که او تا چه میزان خود را مسئول یتیمان و فرزندان «شاهد» می دانست، ولی در عین حال در کنار محبت و انجام مسئولیت عاطفی، مسائل تربیتی و بازسازی اخلاقی آنان را نیز فراموش ننموده، و می فرمود:
«ادب الیتیم مما تؤدب منه ولدک و اضربه مما تضرب منه ولدک» (7)
: هم چنانچه فرزندان خود را تربیت می کنید، یتیمان را نیز ادب نمائید، و به طوری که در هنگام نیاز فرزندان خویش را می زنید، از یتیمان نیز غفلت نکنید (چنانچه نیاز باشد می توان متوسل تنبیه مجاز شرعی شد) تا بچه های لوس بار نیایند.
پی نوشت ها:
.1 بحار الانوار ج 41 ص .29
.2 محجة البیضاء ج 4 ص .204
.3 غرر الحکم ص 344 ش .28

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
گذشت علی (ع)

در بردباری و گذشت، علی از همه مردمان گوی سبقت را ربوده بود.برای اثبات این گفته، کافی است بالاترین مراتب حلم او را به طور اعم در رفتار با اهل جمل و به طور اخص با مروان بن حکم و عبد الله بن زبیر ملاحظه کنیم.او در جنگ جمل بر مروان دست پیدا کرد.با آنکه این شخص از دشمن ترین مخالفان علی (ع) بود، اما علی از وی درگذشت.همچنین آن حضرت بر عبید الله بن زبیر که یکی از سرسخت ترین دشمنانش بود و به علی آشکارا ناسزا می گفت، دست یافت و او را اسیر کرد ولی وی را مورد عفو قرار داد و به او گفت: «برو!نمی خواهم تو را ببینم.»و سخنی بیشتر از این بر زبانش نراند. سعید بن عاص نیز پس از واقعه جمل در مکه به دست علی (ع) گرفتار آمد ولی آن حضرت به او سخنی نگفت و از او کناره گرفت و هیچ کس از شرکت کنندگان در جنگ جمل و مردم بصره را مورد مجازات و قهر خود قرار نداد و منادی آن حضرت در شهر ندا می داد: «هر کس که از میدان گریخته، تعقیب نمی شود.با مجروحان کاری نیست و هیچ اسیری کشته نخواهد شد و آن کس که سلاح خود را بر زمین گذارد امان خواهد یافت.»و دقیقا شیوه پیامبر (ص) را در فتح مکه در پیش گرفت.

در جنگ صفین ابتدا مردم شام، راه آب را بر او و یارانش بستند و ایشان را از دسترسی به آب بازداشتند.اما زمانی که زمام جنگ به دست علی و یارانش افتاد، به وی گفتند: آیا آب را بر روی سپاه شام ببندیم، همان طور که خود آنها چنین کردند؟آن حضرت پاسخ داد: خیر سوگند به خداوند«هرگز کردار آنها را در پیش نخواهم گرفت »و پیوسته به سپاهیانش سفارش می کرد کسانی را که از میدان کارزار می گریزند، تعقیب نکنند و مجروحی را به قتل نرسانند.

سخاوت و بخشندگی

او بخشنده تر از ابرهای پرباران بهاری بود و در این میدان نیز هماوردی برای او نمی توان سراغ کرد.شعبی در این باره گفته است: علی (ع) بخشنده ترین مردمان بود. معاویه سرسخت ترین دشمن آن حضرت، نیز گفته بود: اگر علی انباری پر از زر و اتاقی انباشته از کاه می داشت، پیش از آنکه کاه را ببخشد، زر را می بخشید.بیت المال را می رفت، در آن نماز می گزارد و می گفت: ای زرد و ای سپید (طلا و نقره) !غیر از مرا بفریبید.

با آنکه بر همه امپراطوری اسلامی، به جز شام، فرمانروایی داشت، از خود میراثی بر جای نگذاشت.و جز او، کس دیگری به مضمون آیه نجوا (1) عمل نکرد.از دسترنج خود هزار بنده را آزاد کرد و هرگز به نیازمندی پاسخ رد نگفت.

پی نوشت:

1. آیه 12 سوره مجادله.-م.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
سیره قرآنی امیرمؤمنان(ع)

آغاز

قرآن کریم و این کتاب آسمانی آنقدر با عظمت و گرانسنگ است که تاکنون هیچ گفته و نوشته با آن برابری نکرده و تا روز قیامت نظیر و مانندی برایش پیدا نخواهد شد. چرا که این کتاب، کلام خداوند است؛ وحی الهی است که بر رسول بشریّت و پیامبر خاتمیّت نازل گشته است.
این قرآن که در زمان نزول، توسّط پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم شرح و تفسیر و تأویل می شد؛ پس از وی شرح و تفسیرش به عهده خاندان پاک و معصوم آن حضرت واگذار گردید.
به آنانکه امینِ وحی خدا، بارها برای آوردن پیام خدا برای پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به خانه شان آمد.
به او که پیامبر بارها درباره اش فرمود: «او همراه قرآن است و قرآن همراه اوست.»
به او که هزار درب علم از علوم توسّط پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم برایش گشوده شد و به او که داناترین فرد در امّت به قرآن بود.
آری، آن کس عهده دار چنین کاری شد که هم کاتب وحی بود و هم جامع آیات و سور قرآنی و هم بزرگ ترین مفسّر کتاب آسمانی.
او علی بن ابی طالب بود که از دوران نه سالگی؛ یعنی آن زمانی که قرآن کریم بر پیامبر نازل گردید، همراه قرآن بود.
سخن و گفتارش از قرآن بود و راه و روشش قرآنی، او به حق «قرآن ناطق» شمرده می شد، و تا آخرین لحظات عمر پربرکتش از کتاب آسمانی سخن گفت و همگان را بر محورش فراخواند.
صفحاتی که در پیش روی شماست، چشم انداز کوتاهی به سیره قرآنی این شخصیّت بزرگ می باشد.

تبیین فضائل قرآن

از امیرمؤمنان علیه السلام در باره فضائل این کتاب آسمانی، سخنان فراوانی به یادگار مانده است که هر خواننده را به فکر و اندیشه در این کتاب وا می دارد.
شما اگر به کتاب شریف نهج البلاغه مراجعه کنید، به بسیاری از این سخن ها و گفته ها و بیان ها در شأن و منزلت و فضیلت کتاب خدا برخورد می کنید.
آن حضرت در این گفته ها قرآن کریم را نور آشکار، سرچشمه حیات، ناصحی راستگو، کتابی هدایتگر، راهنمای روز، روشنایی شب تاریک و مایه عزّت دانسته که نظر شما را به برخی از این موارد جلب می نماییم.

1. ظاهری دلپذیر

حضرت در خطبه 18 ضمن سخنانی دراین باره می فرماید: «انّ هذا القرآن ظاهره أنیق، و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه، ولاتنقضی غرائبه ولاتکشف الظّلمات الاّ به (1)؛ این قرآن ظاهری دلپذیر دارد و درونش بسیار عمیق و شگفتی هایش بی پایان است، و به وسیله قرآن است که پرده های تاریکی کنار می رود.»

2. خانه ای است که ویران نگردد

و در خطبه دیگری فرمود: «کتاب الله بین أظهرکم ناطق لایعیا لسانه و بیت لاتهدم أرکانه و عزّ لاتهزم أعوانه (2)؛ کتاب خدا در پیش روی شماست که زبانش خسته نمی شود، و خانه ای است که پایه هایش فرو نریزد و مایه عزّتی است که پیروانش هرگز شکست نخورند.»

3. راهنمایی که راه گم نکند

همچنین در خطبه دیگری می فرماید: «واعلموا أنّ هذا القرآن هو النّاصح الّذی لایغش و الهادی الذی لایضلّ والمحدّث الّذی لایکذب، و ماجالس القرآن أحدٌ الاّ قام عنه بزیادة أو نقصان، زیادة فی هدی، او نقصان من عمی (3)؛ بدانید قرآن همانا ناصحی است که خلاف نمی گوید و راهنمایی است که راه گم نمی کند و گوینده ای است که دروغ نمی گوید، و هیچ کس با قرآن نمی نشیند و بر نمی خیزد مگر به زیادت و یا نقصان، زیادت در راه یابی و یا نقصان در نابینایی.»

4. راهنمای روز و روشنای شب

امام صادق علیه السلام از امیرمؤمنان علیه السلام روایت کرده که فرمود: «إعلموا أنّ القرآن هدی النّهار و نورالّلیل المظلم (4)؛ بدانید که این قرآن رهنمای روز است و روشنایی شب تاریک.»

5. شفاعتگری مقبول

امیرمؤمنان علیه السلام در ادامه خطبه 176 می فرماید: «واعلموا أنّه شافع مُشفَّع و قائل مصدّق و أنّه من شفع له القرآن یوم القیامة شفّع فیه (5)؛ بدانید که قرآن شفیعی است که شفاعتش پذیرفته می شود و گوینده ای است تصدیق شده، و برای هر که در روز قیامت شفاعت کند، شفاعتش پذیرفته خواهد شد.»

6. بهاردلها و سرچشمه دانش ها

و در همین خطبه اضافه می کند: «انّ الله سبحانه لم یعظ أحداً بمثل القرآن، فانّه حبل الله المتین، و سببه الأمین و فیه ربیع القلب و ینابیع العلم، و ما للقلب جلاء غیره (6)؛ خداوند به هیچ چیز همانند قرآن موعظه و پند نفرموده، قرآن ریسمان محکم الهی است، قرآن بهار دل و سرچشمه علم است و چیزی مانند قرآن، قلب را جلا نمی دهد.»

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
7. ریسمان محکم


همچنین بدین اشاره می کند که قرآن ریسمان محکمی است که هرگز پاره شدنی نیست، آنجا که می فرماید: «علیکم بکتاب الله فانّه الحبل المتین، والنّور المبین، والشّفاء النّافع، والرّیّ النّاقع والعصمة للمتّمسّک والنّجاة للمتعلّق، لایعوجّ فیقام و لایزیغ فیستعتب (7)؛ برشما باد به کتاب خدا، زیرا ریسمان محکم و نور آشکار و درمانی است سودمند، و سرچشمه حیات، و دست آویزی برای پیرو، هرگز کج نمی شود تا احتیاج به راست کردن داشته باشد و نیز اشتباه نمی کند تا سرزنش گردد.»



8. جداکننده حقّ و باطل


در خطبه دیگری که در مقام تبیین فضائل قرآنی بود، حضرت به بیش از چهل وصف از قرآن کریم می پردازد که هریک از آن فرازها شایان دقّت و مورد تأمّل و بحث و بررسی است. امام علیه السلام در خطبه 198 می فرماید:

سپس قرآن را بر او نازل فرمود؛ قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد، شعله ای است که نور آن تاریک نشود، جداکننده حقّ و باطل است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستون های آن خ*را*ب نشود، شفا دهنده ای است که بیماری های وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقّی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند. قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمه های دانش و دریاهای علوم است، سرچشمه عدالت، و نهرجاری عدل است، پایه های اسلام و ستون های محکم آن است. نهرهای جاری زلال حقیقت، و سرزمین های آن است. دریایی است که تشنگان آن، آبش را تمام نتوانند کشید، و چشمه ای است که آبش کمی ندارد، محلّ برداشت آبی است که هرچه از آن برگیرند، کاهش نیابد. منزلی است که مسافران راه آن را فراموش نخواهند کرد. و نشانه هایی است که روندگان از آن غفلت نمی کنند، کوهسار زیبایی است که از آن نمی گذرند.

خدا، قرآن را فرونشاننده عطش علمی دانشمندان، و باران بهاری برای قلب فقیهان و راه گسترده و وسیع برای صالحان قرار داده است.

قرآن دارویی است که با آن بیماری وجود ندارد، نوری است که با آن تاریکی یافت نمی شود، ریسمانی است که رشته های آن محکم، پناهگاهی است که قلّه آن بلند، و توان و قدرتی است برای آن که قرآن را برگزیند، محلّ امنی است برای هرکس که وارد آن شود، راهنمایی است که تا از او پیروی کند، وسیله انجام وظیفه است برای آن که قرآن را راه و رسم خود قرار دهد، برهانی است بر آن کس که با آن سخن بگوید، عامل پیروزی است برای آن کس که با آن استدلال کند، نجات دهنده است برای آن کس که حافظ آن باشد و به آن عمل کند، سپر نگهدارنده است برای آن کس که با آن خود را بپوشاند، دانش کسی است که آن را به خاطر بسپارد، حدیث کسی است که از آن روایت کند و فرمان کسی است که با آن قضاوت کند.(8)



تفسیر و تبیین علوم قرآن


مقدّس ترین چهره ای که در عالم اسلام پس از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم از علم و دانش وسیعش استفاده شد، امیرمؤمنان علیه السلام بود که بر اساس تطبیق دادن رسول خدا، آیه «وکلّ شی ءٍ أحصیناه فی امام مبین» برعلی علیه السلام، مسلمانان به این ذخیره الهی پی بردند. بدین جهت، بسیاری از مسائل تفسیری و علوم قرآنی از حضرت پرسیده شد.

ابن عباس و دیگران این افتخار را داشتند که خود را شاگرد امیرمؤمنان می دانستند.



1. امام و تفسیر بسم الله الرّحمن الرّحیم


امیرمؤمنان علیه السلام درباره آیه شریفه «بسم الله الرّحمن الرّحیم» فرمودند: «لوأشاء لأوقرت أربعین بعیراً من شرح بسم الله الرّحمن الرّحیم (9)؛ اگر بخواهم چهل بار شتر در شرح و تفسیر بسم الله الرّحمن الرّحیم می نویسم.»



2. امام و تفسیر سوره حمد


همچنین فرمود: «لوشئت لأوقرت سبعین بعیراً فی تفسیر فاتحةالکتاب (10)؛ اگر بخواهم هر آینه هفتاد بار شتر در تفسیر سوره حمد می نویسم.»



3. تمام علوم قرآن در سوره فاتحه


و در بیان عظمت سوره «حمد» فرمود: «علم ماکان و مایکون فی القرآن و علم القرآن کلّه فی سورة الفاتحة و علم الفاتحة فی البسملة منها وعلم البسملة فی الباء منها، و انا النّقطة تحت الباء(11)؛ علم گذشته و آینده در قرآن است و علم قرآن همه اش در سوره فاتحةالکتاب است و علم فاتحةالکتاب در بسم الله آن است و علم بسم الله در باء بسم الله است و من، آن نقطه تحت باء هستم.»



4. از حقایق قرآن ،از من سؤال کنید


و در گفتاری از مردم خواستند که از وی بپرسند و فرمود: مردم! از من بپرسید، به خدا سوگند! از هرحادثه ای و تا روز رستاخیز از من سؤال نمی کنید مگر این که شما را از آن آگاه می سازم. از حقایق قرآن بپرسید، به خدا سوگند! از هر آیه ای بپرسید، من به شما خبر می دهم که در شب فرود آمده است یا در روز، در دشت نازل شده است یا در کوه

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
5. سلونی قبل أن تفقدونی


گاهی که بر فراز منبر قرار می گرفت، به مردم می فرمود: «سلونی قبل أن تفقدونی، سلونی عن کتاب الله، ما من آیة الاّ و أنا أعلم حیث انزلت بحضیض جبل أو سهل (13)؛ هان ای مردم! پیش از آن که مرا از دست بدهید، از من سؤال کنید. از کتاب خدا بپرسید؛ هیچ آیه ای نیست مگر آن که به آن داناترم که در کدام درّه کوه یا در کدام دشت و بیابان نازل شده است.»



6. آیات قرآن هفت دسته اند


نعمانی در تفسیر خود به روایت مفصّلی از امام صادق علیه السلام اشاره می کند که آن حضرت پس از بیان مفصّلی در تفسیر قرآن به پرسشگر می فرماید: شبیه آنچه که از من پرسیدی، از امیرمؤمنان برخی از پیروانش همان را پرسیدند و حضرت فرمود: خداوند تبارک و تعالی قرآن را برهفت دسته و قسم نازل کرد که عبارتند از: امر، نهی، ترغیب، ترهیب، جدل، مَثَل و قصص.

آنگاه به تفصیل هریک پرداخته، افزود: در قرآن ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاصّ و عام و مقدّم و مؤخّر و حلال و حرام و فرایض و احکام و... وجود دارد.

و برخی آیات، لفظ آن خاص و برخی لفظش عام و برخی لفظ آن واحد است ولی معنایش جمع است و برخی بر عکس و برخی کلمات لفظ آن ماضی و معنایش آینده و برخی لفظ آن خبر است ولی معنایش حکایت از دیگران است... و برخی آیات بعضی از آنها در سوره ای و تمام حکم و یا شرح ماجرا و واقعه در سوره دیگر است. و برخی آیات نیمی از آن منسوخ شده و نیم دیگرش به حال خود رها شده و برخی از آنها آیاتی است که از نظر لفظ، مختلف هستند ولی از نظر معنی، متّفق می باشند و برخی به عکس... و دسته ای دیگر پاسخ از طرف خداوند و احتجاج بر تمام ملحدان و زنادقه و دهریه و ثنویه و قدریه و مجبره و بت پرستان و آتش پرستان می باشد...(14)



استدلال به آیات قرآن


موارد زیادی به چشم می خورد که امیرمؤمنان علیه السلام به هنگام بحث و گفتگو و یا بیان حکم خدا، به قرآن کریم استناد جسته است و این نیز یکی دیگر از سیره های قرآنی آن حضرت می باشد که از چند جهت قابل مطالعه است.

اوّلاً: این را می رساند که ریشه هر حکم فقهی در قرآن کریم است.

ثانیاً: تسلّط و آگاهی بسیار بالای امیرمؤمنان را روشن می سازد.

ثالثاً: این راه را در پیش کارشناسان فقه و دیگر علوم اسلامی می گذارد که چگونه برای استفاده و استخراج حکم خدا از قرآن بهره جویند.

صاحب وسائل الشیعه در کتاب نفیس خود، به بسیاری از این موارد در ابواب مختلف فقهی اشاره نموده است که آوردن همه آنها بدون شک از حوصله این نوشتار بیرون است. امام علیه السلام در باب وضو و جبیره و اهمیت نماز و محافظت از آن و نماز به سوی کعبه، کیفیت نماز خوف، جایز نبودن نماز در حالی که امام جمعه در حال خطبه می باشد، تقسیم خمس، وجوب افطار در سفر، کراهت مسافرت در ماه رمضان، وجوب حج، تحریم عمل به نجوم و تعلیم و آموزش آن مگر برای یافتن راه، استحباب، افشاء سلام، استحباب تسمیت عطسه کننده، کراهت اجاره دادن خانه های مکّه، و تقیّه در دین و غیر آنها که می توانید این آیات را در جلد اوّل وسائل الشیعه، صفحات 82، 280، 328، 335، 339؛ جلد سوم، صفحات 19، 82، 166، 218، 419؛ جلد چهارم، صفحات 693، 748، 1056، 1169، 1189؛ جلد پنجم، صفحات 487، 93، جلد ششم، صفحه 356؛ جلد هفتم، صفحات 80، 126، 129، 284؛ جلد هشتم، صفحات 9، 269، 438، 460؛ جلد نهم، صفحه 368؛ جلد یازدهم، صفحه 478 و... ملاحظه کنید.

ابوبصیر از امام صادق علیه السلام از پدرانش از امیرمؤمنان علیه السلام روایت کرده که فرمود: هرگاه یکی از شما از نماز خود فارغ شد، پس دستهای خود را به سوی آسمان بالا ببرد و آنگاه دعا کند. ابن سبا گفت: ای امیرمؤمنان! مگر خداوند در همه جا نمی باشد؟ امام فرمود: آری. گفت: پس چرا دستش را به سوی آسمان بالا ببرد؟

امام فرمود: مگر نخوانده ای که خداوند فرموده: «وفی السّماء رزقکم و ما توعدون»؛ روزی شما و آنچه که وعده داده شده، در آسمان است. آیا روزی را جز از جایگاهش باید طلب کرد؟ در حالی که جایگاه روزی و آنچه که خداوند وعده فرموده، در آسمان است

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
پاسخ به پرسشهای قرآنی


از دیگر برنامه های قرآنی امیرمؤمنان علیه السلام این بود، با آن اطلاعات فراوانی که داشت، به پرسشهای زیادی در مورد قرآن کریم پاسخ داد که بخشی از آن پاسخ ها در کتب تفسیر و سیره به ثبت رسیده است.



1. اوّلین آیه ای که نازل شد


علاّمه مجلسی در بحارالانوار آورده است که: از امیرمؤمنان علیه السلام درباره اوّلین چیزی که خداوند از قرآن نازل فرمود، سؤال شد.

حضرت فرمود: اوّلین چیزی که خداوند متعال از قرآن در مکّه نازل فرموده است، سوره «إقرأ باسم ربّک الّذی خلق» می باشد. و اوّلین چیزی که در مدینه نازل فرموده است، سوره بقره می باشد.(16)



2. معنای وفاکهة و أبّا


شیخ مفید در الارشاد نقل کرده که از ابوبکر سؤال کردند: مقصود از «فاکهة و أبّاً» چیست؟

در پاسخ گفت: کدام آسمان بر من سایه می اندازد و یا کدام زمین سنگینی مرا بر می دارد و یا چه کار کنم، اگر بگویم که در کتاب خدا چیزی هست که من نمی دانم. اما فاکهة پس آن را می شناسم و امّا أبّاً، خدا عالم است به آن.

چون این مطلب به امیرمؤمنان علیه السلام رسید، فرمود: سبحان الله! آیا ابوبکر ندانست که أبّاً علف و چیزی است که حیوانات آن را می چرند و می خورند؟ فاکهة و ابّاً را خداوند متعال آماده کرده است برای بندگانش و حیواناتِ بندگانش که به خوردن آن زنده بمانند
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
طلیعه


از آنجایی که قرآن کریم جایگاه خاص و بسیار رفیعی دارد، علی علیه السلام نسبت به این کتاب مقدّس احترام زیادی قائل بود. بدین جهت، هم خود اهتمام داشت و هم از دیگران می خواست به این کتاب آسمانی اهمیت بیشتری بدهند. چنانچه می خوانیم آن حضرت روی تعظیم قرآن و اهتمام به قرائت و تجوید و ترتیل و با طهارت بودن به هنگام قرائت و با خشوع و خضوع خواندن و نیز بر تدبّر در معانی آن، سفارش فراوانی داشت که در ذیل یادآوری می شود:



تعظیم و احترام به قرآن


از مهم ترین مواردی که علی علیه السلام بر احترام و تعظیم از این کتاب آسمانی تأکید داشت، این بود که به هنگام نام بردن قرآن کاملاً ادب رعایت شود و همانند برخی نام ها که تصغیر می شود، نسبت به قرآن چنین اهانتی نگردد.

امام صادق علیه السلام از پدرش، از جدّش، از امیرمؤمنان علیه السلام نقل کرده که حضرت فرمود: «لاتقولوا رمضان و لایُسّمی المصحف مصیحف (1)؛ هیچ گاه نگویید رمضان و نیز به جای مصحف، مگویید مصیحف».



تشویق به قرائت قرآن


در سفارشی که امیرمؤمنان علیه السلام به فرزندش محمد بن حنفیه دارد، می فرماید:

«علیک بقراءة القرآن والعمل بمافیه، و لزوم فرائضه و شرائعه و حلاله و حرامه و أمره و نهیه والتّهجد به و تلاوته فی لیلک و نهارک، فإنّه عهد من الله تبارک و تعالی إلی خلقه، فهو واجب علی کلّ مسلم أن ینظر کلّ یوم فی عهده و لوخمسین آیة(2)؛ بر تو باد به تلاوت قرآن و برتو باد عمل به قرآن و التزام به فرایض و دستورات و تعهّد در برابر حلال و حرام و امر و نهی آن و نیز تلاوت آن در دل شب و هنگام روز؛ زیرا قرآن عهدنامه خداست در میان مردم، و هر مسلمانی باید در برنامه الهی در هر روز به آن نگاه کند، اگرچه پنجاه آیه باشد.»



1. تشویق به قرائت قرآن در منزل


مرحوم کلینی از حضرت امام صادق علیه السلام نقل کرده که امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: خانه ای که در آن قرآن خوانده می شود و یاد خدا می شود، برکتش زیاد می شود و ملائکه در آن خانه حاضر و وارد می شوند و شیاطین از آن خانه دور می گردند. نور می دهد آن خانه برای اهل آسمان همچنان که نور می دهد ستارگان آسمان به اهل زمین. و اما آن خانه ای که در آن قرآن خوانده نمی شود و یاد خدا نمی شود، برکتش کم می شود و فرشتگان به آن خانه وارد نمی شوند و شیاطین در آن خانه حاضر می شوند.(3)



2. پاداش فراوان تلاوت


عاصم بن ضمره از امیرمؤمنان علیه السلام روایت کرده که فرمود: «انّ هذا القرآن حبل الله المتین، و هو النّور المبین والشّفاء النّافع ... فاتلوه فانّ الله یؤجرکم علی تلاوته بکلّ حرف عشر حسنات. أما إنّی لاأقول: ألم عشر، ولکن ألف عشر، و لام عشر، و میم عشر(4)؛ این قرآن ریسمان متین الهی است و نوری است آشکار و درمانی است سودمند ... پس تلاوت کنید آن را، زیرا در برابر هر حرفی، ده حسنه به شما پاداش می دهد، من نمی گویم: یک کلمه همانند «الم» ده حسنه دارد، بلکه می گویم: به هر حرفی مثلاً الف، ده حسنه و لام، ده حسنه و میم، ده حسنه است.»



3. بخوان و پرواز کن


همچنین قاریان قرآن را تشویق فرموده که: «یقال لصاحب القرآن: إقرأ وارقه، و رتّل کما کنت ترتّل فی الدّنیا، فانّ منزلتک عند آخر آیة تقرؤها(5)؛ به قاری قرآن گفته می شود: بخوان و پرواز کن، زیرا منزلت و درجه تو به آخرین آیه است که تلاوت می کنی.»



4. استماع به قرآن


آیات قرآنی آنقدر روحبخش است که هم خواننده و هم شنونده را تحت تأثیر قرار می دهد و امیرمؤمنان علیه السلام برای هریک اثرش را بیان فرموده، از جمله برای شنونده که در این خصوص می فرماید: «من استمع الی قاری ء یقرأها کان له قدر ما للقاری، فلیستکثر أحدکم من هذا الخیر(6)؛ کسی که تلاوت سوره حمد را از فردی بشنود، به اندازه ثواب تلاوت کننده را می برد، پس تا می توانید از این فرصت خیر، بهره برداری کنید.»



5. طهارت و وضو برای تلاوت قرآن


بدون شک آیات مبارکه، نور هستند و چه زیباست که با وضو بودن خواننده قرآن چشم و قلب و دل و اعضاء و جوارحش «نورٌ عَلی نُور» خواهد شد.

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «لقاری ء القرآن بکّل حرف یقرؤه فی الصّلاة قائماً مائة حسنة، و قاعداً خمسون حسنة، و متطهّراً فی غیر صلاة خمس و عشرون حسنة، و غیر متطهّر عشر حسنات ...(7)؛ به هر حرفی که تلاوت کننده در نماز ایستاده می خواند، صد حسنه داده می شود و اگر نشسته بخواند، پنجاه حسنه و اگر با وضو و در غیر نماز باشد، بیست و پنج حسنه و اگر بدون وضو باشد، ده حسنه به او داده می شود ...»

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
6. تلاوت قرآن همراه با خشوع


در وصف متّقین، امیرمؤمنان علیه السلام آن گونه سخن می گوید که زیبنده است دیگران نیز با الگو قرار دادن آنها، آنچنان قرآن بخوانند که متّقین می خوانند. حضرت در نهج البلاغه می فرماید: «أما اللیل فصافّون اقدامهم، تالین لأجزاء القرآن، یُرتّلونه (یُرتّلونها) ترتیلاً، یُحزّنون به أنفسهم و یستثیرون به، فاذا مرّوا بآیة فیها تشویق رکنوا الیها طمعاً، و تطلّعت نفوسهم الیها شوقاً، و ظنّوا أنّها نُصْب أعینهم ...؛ پرهیزکاران در شب برپا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکّر و اندیشه می خوانند. با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می یابند. وقتی به آیه ای برسند که تشویقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند و با جان پرشوق در آن خیره شوند، و گمان می برند که نعمت های بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد و هرگاه به آیه ای می رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می سپارند و گویا صدای برهم خوردن شعله های آتش، در گوششان طنین افکن است. پس قامت به شکل رکوع خم کرده، پیشانی و دست و پا بر خاک مالیده، و از خدا آزادی خود را از آتش جهنّم می طلبند.»(8)



7. استشفاء به قرآن


قرآن کریم نه فقط بیماری های روحی را درمان می کند، بلکه با بیان این که قرآن داروی شفابخش است و یا به فرموده رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم «کسی که قرآن را داروی شفابخش نشناسد، خدا او را از شفا محروم می سازد.» باید معتقد بود که قرآن کریم بیماری های جسمی را نیز درمان می کند. علی علیه السلام در این خصوص می فرماید: «ثلاثة یزدن فی الحفظ و یذهبن بالبلغم: قراءة القرآن والعسل واللبان (9)؛ سه چیز حافظه را تقویت می کند: قرائت قرآن، عسل و کندر.»



8. تدبّر در معانی قرآن


پیش از این گفته شد که علی علیه السلام در وصف پرهیزکاران فرمودند که آنان هنگام قرائت قرآن، این کتاب آسمانی را با دقّت و تأمّل و فکر و اندیشه در آیات تلاوت می کنند؛ چرا که در غیر این صورت، اثر گذار نخواهد بود. همچنین می فرماید: «ألا لا خیر فی قراءة ل*ی*سی قیها تدبّر(10)؛ آگاه باشید که تلاوت بدون تفکّر در آن خیری نیست.»



9. دعا و نیایش برای ختم قرآن


معصومین علیهم السلام از جمله علی علیه السلام برای این توفیق الهی که یک قاری قرآن را موفّق به ختم قرآن کرده، نیایشی به درگاه احدیّت دارند و ما را نیز برآن تشویق کرده اند. امیرمؤمنان علیه السلام از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نقل می فرماید که: آن حضرت دستور داد به هنگام ختم قرآن چنین گویم: «اللهمّ إنّی أسألک إخبات المخبتین، و إخلاص الموقنین و مرافقة الأبرار و استحقاق حقائق الایمان و الغنیمة من کلّ برّ و السّلامة من کلّ اثم و وجوب رحمتک و عزائم مغفرتک والفوز بالجنّة والنّجاة من النّار(11)؛ پروردگارا! خشوع خاشعین، و اخلاص یقین داران، و مرافقت خوبان، و رسیدن به حقایق ایمان، و غنیمت و نصیب وافر از هر خیر، و سلامتی و پیراستگی از کژی و گناه، و فرودآمدن رحمت، و آمرزیدن گناهان، و دستیابی به بهشت، و نجات از آتش جهنّم را از تو می خواهم.»

همچنین می فرمود: «اللهمّ اشرح بالقرآن صدری و استعمل بالقرآن بدنی، و نوّر بالقرآن بصری و أطلق بالقرآن لسانی، و أعنّی علیه ما أبقیتنی، فإنّه لاحول و لا قوّة إلاّ بک (12)؛ پروردگارا! به وسیله قرآن به من شرح صدر ده، و با دستورات قرآن اعضا و بدنم را به کار انداز، و با آیات قرآن دید مرا زیاد فرما، و با کلمات قرآن زبانم را گویا کن، و توفیق تلاوتش را تا زنده هستم، عنایت فرما؛ زیرا تمام نیروها و قدرت ها از آنِ توست.»

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
آموزش قرآن به دیگران


یکی از حقوق مسلّم فرزندان بر پدران این است که قرآن کریم را به آنها بیاموزند. رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم بر این حق، فراوان تکیه کرده و می فرماید: «حق فرزند بر پدر آن است که به او قرآن بیاموزد.»(13) بدین جهت، یکی از موارد سیره قرآنی امیرمؤمنان علیه السلام این بود که علاوه بر تشویق دیگران به تلاوت و اندیشه و تدبّر در قرآن، به فرزندان نیز سفارش می فرمود، بلکه از دیگران می خواست تا به آموزش این کتاب آسمانی به فرزندان و جوانان خود، بپردازند. به چند روایت دقّت کنید:

1. اصبغ بن نباته از علی علیه السلام نقل کرده که فرمود: «إنّ الله لیهمّ بعذاب أهل الأرض جمیعاً حتّی لا یحاشی منهم أحداً اذا عملوا بالمعاصی واجترحوا السّیّئات، فاذا نظر إلی الشّیب ناقلی أقدامهم الی الصّلوات والولدان یتعلّمون القرآن رحمهم فأخّر ذلک عنهم (14)؛ خداوند تصمیم می گیرد که تمام این زمین را به وسیله گناهان بدون استثنا عذاب کند، امّا هرگاه ببیند کهنسالان به سوی مساجد گام بر می دارند و نونهالان به سوی آموزش قرآن می شتابند، رحمت خدا بر خشم او پیشی می گیرد و عذاب را به تأخیر می اندازد.»

2. و نیز آن حضرت در یکی از خطبه های خود، فرمود: «تعلّموا القرآن ... واستشفوا بنوره فإنّه شفاء الصّدور، و أحسنوا تلاوته فإنّه أنفع القصص ...(15)؛ قرآن را فراگیرید ... و از قرآن شفا گیرید که قرآن درمان دردهای س*ی*نه هاست، و تلاوت قرآن را نیکو انجام دهید. زیرا قرآن بهترین داستان هاست...»

3. و فرمود: «تعلّموا القرآن فإنّه أحسن الحدیث، و تفقّهوا فیه فإنّه ربیع القلوب (16)؛ قرآن را فراگیرید. زیرا بهترین حدیث است، و در قرآن مطالعه کنید که بهار قلب ها است.»

4. ابوعمر نحوی می گوید: روزی غالب به همراه فرزندش، فرزدق شاعر، پس از جنگ جمل در بصره به حضور علی علیه السلام رسید، عرض کرد: فرزندم از شعرای مضر است، به شعرهایش گوش بفرمایید. علی علیه السلام فرمود: به او قرآن بیاموز. این سخن در روح فرزدق اثر گذارد و در زمانی - مناسب - ریسمانی به پای خود بست و با خود عهد کرد که تا قرآن را حفظ نکند، هرگز آن را باز ننماید. ابن ابی الحدید می گوید: تا زمانی که فرزدق قرآن را حفظ نکرده بود، پای خود را بازنکرد.(17)



عمل به دستورات قرآن


مهم ترین سیره قرآنی علی علیه السلام این بود که هم خود به دستورات قرآن عمل می کرد و هم از مردم می خواست تا به دستورات روحبخش و عالی این کتاب آسمانی عمل بنمایند. چنانچه تاریخ شاهد آن است که حضرت در مواقع گوناگون، چه در مدینه و چه در کوفه، در سخنان و خطبه ها، و نامه ها و بیانات و سفارش ها، بر این سیره فراوان تکیه می کرده است.



1. کجایند تلاوت کنندگان قرآن؟


حضرت در خطبه ای به یاد آنان که قرآن را تلاوت می کردند و به آن عمل می نمودند، افتاده و چنین فرموده است:

«أین القوم الّذین دُعُوا إلی الاسلام فقبلوه، و قرأوا القرآن فأحکموه، و هیجوا الی الجهاد فولهوا الله و له اللقاح إلی أولادها(18)؛ کجا هستند مردمی که به اسلام دعوت شده و پذیرفتند، قرآن را تلاوت کردند و معانی آیات را شناختند، به سوی جهاد برانگیخته شده و چونان شتری که به سوی بچه خود روی می آورد، شیفته جهاد گردیدند.»



2. عهدنامه مالک اشتر


و در عهدنامه ای که برای مالک اشتر نوشت، به او چنین سفارش فرمود: «امره بتقوی الله، و ایثار طاعته، و اتّباع ما أمر به فی کتابه من فرائضه و سننه، التی لایسعد أحد الاّ باتّباعها، و لایشقی الاّ مع جحودها و إضاعتها؛ او را به ترس از خدا فرمان می دهد، و این که اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدّم دارد، و آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و سنّت ها را پیروی کند، دستوراتی که جز با پیروی آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضایع کردن آن جنایتکار نخواهد گردید.»(19)



3. آخرین سفارش


و در توصیه و سفارشی که پس از ضربت خوردن، به امام حسن و امام حسین علیهما السلام داشت، بر این امر تکیه کرده و به آنان چنین فرمود: «والله، الله فی القرآن، لایسبقکم بالعمل به غیرکم؛ خدا را، خدا را، درباره قرآن! مبادا دیگران در عمل کردن به دستوراتش از شما پیشی گیرند.»(20)



کمک های مالی به قاریان قرآن


با استناد به چند حدیث شریف که از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم و امیرمؤمنان علیه السلام رسیده است، یکی از موارد مصرف بیت المال مسلمین به آن کسی است که قرآن را فراگرفته و مبلغ آن سالانه دویست دینار - معادل دویست سکّه طلا - می باشد.

حال باید دید این مبلغ از بابت تشویق که دولت اسلامی باید برای تشویق مردم نسبت به این کتاب آسمانی هر چه در توان دارد، به کار گیرد، آیا ایجاد حق می کند، و آیا این حق را می تواند مطالبه کند و اگر مطالبه نکرد یا این که دولت چنان بودجه ای نداشت و یا حکومت، غیر اسلامی بود و یا صرف رفاه مسلمانان کرد، آیا بازهم چنین حقّی باقی می ماند یا نه؟

این مباحثی است که باید پس از فارغ شدن از اسناد این روایات به آنها پرداخت. اما به یقین می توان گفت که دولت اسلامی در برابر برنامه های قرآنی وظیفه سنگینی دارد. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «من دخل فی الاسلام طائعاً و قرأ القرآن ظاهراً فله فی کلّ سنة مائتا دینار فی بیت مال المسلمین، و إنْ منع فی الدّنیا أخذها یوم القیامة وافیة أحوج مایکون إلیها(21)؛ کسی که اسلام را بپذیرد و قرآن را بخواند، همه ساله 200 دینار از بیت المال به او داده می شود، و اگر در دنیا به او ندهند، در آخرت؛ یعنی در روزی که بیشتر احتیاج دارد، به طور کامل به او پرداخت می شود.»

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
اصلاحات اخلاقی امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)


2
اشاره
یکی از مهمترین وظایف امام مسلمین، ایجاد زمینه رشد و گسترش فضائل معنوی و کمالات اخلاقی جامعه اسلامی می باشد تا به آنجا که داشتن نهادِ حکومتی سالم و سیستم اقتصادی کارآمد، همگی مقدمه و وسیله ای جهت رشد معنویات و رسیدن انسان ها به فضائل اخلاقی می باشد. از همین رو، با توجه به وضعیت نابسامان اخلاقی که در زمان خلفا به وجود آمده بود، امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) یکی از اصول مهم اصلاحات حکومت خود را اصلاح مفاسد اخلاقی و زنده نمودن فضائل و کمالات معنوی در جامعه اسلامی، قرار داد.
اما اصلاحات اخلاقی امیرالمؤمنین(علیه السلام) همچون اصلاحات فقهی و حقوقی آن حضرت، امری نبود که در مدت کوتاهی به ثمر برسد، گر چه امام(علیه السلام) تلاش اصلاحی خود را در این زمینه از همان روزهای نخست حکومت خود آغاز نمود. امام(علیه السلام) در دومین روز حکومت خود بر فراز منبر رفت و نعمت های خداوند را بر مسلمانان برشمرد، از دنیا یاد کرد و مردم را نسبت به بی رغبتی به آن دعوت کرد و از آخرت یاد کرد و مردم را به آن ترغیب نمود.1
امام(علیه السلام) در طول دوران حکومت خود به هر وسیله ممکن، مردم را به سوی این هدف متعالی فرا می خواند و از آنجا که خواص و رهبران جامعه سرمشق و الگو برای توده های مردمند، امام(علیه السلام) با زندگی زاهدانه خود و فضائل و معنویات بی نظیر خود، بهترین الگو برای مردمان حکومت خویش بود. نامه های آن حضرت به کارگزاران و فرماندارانش مالامال از سفارش به عبادت و فضایل معنوی، دوری از دنیا و ترک گناه، و... است. که نمونه هایی از آن را در گذشته بیان نمودیم.

بهره گیری از شیوه های غیر خشن برای اصلاحات اخلاقی

امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در طول دوران حکومت، در ضمن کلمات و خطبه های خود که مالامال از مسائل اخلاقی و مطالب بلند عرفانی و سفارش به تقوای الهی است، توده های مردم را به سوی رشد و تعالی ترغیب می نمود. حجم گسترده این گونه مطالب در کلمات آن حضرت نشان گر اصرار و توجه خاص امام (علیه السلام) به مسائل اخلاقی و رشد معنویات در جامعه می باشد. مجموعه خطبه ها و کلمات آن حضرت، نه تنها برای مردمان دوران حکومت علوی، بلکه برای تمامی نسل های خداجوی بشری، بهترین منشور «انسان سازی» و «عرفان و حماسه» است، و بررسی کامل و دقیق این مجموعه بی نظیر نیازمند فرصتی مناسب و پژوهشی گسترده و عمیق می باشد و در این نوشتار مختصر نمی گنجد. در اینجا با نگاهی کوتاه و گذرا جلوه هایی از مسائل معنوی و اخلاقی این مجموعه را بیان می نماییم:

الف) سفارش به تقوای الهی

تقوا، که در نگاه امام(علیه السلام) عبارت است از: «نیرویی معنوی و روحی که بر اثر ممارست و تمرین پدید می آید و به نوبه خود آثار و لوزام و نتایجی دارد که از آن جمله، پرهیز از گناه و سهل و آسان شدن آن است.»2
تقوا با ارزش ترین سرمایه و امتیاز فرد و جامعه اسلامی است که در سایه آن تمام مشکلات و مفاسد حلّ خواهد گشت.
سرآغاز تمام بدی ها و مشکلات و مفاسد فردی و اجتماعی، زمانی است که این سرمایه گران مایه در جامعه و افراد آن کم رنگ شده و یا رخت بربندد. امام می فرمایند: «... تقوا پیشه کنید که رشته ای است استوار، دستگیره ای است محکم و قلّه آن پناهگاهی است مطمئن»3
و نیز می فرمایند: «ای بندگان خدا! بدانید که تقوا قلعه ای محکم و نیرومند است، اما بدکاری و گناه، حصاری است سست و بی دفاع که اهلش را از بدی باز نمی دارد و کسی که به آن پناهنده شود، نگه داریش نمی کند. آگاه باشید! با تقوا می توان زهر گناهان را از بین برد و با یقین به برترین درجه مقصود رسید.»4

ب) سفارش به عبادت خدا

بالاترین امتیاز و گرانمایه ترین سرمایه و مطمئن ترین پناهگاه در مقابل مفاسد و گناهان «تقوا» است و آن نیز در سایه عبادت خدا حاصل می گردد.
عبادت که حقیقت آن ذکر و یاد خدا و چشم پوشی از غیر اوست تا به آن اندازه ارزشمند است که خداوند هدف از خلقت جن و انس را عبادت آنان معرفی نموده است.5
کلمات و خطبه های امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) مالامال از سفارش به عبادت خدا و بیان اهمیّت ذکر آثار و نتایج اعمال عبادی می باشد.
امام(علیه السلام) همواره یارانش را به «نماز» سفارش می نمود:
«نماز را به خوبی مراعات کنید و محافظت آن را بر عهده گیرید. زیاد به آن توجه کنید و فراوان نماز بخوانید و به وسیله آن به خدا تقرب جویید؛ زیرا "نماز به عنوان فریضه واجب در اوقات مختلف شبانه روز به مؤمنان مقرر شده است"6 مگر به پاسخ دوزخیان در برابر این پرسش که "چه چیز شما را به دوزخ کشانیده است؟" گوش فرا نداده اید که "می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم...". نماز گناهان را همچون برگ های پاییزی می ریزد و غل و زنجیرهای معاصی را از گر*دن ها می گشاید... .»7
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) با ترسیم شب زنده داری ها، خوف و خشیت ها، شوق و ل*ذت ها، سوز و گدازها و تلاوت قرآن های عبادت کنندگان واقعی و عنایت های غیبی که در پرتو عبادت و مراقبه و جهاد نفس نصیبشان می گردد و با ذکر ل*ذت های واقعی و بی نظیری که در سایه عبادت به آنان دست می دهد، یاران خود را به عبادت خدا تشویق می نمود و می فرمود:
«(پرهیزگاران) در شب همواره بر پا ایستاده اند، قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت می کنند، با آن جان خویش را محزون می سازند و داروی درد خود را از آن می گیرند. هرگاه به آیه ای برخورد کنند که در آن بیم باشد، گوش های دل خویشتن را برای شنیدن آن باز می کنند و صدای ناله و به هم خوردن زبانه های آتش جهنم با آن وضع مهیبش در درون گوششان طنین انداز است. آن ها در پیشگاه خدا به رکوع می روند و جبین و دست و پا و زانوها را به هنگام سجده بر خاک می سایند و از او آزادی خویش را از آتش جهنم در خواست می کنند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا