زینب: زینت پدر
بعله دیگه یه مرد بنده خدایی رد میشده یه گوشوار تو گوشش بوده بعد یه شاعری میبینه تعجب میکنه میگه:
-یزدانا این نیکو سرشت که بِه زه زنان است و اویز بر گوش دارد،چه سری از پس پرده گوش و این اویز دارد؟
بعد مرده هم میشنوه میگه:
-دخترکی داشتم که جادوگران از حسادت روی زیبایش وی را طلسم کرده و تبدیل به گوشواره ای کردند و بر گوشم اویختند. نامش دخترکم زینب بوده و او حال زینت من است
................
بی ربطم خودتونن
![Face with tears of joy :joy: 😂](https://cdn.jsdelivr.net/joypixels/assets/6.6/png/unicode/64/1f602.png)
![Face with tears of joy :joy: 😂](https://cdn.jsdelivr.net/joypixels/assets/6.6/png/unicode/64/1f602.png)
![Face with tears of joy :joy: 😂](https://cdn.jsdelivr.net/joypixels/assets/6.6/png/unicode/64/1f602.png)
خواستم قشنگ بفهمید این معنیه از کجا امده
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان