بعضی شب ها ؛
آدم دلش می خواهد افکارِ لعنتی اش را ،
یک جوری بپیچانَد !
بیخیالِ قضاوت ها و اشتباهاتش باشد ،،،
نه به گذشته اش فکر کند ، نه آینده ...
بی هیچ فکر و مشغله ای ؛
در خلوتی دنج و شبانه ؛
دراز بکشد ...
با ذهنی آرام و بی دغدغه ...
نه حسرتی داشته باشد برایِ خوردن ،
نه بغضی برایِ گریستن ،
و نه دلی برایِ تنگ شدن ... !
بعضی شب ها ؛
آدم دلش می خواهد بخوابد !
نرگس صرافیان طوفان
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان