• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

همگانی ★شب هـــای محــــال★

ساعت تک رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
917
لایک‌ها
15,329
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,609
Points
0
شهر آرام خانه‌ها خاموش، جلوه‌گاه سکوت و زیبایی، نیمه شب زیر این سپهر کبود، من و آ*غ*و*ش باز تنهایی...

فریدون مشیری
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
917
لایک‌ها
15,329
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,609
Points
0
آدم ها همه می پندارند که زنده اند؛
برای آنها تنها نشانه ى حیات،
بخار گرم نفس هایشان است!
کسی از کسی نمی پرسد:
آهای فلانی!
از خانه دلت چه خبر
گرم است
چراغش نوری دارد هنوز؟

شاملو
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
وشب
حکایت دردهایی ست
که یک به یک
برایم ،
لالایی می خوانند
من بی شب
کجای قصه را سرکنم
که این شب
هزارو یک درد ،
به جان من می ریزد...

#مریم_پورقلی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
از هیچ کار بچگیم پشیمون نیستم ، جز این که آرزو داشتم بزگشم!!!!

بچه که بودیم‌‌
" دل دردها "
را به زبان گریه میگفتیم
همه میفهمیدن

اما الآن که بزرگ شدیم
" درد دلها "
را به هر زبانی میگوئیم
کسی نمیفهمد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
917
لایک‌ها
15,329
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,609
Points
0
ترس ت را زمين بگذار و
دستانت را در دستانم!
غرور را كنار بگذار و
شانه هايت را كنارِ شانه هايم!
حيفِ تقويم است،
يك پاييز ديگر را هم ورق بخورد و
هيچ تاريخى را به اسم خودمان ثبت نكرده باشيم!
باور كن
هوايش جان ميدهد براى دلبرى
براى دل بردن از يار
براى نفس كشيدن
براى قرارهاى از پيش تعيين نشده
اين روزها
به ما
به يك،حالِ خوبِ مشترك نياز دارد...
بيا!؛
مثلاً وقتى باد درز پنجره را پيدا كرده و
با منحوس ترين صداى دنيا توى گوشم ميپيچد،زنگ بزن
صداى تو پر كند تنهايى ام را!
فكرش را بكن؛
سالها بعد
و پاييز هايى كه برگ برگ پُر ميشود از دوست داشتنمان...
باور كن حتى پاييز هم پشتش به زمستان گرم است !
همه چيز جور است
برگ هايى كه قرار است صداى قدم هايمان را به رخ كوچه بكشند
نم باران و هواى بلاتكليف
ابرهاى مردد
و تو
و تو
و تو...
و من كه از دلتنگى پاييز ميترسم!

علی_قاضی_نظام
??
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
917
لایک‌ها
15,329
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,609
Points
0

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
917
لایک‌ها
15,329
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,609
Points
0

پارسا تاجیک

مدیر بازنشسته تالار نویسندگان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-03-26
نوشته‌ها
917
لایک‌ها
15,329
امتیازها
93
سن
31
کیف پول من
1,609
Points
0
این درد را نمیتوان برای کسی
بازگو کرد
که آدمی ، وجود دارد ؛
نفس میکشد ، سفر میکند ...
موسیقی گوش میدهد ،
کتاب میخواند و چای مینوشد ؛
اما گوشه ای ،
فراموش شده است
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا