Lunika✧
مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
مدیریت تالار
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
طراح انجمن
کپیست انجمن
تایپیست انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
- تاریخ ثبتنام
- 2023-07-07
- نوشتهها
- 3,921
- لایکها
- 14,196
- امتیازها
- 113
- محل سکونت
- "درون پورتال آتش"
- کیف پول من
- 291,490
- Points
- 70,000,164
- سطح
-
- حرفهای
تلهی پول
من قدرت ثبت کردن وقایع را از راه سختش یاد گرفتم؛ یعنی وقتی در امور مالیام مثل یک احمق رفتار کردم، مدتها قبل و در اوایل بیست سالگیام وقتی از فروش املاک و مستغلات پول زیادی به دست میآوردم، با حسابدارم آشنا شدم او گفت: «شما بیش از صد هزار دلار مالیات بدهکارید.»
گفتم: «چی؟ من که این قدر پول نقد ندارم.»
پرسید: «چرا ندارید؟ شما که چندین برابر این پول را به دست آوردهاید، حتماً مالیاتش را هم کنار گذاشتهاید.»
گفتم: «ظاهراً که این کار را نکردهام.»
پرسید: «پس پولهایتان چه شد؟»
با اعترافی جدی و آمیخته به یقین گفتم نمیدانم، پول مثل آب از دستانم ریخته بود و من حتی متوجهاش نشده بودم.
بعد حسابدارم لطف بزرگی در حقم کرد.
در حالی که با چشمانی بهت زده نگاهم میکرد، گفت پسرم باید خودت را جمع و جور کنی. بارها این قضیه را دیدهام؛ مثل یک نادان م*ست پولهایت را خرج میکنی و حتی نمیدانی چطور و کجا خرجشان کردهای، این احمقانه است. دیگر کافی است. حالا واقعاً توی دردسر افتادهای. برای این که بتوانی مالیات عقب افتادهات را بدهی، باید پول بیشتری درآوری که البته مالیات آن را هم باید بپردازی. اگر به این کار ادامه دهی، با دستهای خودت قبر مالیات را کندهای.
سریع منظورش را گرفتم. این کاری است که حسابدارم مجبورم کرد انجامش دهم؛ یک دفترچه یادداشت کوچک در جیبم نگه دارم و برای مدت 30 روز هر سنتی را که خرج میکنم، در آن بنویسم چه هزار دلاری را که برای خرید یک دست کت و شلوار جدید خرج میکنم، چه آن پنجاه سنتی را که برای باد زدن لاستیکهای ماشینم میدهم، همهشان باید یادداشت شوند. عجب ایدهای! این کار باعث شد تا دربارهی خیلی از انتخابهای ناخودآگاهم که باعث دور ریختن پولهایم میشد، به یک آگاهی آنی برسم. از آنجایی که مجبور به نوشتن و فهرست کردن هر چیزی بودم، برای خرید بعضی چیزها مقاومت کردم تا مجبور نشوم آن دفترچهی یادداشت کذابی را بیرون آورم و آن را بنویسم.
ثبت مخارج به مدت 30 روز آگاهی جدیدی را در ذهن من حک کرد و مجموعه ای کاملاً جدید از آداب و انتخابها را دربارهی مخارجم به وجود آورد و از آنجایی که آگاهی و رفتارهای درستم با هم ترکیب شدند، فهمیدم که به طور کلیت به پول فعالتر شدهام، پول بیشتری را برای دوران بازنشستگیام کنار گذاشتهام.
آن جنبهی جالب پول یعنی «بازی» با «پول» ل*ذت میبردم. وقتی تصمیم میگرفتم پولم را خرج تفریح و سرگرمی کنم، این کار را فقط بعد از یک درنگ و بررسی طولانی انجام میدادم.
این تمرین ثبت کردن آگاهی من از نحوهی ارتباط با پولم را عوض کرد. در حقیقت، این تمرین آن قدر مؤثر بود که بارها از آن برای تغییر بقیهی رفتارهایم استفاده کردهام. ثبت کردن شیوهی رفتن من به سمت تغییر، هر چیزی است که مانعم میشود و من را عقب میاندازد. در همهی این سالها، هر چیزی را ثبت میکنم. هر چیزی را که میخورم و مینوشم، وقتی را که به ورزش اختصاص میدهم وقتی را که صرف اصلاح و بهبود مهارتی میکنم، تعداد تماسهایی را که برای فروش میگیرم و حتی بهبود روابطم با خانواده، دوستان و همسرم. نتایج آنها مثل تجربهام در ثبت مخارج، عمیق و مؤثر بوده است.
شما با خرید این کتاب در واقع برای اندیشهها و راهنماییهای من پول دادهاید. به همین خاطر، میخواهم به شما سخت بگیرم و اصرار کنم که حداقل به مدت یک هفته رفتارهایتان را ثبت کنید. این کتاب برای سرگرمی شما نوشته نشده است؛ بلکه هدفش کمک به شما است تا به نتایج دلخواهتان برسید. برای کسب نتیجه باید چند کار را انجام دهید.
ممکن است قبلاً دربارهی ثبت کردن چیزهایی را شنیده باشید. در واقع، شاید قبلاً این تمرین را به شیوهی خودتان انجام دادهاید؛ ولی شرط میبندم که در حال حاضر این کار را نمیکنید. درست است؟ از کجا میدانم؟ چون زندگیتان آن طوری نیست که دوست دارید. شما از مسیر موفقیت خارج شده اید. ثبت کردن روشی است که با آن به مسیر موفقیت برمیگردید.
آیا میدانید چرا به مربیان المپیکی دستمزد خیلی زیادی میدهند؟ چون هر تمرین، هر کالری و هر ویتامینی را ثبت میکنند. تمام برندهها ثبت کننده هستند. از شما میخواهم که همین حالا با این کنید که اهدافتان را در معرض دیدتان قرار دهید.
ثبت کردن یک تمرین ساده و آسان است و به این خاطر جواب میدهد که دربارهی اقدامهایتان در عرصههایی از زندگی که میخواهید بهبودشان دهید، به شما آگاهی لحظه به لحظه میدهد. شما از آن چه که دربارهی رفتارهایتان مشاهده خواهید کرد، متعجب خواهید شد. شما نمیتوانید چیزی را مدیریت کنید یا بهبود بخشید؛ مگر این که بتوانید آن را بسنجید. در ضمن شما نمیتوانید از تمام چیزهایی که دارید یعنی استعدادها تواناییها و داراییهایتان حداکثر استفاده را ببرید؛ مگر این که از کارهایتان آگاهی کامل داشته باشید و مسئول آنها باشید. هر ورزشکار حرفهای و مربیاش هر عملکردی را از بزرگترین تا کوچکترین جزئیات ثبت میکند، پرتاب کنندههای بیس بال از آمار پرتابهایشان کاملاً باخبر هستند. گلف بازها حتی آمارهای دقیقتری از ضربه هایشان دارند. ورزشکاران حرفه ای میدانند که چگونه عملکردشان را بر اساس آنچه ثبت کردهاند، تنظیم کنند و تغییر دهند. آنها به آنچه ثبت کردهاند، توجه میکنند و طبق آن تغییراتی را اعمال میکنند؛ چون میدانند وقتی آمارشان بهتر شود، بازیهای بیشتری را میبرند و در نتیجه، قراردادهایی با مبالغ بالاتر میبندند.
میخواهم در هر لحظهای دقیقاً بدانید در چه وضعیتی هستید و عملکردتان چگونه است. میخواهم طوری کارهایتان را ثبت کنید که انگار یک کالای با ارزش هستید؛ چون واقعاً ارزنده هستید. آیا آن سیستم آگاهی دهنده را که قبلتر دربارهاش صحبت کردیم میخواهید؟ این همان است؛ بنابراین صرف نظر از این که فکر میکنید از عادتهایتان آگاه هستید یا نه، باور کنید آگاه نیستید از شما میخواهم ثبت کردن را شروع کنید. با این کار زندگیتان و در نهایت شیوهی زندگیتان را متحول میکنید.
من قدرت ثبت کردن وقایع را از راه سختش یاد گرفتم؛ یعنی وقتی در امور مالیام مثل یک احمق رفتار کردم، مدتها قبل و در اوایل بیست سالگیام وقتی از فروش املاک و مستغلات پول زیادی به دست میآوردم، با حسابدارم آشنا شدم او گفت: «شما بیش از صد هزار دلار مالیات بدهکارید.»
گفتم: «چی؟ من که این قدر پول نقد ندارم.»
پرسید: «چرا ندارید؟ شما که چندین برابر این پول را به دست آوردهاید، حتماً مالیاتش را هم کنار گذاشتهاید.»
گفتم: «ظاهراً که این کار را نکردهام.»
پرسید: «پس پولهایتان چه شد؟»
با اعترافی جدی و آمیخته به یقین گفتم نمیدانم، پول مثل آب از دستانم ریخته بود و من حتی متوجهاش نشده بودم.
بعد حسابدارم لطف بزرگی در حقم کرد.
در حالی که با چشمانی بهت زده نگاهم میکرد، گفت پسرم باید خودت را جمع و جور کنی. بارها این قضیه را دیدهام؛ مثل یک نادان م*ست پولهایت را خرج میکنی و حتی نمیدانی چطور و کجا خرجشان کردهای، این احمقانه است. دیگر کافی است. حالا واقعاً توی دردسر افتادهای. برای این که بتوانی مالیات عقب افتادهات را بدهی، باید پول بیشتری درآوری که البته مالیات آن را هم باید بپردازی. اگر به این کار ادامه دهی، با دستهای خودت قبر مالیات را کندهای.
سریع منظورش را گرفتم. این کاری است که حسابدارم مجبورم کرد انجامش دهم؛ یک دفترچه یادداشت کوچک در جیبم نگه دارم و برای مدت 30 روز هر سنتی را که خرج میکنم، در آن بنویسم چه هزار دلاری را که برای خرید یک دست کت و شلوار جدید خرج میکنم، چه آن پنجاه سنتی را که برای باد زدن لاستیکهای ماشینم میدهم، همهشان باید یادداشت شوند. عجب ایدهای! این کار باعث شد تا دربارهی خیلی از انتخابهای ناخودآگاهم که باعث دور ریختن پولهایم میشد، به یک آگاهی آنی برسم. از آنجایی که مجبور به نوشتن و فهرست کردن هر چیزی بودم، برای خرید بعضی چیزها مقاومت کردم تا مجبور نشوم آن دفترچهی یادداشت کذابی را بیرون آورم و آن را بنویسم.
ثبت مخارج به مدت 30 روز آگاهی جدیدی را در ذهن من حک کرد و مجموعه ای کاملاً جدید از آداب و انتخابها را دربارهی مخارجم به وجود آورد و از آنجایی که آگاهی و رفتارهای درستم با هم ترکیب شدند، فهمیدم که به طور کلیت به پول فعالتر شدهام، پول بیشتری را برای دوران بازنشستگیام کنار گذاشتهام.
آن جنبهی جالب پول یعنی «بازی» با «پول» ل*ذت میبردم. وقتی تصمیم میگرفتم پولم را خرج تفریح و سرگرمی کنم، این کار را فقط بعد از یک درنگ و بررسی طولانی انجام میدادم.
این تمرین ثبت کردن آگاهی من از نحوهی ارتباط با پولم را عوض کرد. در حقیقت، این تمرین آن قدر مؤثر بود که بارها از آن برای تغییر بقیهی رفتارهایم استفاده کردهام. ثبت کردن شیوهی رفتن من به سمت تغییر، هر چیزی است که مانعم میشود و من را عقب میاندازد. در همهی این سالها، هر چیزی را ثبت میکنم. هر چیزی را که میخورم و مینوشم، وقتی را که به ورزش اختصاص میدهم وقتی را که صرف اصلاح و بهبود مهارتی میکنم، تعداد تماسهایی را که برای فروش میگیرم و حتی بهبود روابطم با خانواده، دوستان و همسرم. نتایج آنها مثل تجربهام در ثبت مخارج، عمیق و مؤثر بوده است.
شما با خرید این کتاب در واقع برای اندیشهها و راهنماییهای من پول دادهاید. به همین خاطر، میخواهم به شما سخت بگیرم و اصرار کنم که حداقل به مدت یک هفته رفتارهایتان را ثبت کنید. این کتاب برای سرگرمی شما نوشته نشده است؛ بلکه هدفش کمک به شما است تا به نتایج دلخواهتان برسید. برای کسب نتیجه باید چند کار را انجام دهید.
ممکن است قبلاً دربارهی ثبت کردن چیزهایی را شنیده باشید. در واقع، شاید قبلاً این تمرین را به شیوهی خودتان انجام دادهاید؛ ولی شرط میبندم که در حال حاضر این کار را نمیکنید. درست است؟ از کجا میدانم؟ چون زندگیتان آن طوری نیست که دوست دارید. شما از مسیر موفقیت خارج شده اید. ثبت کردن روشی است که با آن به مسیر موفقیت برمیگردید.
آیا میدانید چرا به مربیان المپیکی دستمزد خیلی زیادی میدهند؟ چون هر تمرین، هر کالری و هر ویتامینی را ثبت میکنند. تمام برندهها ثبت کننده هستند. از شما میخواهم که همین حالا با این کنید که اهدافتان را در معرض دیدتان قرار دهید.
ثبت کردن یک تمرین ساده و آسان است و به این خاطر جواب میدهد که دربارهی اقدامهایتان در عرصههایی از زندگی که میخواهید بهبودشان دهید، به شما آگاهی لحظه به لحظه میدهد. شما از آن چه که دربارهی رفتارهایتان مشاهده خواهید کرد، متعجب خواهید شد. شما نمیتوانید چیزی را مدیریت کنید یا بهبود بخشید؛ مگر این که بتوانید آن را بسنجید. در ضمن شما نمیتوانید از تمام چیزهایی که دارید یعنی استعدادها تواناییها و داراییهایتان حداکثر استفاده را ببرید؛ مگر این که از کارهایتان آگاهی کامل داشته باشید و مسئول آنها باشید. هر ورزشکار حرفهای و مربیاش هر عملکردی را از بزرگترین تا کوچکترین جزئیات ثبت میکند، پرتاب کنندههای بیس بال از آمار پرتابهایشان کاملاً باخبر هستند. گلف بازها حتی آمارهای دقیقتری از ضربه هایشان دارند. ورزشکاران حرفه ای میدانند که چگونه عملکردشان را بر اساس آنچه ثبت کردهاند، تنظیم کنند و تغییر دهند. آنها به آنچه ثبت کردهاند، توجه میکنند و طبق آن تغییراتی را اعمال میکنند؛ چون میدانند وقتی آمارشان بهتر شود، بازیهای بیشتری را میبرند و در نتیجه، قراردادهایی با مبالغ بالاتر میبندند.
میخواهم در هر لحظهای دقیقاً بدانید در چه وضعیتی هستید و عملکردتان چگونه است. میخواهم طوری کارهایتان را ثبت کنید که انگار یک کالای با ارزش هستید؛ چون واقعاً ارزنده هستید. آیا آن سیستم آگاهی دهنده را که قبلتر دربارهاش صحبت کردیم میخواهید؟ این همان است؛ بنابراین صرف نظر از این که فکر میکنید از عادتهایتان آگاه هستید یا نه، باور کنید آگاه نیستید از شما میخواهم ثبت کردن را شروع کنید. با این کار زندگیتان و در نهایت شیوهی زندگیتان را متحول میکنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر: