کامل شده طعمِ بهشت | zahra jafarian کاربر انجمن تک رمان

[Zahra jafarian]

تو عاشقانه‌ترین غزل دفتر و قرن و تاریخی
به روی کتیبه تو را نوشته‌اند با خط میخی...

برای من اگرچه شناخته شدی مثل یک کف دست
برای ساکنان زمین ناشناخته مثل مریخی...

مگر می توان تو را با فریب‌ها سیاه کرد؟
تو قطره‌ی نوری، یک فرشته از بن و بیخی...

تو هرچه امر کنی صحیح هست و درست
از این جهت برای تو هرگز نبوده توبیخی...

بگذار سرودنت را من امتحان کنم امشب
تو عاشقانه‌ترین غزل دفتر و قرن و تاریخی

متن مخفی: متن مخصوص کپیست

تو عاشقانه‌ترین غزل دفتر و قرن و تاریخی
به روی کتیبه تو را نوشته‌اند با خط میخی...

برای من اگرچه شناخته شدی مثل یک کف دست
برای ساکنان زمین، ناشناخته مثل مریخی...

مگر می‌توان تو را با فریب‌ها سیاه کرد؟
تو قطره‌ی نوری، یک فرشته از بن و بیخی...

تو هرچه امر کنی صحیح هست و درست
از این جهت برای تو هرگز نبوده توبیخی...

بگذار سرودنت را من امتحان کنم امشب
تو عاشقانه‌ترین غزل دفتر و قرن و تاریخی

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

درخت مرده، تابستان دهد صد میوه‌ی قرمز
امیدِ رفته بازآید... نگو هرگز خداحافظ


ز دنیا ناامیدی تو، عجیب از عشق دل کندی،
برای شادی‌ات یک چند بیتی میشوم عارض

جهان صد پیچ دارد، هزاران غم، بسی شادی
تو باید خنده برداری که گردد شادی‌اش بارز...

اگر در کوله‌بارت غم گذاری غصه بکاری
تو را غم می کشد یک شب و این را گفته هر واعظ


شبی آن یوسف گمگشته بازآید به کنعانش
گلستان می شود دنیا به قول حضرت حافظ

متن مخفی: متن مخصوص کپیست

درخت مرده، تابستان دهد صد میوه‌ی قرمز
امیدِ رفته بازآید... نگو هرگز خداحافظ


ز دنیا ناامیدی تو، عجیب از عشق دل کندی،
برای شادی‌ات یک چند بیتی میشوم عارض

جهان صد پیچ دارد، هزاران غم، بسی شادی
تو باید خنده برداری که گردد شادی‌اش بارز...

اگر در کوله‌بارت غم گذاری غصه بکاری
تو را غم می کشد یک شب و این را گفته هر واعظ


شبی آن یوسف گمگشته بازآید به کنعانش
گلستان می شود دنیا به قول حضرت حافظ

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

چقد خوبه همش سرمستی و خوشحالی و شادی...
عزیزدل تو به مرگِ امیدم خاتمه دادی!

عجب موهای زیبایی، خدای من تو خورشیدی!
جلو چشمای من جاری، رها رو دستای بادی


تو از هر آدمی بهتر، همیشه ساکت و آروم،
نه خودخواهی، نه مغروری، نه اهل داد و فریادی!


لبای من بهارین، دلم سرسبزِ سرسبزه
میون خواب دیشب تو، به ل*ب‌هام ب*وسه می‌دادی

نمیرم من سراغ دلبر و حوری و هر شیرین،
همینه آرزوی من، بمونم تو همین وادی...

متن مخفی: متن مخصوص کپیست

چقد خوبه همش سرمستی و خوشحالی و شادی...
عزیزدل تو به مرگِ امیدم خاتمه دادی!

عجب موهای زیبایی، خدای من تو خورشیدی!
جلو چشمای من جاری، رها رو دستای بادی


تو از هر آدمی بهتر، همیشه ساکت و آروم،
نه خودخواهی، نه مغروری، نه اهل داد و فریادی!


لبای من بهارین، دلم سرسبزِ سرسبزه
میون خواب دیشب تو، به ل*ب‌هام ب*وسه می‌دادی

نمیرم من سراغ دلبر و حوری و هر شیرین،
همینه آرزوی من، بمونم تو همین وادی...

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

شنیده‌ای که فقیرم؟ نمانده جان و رمق،
تو را ندارم و آری... دلیل فقر منی!

همیشه عاشقِ شب زنده داری و غزلم،
چراکه صاحب شب‌های نور و شعر منی!

دوباره موی تو را شانه می‌زنم تا صبح،
تو پر ثواب‌ترین لحظه های قدر منی!

به وقت خواب، تو مهمانِ خوابِ هر شبمی،
خب اعتراف بکن دائماً به فکر منی!

بیا که نذر قدیمی ادا کنم گل رز،
بدون وقفه ببوسم تو را که نذر منی!

متن مخفی: متن مخصوص کپیست

شنیده‌ای که فقیرم؟ نمانده جان و رمق...
تو را ندارم و آری، دلیل فقر منی!
همیشه عاشق شب زنده‌داری و غزلم،
چراکه صاحب شب‌های نور و شعر منی!
دوباره موی تو را شانه می‌زنم تا صبح،
تو پر ثواب‌ترین لحظه‌های قدر منی!
به وقت خواب، تو مهمانِ خوابِ هر شبمی...
خب اعتراف بکن دائماً به فکر منی!
بیا که نذر قدیمی ادا کنم گل رز،
بدون وقفه ببوسم تو را که نذر منی!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

شاعری بی‌خانمانم، شانه‌هایت خانه‌ام،
غیر آ*غ*و*ش تو با هر همدمی بیگانه‌ام!
با غزل‌ها جاده می‌سازم بیایی پیش من،
این تعلل‌هایت اما می‌کند ویرانه‌ام!
دل به دریا می زنم یک شب، تو را می‌بوسمت،
عاقلم، اما کمی مجنونم و دیوانه‌ام!
رهگذر گفته غزل یا عشق مال قصه‌هاست،
در جوابش عرض کردم عاشق افسانه‌ام!
کاش روزی غرق آغوشم شوی محبوب من!
کاش بگذاری سرت را لحظه‌ای بر شانه‌ام!

متن مخفی: متن مخصوص کپیست

شاعری بی‌خانمانم، شانه‌هایت خانه‌ام،
غیر آ*غ*و*ش تو با هر همدمی بیگانه‌ام!
با غزل‌ها جاده می‌سازم بیایی پیش من،
این تعلل‌هایت اما می‌کند ویرانه‌ام!
دل به دریا می زنم یک شب، تو را می‌بوسمت،
عاقلم، اما کمی مجنونم و دیوانه‌ام!
رهگذر گفته غزل یا عشق مال قصه‌هاست،
در جوابش عرض کردم عاشق افسانه‌ام!
کاش روزی غرق آغوشم شوی محبوب من!
کاش بگذاری سرت را لحظه‌ای بر شانه‌ام!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

نشد شعری بگویم باز، تو شعر برترم بودی!
نشد عاشق شوم دیگر، تو عشق آخرم بودی!
در این دنیا بساط هیزمِ تر مشتری دارد،
تو اما مهربانم همدم چشم ترم بودی!
نمی‌‌دانم کجا دیدم رخ زیبا و چشمت را،
تو گویا از همان اول همیشه در سرم بودی!
نپرس از من که در خوابم، چه بوده نسبتت با من،
چه می دانم؟ خدا داند! تو شاید همسرم بودی!
به پایان آمد این دفتر، حکایت رو به اتمام است
نشد شعری بگویم باز، تو شعر برترم بودی!

متن مخفی: متن مخصوص کپیست

نشد شعری بگویم باز، تو شعر برترم بودی!
نشد عاشق شوم دیگر، تو عشق آخرم بودی!
در این دنیا بساط هیزمِ تر مشتری دارد،
تو اما مهربانم همدم چشم ترم بودی!
نمی‌‌دانم کجا دیدم رخ زیبا و چشمت را،
تو گویا از همان اول همیشه در سرم بودی!
نپرس از من که در خوابم، چه بوده نسبتت با من،
چه می دانم؟ خدا داند! تو شاید همسرم بودی!
به پایان آمد این دفتر، حکایت رو به اتمام است
نشد شعری بگویم باز، تو شعر برترم بودی!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

گوش بسپار که ل*ب‌های غزل‌خوان دارم!
میلِ بوسیده شدن با لَبِ چشمان دارم!

دست تو تشنه اگر هست؟ دوایت این‌جاست!
گیسوانِ فِرِ مواج و پریشان دارم...

شاعری بی‌غزلم کاش به دادم برسی!
با تو صد مثنویِ تازه و دیوان دارم!

روزگاریست که بدجور فرو ریخته‌ام،
شهر بم هستم و صد مرده‌ی بی‌جان دارم!

نازنینم بغلم کن که کمی زنده شوم!
من به آ*غ*و*شِ مسیحای تو ایمان دارم!

متن مخفی: متن مخصوص کپیست

گوش بسپار که ل*ب‌های غزل‌خوان دارم!
میلِ بوسیده شدن با لَبِ چشمان دارم!

دست تو تشنه اگر هست؟ دوایت این‌جاست!
گیسوانِ فِرِ مواج و پریشان دارم...

شاعری بی‌غزلم کاش به دادم برسی!
با تو صد مثنویِ تازه و دیوان دارم!

روزگاریست که بدجور فرو ریخته‌ام،
شهر بم هستم و صد مرده‌ی بی‌جان دارم!

نازنینم بغلم کن که کمی زنده شوم!
من به آ*غ*و*شِ مسیحای تو ایمان دارم!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Zahra jafarian]

ای واژه‌ی خوشبختی، در آینه‌ی فردا
ای نورِ خوشِ امید، ای شادیِ بی پروا
آماده‌ی پروازم، برخیز و مرا دریاب،
یک بال طلب دارم، یک بالِ پر از رویا!
در چهره‌ی تو ماه است، در چشم شبت خورشید
ای نورترین قصه، در تاری این شب‌ها!
بوی تنِ تو عطریست، نایاب‌تر از نایاب
بوی غزل صبح است، در بازی عشق ما!
رقصید کنار تو، دست قلم آخر سر
دیوانِ جنون دارم، شیرین تویی و لیلا!

متن مخفی: متن مخصوص کپیست

ای واژه‌ی خوشبختی، در آینه‌ی فردا
ای نورِ خوشِ امید، ای شادیِ بی پروا
آماده‌ی پروازم، برخیز و مرا دریاب،
یک بال طلب دارم، یک بالِ پر از رویا!
در چهره‌ی تو ماه است، در چشم شبت خورشید
ای نورترین قصه، در تاری این شب‌ها!
بوی تنِ تو عطریست، نایاب‌تر از نایاب
بوی غزل صبح است، در بازی عشق ما!
رقصید کنار تو، دست قلم آخر سر
دیوانِ جنون دارم، شیرین تویی و لیلا!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Pegah.a]

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Lunika✧]

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان