• رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

شعر طعمِ بهشت | zahra jafarian کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع zahra jafarian
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 25
  • بازدیدها 733
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,267
لایک‌ها
14,282
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
72,669
Points
8,713
تو عاشقانه ترین غزل دفتر و قرن و تاریخی
به روی کتیبه تو را نوشته اند با خط میخی...

برای من اگر چه شناخته شدی مثل یک کف دست
برای ساکنان زمین ناشناخته مثل مریخی...

مگر می توان تو را با فریب ها سیاه کرد؟
تو قطره ی نوری، یک فرشته از بن و بیخی...

تو هر چه امر کنی صحیح هست و درست
از این جهت برای تو هرگز نبوده توبیخی...

بگذار سرودنت را من امتحان کنم امشب
تو عاشقانه ترین غزل دفتر و قرن و تاریخی
کد:
تو عاشقانه ترین غزل دفتر و قرن و تاریخی
به روی کتیبه تو را نوشته اند با خط میخی...

برای من اگر چه شناخته شدی مثل یک کف دست
برای ساکنان زمین ناشناخته مثل مریخی...

مگر می توان تو را با فریب ها سیاه کرد؟
تو قطره ی نوری، یک فرشته از بن و بیخی...

تو هر چه امر کنی صحیح هست و درست
از این جهت برای تو هرگز نبوده توبیخی...

بگذار سرودنت را من امتحان کنم امشب
تو عاشقانه ترین غزل دفتر و قرن و تاریخی
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,267
لایک‌ها
14,282
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
72,669
Points
8,713
درخت مرده تابستان دهد صد میوه ی قرمز...
امیدِ رفته بازآید... نگو هرگز خداحافظ

ز دنیا ناامیدی تو، عجیب از عشق دل کندی...
برای شادیت یک چند بیتی میشوم عارض

جهان صد پیچ دارد، هزاران غم، بسی شادی
تو باید خنده برداری، که گردد شادی اش بارز...

اگر در کوله بارت غم گذاری غصه بکاری
تو را غم می کشد یک شب، و این را گفته هر واعظ

شبی آن یوسف گمگشته بازآید به کنعانش
گلستان می شود دنیا به قول حضرت حافظ
کد:
درخت مرده تابستان دهد صد میوه ی قرمز...

امیدِ رفته بازآید... نگو هرگز خداحافظ



ز دنیا ناامیدی تو، عجیب از عشق دل کندی...

برای شادیت یک چند بیتی میشوم عارض



جهان صد پیچ دارد، هزاران غم، بسی شادی

تو باید خنده برداری، که گردد شادی اش بارز...



اگر در کوله بارت غم گذاری غصه بکاری

تو را غم می کشد یک شب، و این را گفته هر واعظ



شبی آن یوسف گمگشته بازآید به کنعانش

گلستان می شود دنیا به قول حضرت حافظ
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,267
لایک‌ها
14,282
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
72,669
Points
8,713
چقد خوبه همش سرمستی و خوشحالی و شادی...
عزیزدل تو به مرگِ امیدم خاتمه دادی!

عجب موهای زیبایی، خدای من تو خورشیدی!
جلو چشمای من جاری... رها رو دستای بادی

تو از هر آدمی بهتر، همیشه ساکت و آروم...
نه خودخواهی، نه مغروری، نه اهل داد و فریادی...

لبای من بهارین، دلم سرسبزِ سرسبزه
میون خواب دیشب تو، به ل*ب هام ب*وسه می دادی

نمیرم من سراغ دلبر و حوری و هر شیرین...
همینه آرزوی من، بمونم تو همین وادی...
کد:
چقد خوبه همش سرمستی و خوشحالی و شادی...

عزیزدل تو به مرگِ امیدم خاتمه دادی!



عجب موهای زیبایی، خدای من تو خورشیدی!

جلو چشمای من جاری... رها رو دستای بادی



تو از هر آدمی بهتر، همیشه ساکت و آروم...

نه خودخواهی، نه مغروری، نه اهل داد و فریادی...



لبای من بهارین، دلم سرسبزِ سرسبزه

میون خواب دیشب تو، به ل*ب هام ب*وسه می دادی



نمیرم من سراغ دلبر و حوری و هر شیرین...

همینه آرزوی من، بمونم تو همین وادی...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,267
لایک‌ها
14,282
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
72,669
Points
8,713
شنیده ای که فقیرم؟ نمانده جان و رمق...
تو را ندارم و آری... دلیل فقر منی!

همیشه عاشق شب زنده داری و غزلم...
چرا که صاحب شب های نور و شعر منی...

دوباره موی تو را شانه میزنم تا صبح...
تو پر ثواب ترین لحظه های قدر منی...

به وقت خواب، تو مهمانِ خوابِ هر شبمی...
خب اعتراف بکن دائما به فکر منی!

بیا که نذر قدیمی ادا کنم گل رز!
بدون وقفه ببوسم تو را که نذر منی...
کد:
شنیده ای که فقیرم؟ نمانده جان و رمق...
تو را ندارم و آری... دلیل فقر منی!
همیشه عاشق شب زنده داری و غزلم...
چرا که صاحب شب های نور و شعر منی...
دوباره موی تو را شانه میزنم تا صبح...
تو پر ثواب ترین لحظه های قدر منی...
به وقت خواب، تو مهمانِ خوابِ هر شبمی...
خب اعتراف بکن دائما به فکر منی!
بیا که نذر قدیمی ادا کنم گل رز!
بدون وقفه ببوسم تو را که نذر منی...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,267
لایک‌ها
14,282
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
72,669
Points
8,713
شاعری بی خانمانم، شانه هایت خانه ام...
غیر آ*غ*و*ش تو با هر همدمی بیگانه ام...
با غزل ها جاده می سازم بیایی پیش من
این تعلل هایت اما می کند ویرانه ام...
دل به دریا می زنم یک شب، تو را می بوسمت...
عاقلم! اما کمی مجنونم و دیوانه ام...
رهگذر گفته غزل یا عشق مال قصه هاست!
در جوابش عرض کردم: عاشق افسانه ام
کاش روزی غرق آغوشم شوی محبوب من...
کاش بگذاری سرت را لحظه ای بر شانه ام...
کد:
شاعری بی خانمانم، شانه هایت خانه ام...
غیر آ*غ*و*ش تو با هر همدمی بیگانه ام...
با غزل ها جاده می سازم بیایی پیش من
این تعلل هایت اما می کند ویرانه ام...
دل به دریا می زنم یک شب، تو را می بوسمت...
عاقلم! اما کمی مجنونم و دیوانه ام...
رهگذر گفته غزل یا عشق مال قصه هاست!
در جوابش عرض کردم: عاشق افسانه ام
کاش روزی غرق آغوشم شوی محبوب من...
کاش بگذاری سرت را لحظه ای بر شانه ام...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

zahra jafarian

مدیریت کل سایت
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
کاربر VIP انجمن
کتابخوان برتر
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
5,267
لایک‌ها
14,282
امتیازها
143
محل سکونت
قم
وب سایت
taranehbazar.ir
کیف پول من
72,669
Points
8,713
نشد شعری بگویم باز... تو شعر برترم بودی!
نشد عاشق شوم دیگر، تو عشق آخرم بودی...
در این دنیا بساط هیزم تر مشتری دارد...
تو اما مهربانم همدم چشم ترم بودی...
نمی‌ دانم کجا دیدم رخ زیبا و چشمت را...
تو گویا از همان اول همیشه در سرم بودی...
نپرس از من که در خوابم، چه بوده نسبتت با من...
چه می دانم؟ خدا داند! تو شاید همسرم بودی!
به پایان آمد این دفتر، حکایت رو به اتمام است
نشد شعری بگویم باز... تو شعر برترم بودی!
کد:
نشد شعری بگویم باز... تو شعر برترم بودی!
نشد عاشق شوم دیگر، تو عشق آخرم بودی...
در این دنیا بساط هیزم تر مشتری دارد...
تو اما مهربانم همدم چشم ترم بودی...
نمی‌ دانم کجا دیدم رخ زیبا و چشمت را...
تو گویا از همان اول همیشه در سرم بودی...
نپرس از من که در خوابم، چه بوده نسبتت با من...
چه می دانم؟ خدا داند! تو شاید همسرم بودی!
به پایان آمد این دفتر، حکایت رو به اتمام است
نشد شعری بگویم باز... تو شعر برترم بودی!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا