دلنوشته دلنوشته از دختر به مادر| ونیس(مهدیس امیرخانی) کاربر انجمن تک رمان

ساعت تک رمان

آفتــابــ گــردوݩ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-08-08
نوشته‌ها
510
لایک‌ها
2,124
امتیازها
73
محل سکونت
میان خیال خاطرات💫
کیف پول من
14,745
Points
804
انسان در اوج ثروت مندی، حس بی‌پولی می‌کنه!
در اوج اینکه سالمه، حس درد می‌کنه.
در اوج اینکه، کلی آدم اطرافشه حس بی‌کسی می‌کنه!
انسان در اوج قوی بودن، بعصی وقت‌ها حس ضعیفی می‌کنه!
انسان در اوج اینکه خوشبخته، بازم حس بدبختی داره!
ولی کسی هست با اینکه دیگه نیست، همیشه تو ذهنت حضور داره و جاش تو قلبته!
و اون کس، کسی نیست جز مادرت!
کد:
انسان در اوج ثروت مندی، حس بی‌پولی می‌کنه!

در اوج اینکه سالمه، حس درد می‌کنه.

در اوج اینکه، کلی آدم اطرافشه حس بی‌کسی می‌کنه!

انسان در اوج قوی بودن، بعصی وقت‌ها حس ضعیفی می‌کنه!

انسان در اوج اینکه خوشبخته، بازم حس بدبختی داره!

ولی کسی هست با اینکه دیگه نیست، همیشه تو ذهنت حضور داره و جاش تو قلبته!

و اون کس، کسی نیست جز مادرت!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آفتــابــ گــردوݩ

آفتــابــ گــردوݩ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-08-08
نوشته‌ها
510
لایک‌ها
2,124
امتیازها
73
محل سکونت
میان خیال خاطرات💫
کیف پول من
14,745
Points
804
یک سال شد، یک سال گذشت. یک سالی که پر از رنج بود هم گذشت.
پارسال همین موقع بود که بر خاک سپردمش!
عزیزترینم را از دست دادم.
یک سال قبل بود که روحم با روحش پر کشید.
کنار سنگ قبرش می‌نشینم و دستم را بر روی نوشته‌اش می‌کشم!
آنام!
آهی از میان س*ی*نه‌ام بیرون می‌آید. چگونه توانستم یک عید، یک بهار، یک پاییز، یک یلدا، یک زمستان و تولدم را بدون او تاب بیاورم.
از این به بعد را چگونه تاب بیاورم؟ چگونه بار روی دوشم را تحمل کنم؟
سرم را روی سنگ سیاه می‌گذارم و از ته دلم زار می‌زنم! تمام چیزهایی که در دلم بود بیرون ریختم!
بلکه سبک شوم! ولی نمی‌شد! بدون دیدنش، بدون ب*غ*ل کردنش سبک نمی‌شدم!
کد:
یک سال شد، یک سال گذشت. یک سالی که پر از رنج بود هم گذشت. 

پارسال همین موقع بود که بر خاک سپردمش!

عزیزترینم را از دست دادم. 

یک سال قبل بود که روحم با روحش پر کشید.

کنار سنگ قبرش می‌نشینم و دستم را بر روی نوشته‌اش می‌کشم! 

آنام!

آهی از میان س*ی*نه‌ام بیرون می‌آید. چگونه توانستم یک عید، یک بهار، یک پاییز، یک یلدا، یک زمستان و تولدم را بدون او تاب بیاورم.

از این به بعد را چگونه تاب بیاورم؟ چگونه بار روی دوشم را تحمل کنم؟

سرم را روی سنگ سیاه می‌گذارم و از ته دلم زار می‌زنم! تمام چیزهایی که در دلم بود بیرون ریختم! 

بلکه سبک شوم! ولی نمی‌شد! بدون دیدنش، بدون ب*غ*ل کردنش سبک نمی‌شدم!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آفتــابــ گــردوݩ

آفتــابــ گــردوݩ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-08-08
نوشته‌ها
510
لایک‌ها
2,124
امتیازها
73
محل سکونت
میان خیال خاطرات💫
کیف پول من
14,745
Points
804
گناهم چه بود؟
گناهم چه بود که در سن کم از داشتنت محروم شوم؟
گناه من چه بود که به یک باره، در یک شب بزرگ شوم؟
مگر چه گناهی داشتم که به یکباره شوق و ذوق زندگی‌ام از بین برود؟
مگر چه کرده بودم که که دنیا این شوخی را با من کرد؟
مگر گناه من چه بود که مجازات شدم؟
گناهم؟ گناهم؟ گناه من چه بود؟
چه خطایی کرده بودم؟
کد:
گناهم چه بود؟

گناهم چه بود که در سن کم از داشتنت محروم شوم؟

گناه من چه بود که به یک باره، در یک شب بزرگ شوم؟

مگر چه گناهی داشتم که به یکباره شوق و ذوق زندگی‌ام از بین برود؟

مگر چه کرده بودم که که دنیا این شوخی را با من کرد؟

مگر گناه من چه بود که مجازات شدم؟ 

گناهم؟ گناهم؟ گناه من چه بود؟

چه خطایی کرده بودم؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آفتــابــ گــردوݩ

آفتــابــ گــردوݩ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-08-08
نوشته‌ها
510
لایک‌ها
2,124
امتیازها
73
محل سکونت
میان خیال خاطرات💫
کیف پول من
14,745
Points
804
گذشت و گذشت. روز ها پشت سر هم گذشت و امروز روز اول دانشگاه هست.
کسی نیست برام صبحانه درست کنه!
کسی نیست همراهم باشه!
حتی کسی نیست از زیر قرآن ردم کنه!
چه زود گذشت! اون روزهایی که بدون اون بودم چه زود گذشت.
فکر می‌کردم از پسش بر میام! ولی نمیشه!
هر لحظه بیشتر به خودش و محبت‌هاش احتیاج دارم.
هر لحظه بیشتر حضورش و می‌خوام. یه دختر تا ابد به مادرش نیاز داره.
حتی اگه بزرگ شده باشه. حتی اگه خانم شده باشه. حتی اگه پیرم بشه، بازم نبود مادرش به چشمش میاد.
بزرگ شدم. دانشجو شدم ولی بازم نگاهم روی دختر پسرایی هست که با مادرشون از جلوم می‌گذرن.
کد:
گذشت و گذشت. روز ها پشت سر هم گذشت و امروز روز اول دانشگاه هست.

کسی نیست برام صبحانه درست کنه!

 کسی نیست همراهم باشه!

حتی کسی نیست از زیر قرآن ردم کنه!

چه زود گذشت! اون روزهایی که بدون اون بودم چه زود گذشت. 

فکر می‌کردم از پسش بر میام! ولی نمیشه!

هر لحظه بیشتر به خودش و محبت‌هاش احتیاج دارم.

هر لحظه بیشتر حضورش و می‌خوام. یه دختر تا ابد به مادرش نیاز داره. 

حتی اگه بزرگ شده باشه. حتی اگه خانم شده باشه. حتی اگه پیرم بشه، بازم نبود مادرش به چشمش میاد.

بزرگ شدم. دانشجو شدم ولی بازم نگاهم روی دختر پسرایی هست که با مادرشون از جلوم می‌گذرن.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آفتــابــ گــردوݩ

آفتــابــ گــردوݩ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-08-08
نوشته‌ها
510
لایک‌ها
2,124
امتیازها
73
محل سکونت
میان خیال خاطرات💫
کیف پول من
14,745
Points
804
نگاهم رو به دسته گل می‌وزم.
چه می‌شد اگر بود و این دسته گل را با عشق تقدیمش می‌کردم.
اگر بود چند سالش بود‌؟
سنش به ۴۵ می‌رسید‌؟
نه! نمی‌رسید. پس چرا آنقدر زود راه مرگ را پیمود؟
یعنی فقط می‌خواست مرا تنها بگذارد؟
در این دنیا راهنمایی نداشته باشم؟
یعنی می‌خواست بی‌همدم شوم؟
مگر چه می‌شد که مادرها ابدی باشند؟
کد:
نگاهم رو به دسته گل می‌وزم. 

چه می‌شد اگر بود و این دسته گل را با عشق تقدیمش می‌کردم. 

اگر بود چند سالش بود‌؟ 

سنش به ۴۵ می‌رسید‌؟

نه! نمی‌رسید. پس چرا آنقدر زود راه مرگ را پیمود؟

یعنی فقط می‌خواست مرا تنها بگذارد؟

در این دنیا راهنمایی نداشته باشم؟

 یعنی می‌خواست بی‌همدم شوم؟

مگر چه می‌شد که مادرها ابدی باشند؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آفتــابــ گــردوݩ

آفتــابــ گــردوݩ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-08-08
نوشته‌ها
510
لایک‌ها
2,124
امتیازها
73
محل سکونت
میان خیال خاطرات💫
کیف پول من
14,745
Points
804
چرا دنیا اینگونه است؟
چرا دغدغه یک نفر سختگیری‌های مادرش است،
ولی من به او غبطه می‌خورم.
چون مادر دارد! چیزی که من از آن محرومم!
من حاضر هستم، هیچ خوشی نداشته باشم،
من حاضر هستم بیمار باشم،
من حاضرم فقیر باشم،
من حاضرم زشت باشم،
من حاضرم تنها باشم،
ولی او را داشته باشم.
اگر او باشد، خودش دل‌خوشی‌ام می‌شود.
خودش پرستاری می‌شود.
در نظر او زیبا جلوه می‌کنم.
اگر او باشد همه کسم می‌شود.
اگر او را داشته باشم...
کد:
چرا دنیا اینگونه است؟

چرا دغدغه یک نفر سختگیری‌های مادرش است،

ولی من به او غبطه می‌خورم.

چون مادر دارد! چیزی که من از آن محرومم!

من حاضر هستم، هیچ خوشی نداشته باشم،

من حاضر هستم بیمار باشم،

من حاضرم فقیر باشم،

من حاضرم زشت باشم،

من حاضرم تنها باشم،

ولی او را داشته باشم.

اگر او باشد، خودش دل‌خوشی‌ام می‌شود.

خودش پرستاری می‌شود.

در نظر او زیبا جلوه می‌کنم.

اگر او باشد همه کسم می‌شود.

اگر او را داشته باشم...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آفتــابــ گــردوݩ

آفتــابــ گــردوݩ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-08-08
نوشته‌ها
510
لایک‌ها
2,124
امتیازها
73
محل سکونت
میان خیال خاطرات💫
کیف پول من
14,745
Points
804
گفتم:
چگونه فراموشش کنم؟
گفت:
کی را؟
گفتم:
مادرم را!
گفت:
مگر فراموش می‌شود؟
گفتم:
نه فقط جای خالیش بیشتر در قلبم فرو می‌رود.
کد:
گفتم:

چگونه فراموشش کنم؟

گفت:

کی را؟

گفتم:

مادرم را!

گفت:

مگر فراموش می‌شود؟

گفتم:

نه فقط جای خالیش بیشتر در قلبم فرو می‌رود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آفتــابــ گــردوݩ

آفتــابــ گــردوݩ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-08-08
نوشته‌ها
510
لایک‌ها
2,124
امتیازها
73
محل سکونت
میان خیال خاطرات💫
کیف پول من
14,745
Points
804
-تو چند سالته؟
-۴ سال پیش ۱۱ سالم بود،
بچه بودم!
بعدش مادرم مرد.
از فرداش دیگه بچه نبودم.
پیر شده بودم.​

کد:
تو چند سالته؟

-۴ سال پیش ۱۱ سالم بود،

بچه بودم!

بعدش مادرم مرد.

از فرداش دیگه بچه نبودم.

پیر شده بودم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آفتــابــ گــردوݩ

آفتــابــ گــردوݩ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-08-08
نوشته‌ها
510
لایک‌ها
2,124
امتیازها
73
محل سکونت
میان خیال خاطرات💫
کیف پول من
14,745
Points
804
من عاشق شدم!
عاشق شدم، ولی کسی نمی‌داند!
چون کسی نیست راز دار دخترش باشد!
کسی نیست با جان و دل به دخترش گوش کند.
اگر هر کس دیگری بود به مادرش می‌گفت؟
پس من به که بگویم؟
به چه کسی حرف دلم را بگویم؟
کیست که بدون سرزنش، بدون قضاوت رازدار یک دختر باشد؟
قطعا کسی نیست جز مادرش!
حالا من عاشق شده‌ام،
به چه کس بگویم؟
اصلا حتی سنگ قبری هم نیست بغلش کنم!
کد:
من عاشق شدم!

عاشق شدم، ولی کسی نمی‌داند!

چون کسی نیست راز دار دخترش باشد!

کسی نیست با جان و دل به دخترش گوش کند.

اگر هر کس دیگری بود به مادرش می‌گفت؟

پس من به که بگویم؟

به چه کسی حرف دلم را بگویم؟

کیست که بدون سرزنش، بدون قضاوت رازدار یک دختر باشد؟

قطعا کسی نیست جز مادرش!

حالا من عاشق شده‌ام،

به چه کس بگویم؟ 

اصلا حتی سنگ قبری هم نیست بغلش کنم!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آفتــابــ گــردوݩ

آفتــابــ گــردوݩ

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2022-08-08
نوشته‌ها
510
لایک‌ها
2,124
امتیازها
73
محل سکونت
میان خیال خاطرات💫
کیف پول من
14,745
Points
804
در جهان، چندین کهکشان وجود دارد.
در یکی از این کهکشان‌ها چندین سیاره وجود دارد.
در یکی از این سیارات چندین قاره و در هر قاره چندین کشور وجود دارد.
و دل من، دلی که اندازه یک مشت است، به اندازه تمام این دنیا گرفته است!
دنیا! دنیایی با چندین ملیارد آدم.
و یک آدم از میان چند ملیارد آدم،
می‌تواند به اندازه تمام این آدم‌ها غصه در دل کوچکش داشته باشد.
مادرم! به اندازه تمام دنیا و آدم‌هایش دلم از نبودنت غبار خورده است!
کد:
در جهان، چندین کهکشان وجود دارد.

 در یکی از این کهکشان‌ها چندین سیاره وجود دارد.

 در یکی از این سیارات چندین قاره و در هر قاره چندین کشور وجود دارد.

و دل من، دلی که اندازه یک مشت است، به اندازه تمام این دنیا گرفته است!

دنیا! دنیایی با چندین ملیارد آدم.

و یک آدم از میان چند ملیارد آدم،

می‌تواند به اندازه تمام این آدم‌ها غصه در دل کوچکش داشته باشد.

مادرم! به اندازه تمام دنیا و آدم‌هایش دلم از نبودنت غبار خورده است!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : آفتــابــ گــردوݩ
بالا