...دوناتا چشمان قیرگونهاش را در حدقه چرخاند و از لای دندانهای کلید شدهاش غرید:
- تا الان هم اشتباه کردم که در این حد به سؤالهات جواب دادم.
هنوز از اولین پله بالا نرفته بود که بر روی پاشنهی پایش چرخید و لبخند مرموزی بر ل*ب طرح زد و گفت:
- بفرما داخل!
#نبرد_کریستین_بایتگها
#زری
#انجمن_تک_رمان