خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. NADIYA

    درحال تایپ نبرد کریستین بایتگ‌ها|اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...که متوجه‌ی مکث طولانی دخترک شده بود، سرش را کج کرد و گفت: - اگر سؤالی نداری نفر بعدی سؤالش رو بپرسه؟ دختر کوچک دستانش را لابه‌لای موهای فر و بلندش فرو برد و گفت: - نه، من هم سؤال دارم. میشه انواع جونورهای غول‌پیکر که همون کانگورو نام‌گذاری شده رو نام ببری؟ #نبرد_کریستین_بایتگ‌ها #زری...
  2. NADIYA

    درحال تایپ نبرد کریستین بایتگ‌ها|اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...شتر مرغ و تمساح هستن. آلبرت یک تای ابروان شلاقی‌اش بالا پرید. - گوشت کانگورو چه طعمی داره؟ - ظاهراً طرفداران گوشت کانگورو گفتن که گوشتش کم‌چربه و چون این حیوون‌ها متان کم‌تری نسبت به حیوون‌های دیگه که پرورشی تولید می‌کنن هستن؛ از نظر محیط‌زیستی مساعدن. #نبرد_کریستین_بایتگ‌ها #زری #انجمن_تک_رمان
  3. NADIYA

    درحال تایپ نبرد کریستین بایتگ‌ها|اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...گشنمونه، شنیدم توی صید ماهی خیلی حرفه‌ای هستی، میشه ما رو هم دعوت کنی که اون ماهی‌های خوش‌مزه رو بخوریم؟ نگاه دوک به طرف دو الی سه عدد از ماهی‌ای که در ظرف قرار داشت، چرخ خورد‌ سپس گفت: - البته! ما قبل از این‌که شما بیاین ماهی خوردیم. مابقی برای شما باشه. #نبرد_کریستین_بایتگ‌ها #زری...
  4. NADIYA

    درحال تایپ نبرد کریستین بایتگ‌ها|اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...) و شرق ویکتوریا ( Victoria ) است. بزرگ‌ترین رشته کوه این کشور است‌؛ بخشی از آن، کوه‌های برفی نامیده می‌شود که شامل تنها کوه‌های استرالیاست که بیش از دو هزار متر ارتفاع دارند و کوزیسکو ( Kosciusko ) در این رشته کوه با 2.228 متر ، بلند‌ترین قله استرالیاست. #نبرد_کریستین_بایتگ‌ها #زری...
  5. NADIYA

    درحال تایپ نبرد کریستین بایتگ‌ها|اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...دوک، ماهی‌ها را بر روی یکی از ظروف‌ها گذاشت و گفت: - خب فردا من و تو و دوناتا می‌ریم، خوبه؟ بریتانی، از فرط هیجان و خوش‌حالی از جای برخاست و دستانش را بر هم کوبید و گفت: - این عالیه! - پس بیا تا گوشت ماهی تازه و گرمه بخور. قول میدم فردا به کوهستان بریم. #نبرد_کریستین_بایتگ‌ها #زری #انجمن_تک_رمان
  6. NADIYA

    درحال تایپ نبرد کریستین بایتگ‌ها|اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...می‌خوای این‌طوری طفره بری دوناتا فریلز؟ دوناتا، سرش را به طرف صورت کریستینا برگرداند و شمشیر کوچکی از آستین لباسش خارج کرد و بر روی گر*دن او قرار داد و گفت: - من نه از تو نه از آدم‌های کوهستانی نمی‌ترسم. برو به همه بگو دختر کالین فریلز تا بهت بگن من کی‌ام. #نبرد_کریستین_بایتگ‌ها #زری...
  7. NADIYA

    درحال تایپ نبرد کریستین بایتگ‌ها|اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...نوشته‌هایی که توی نامه به دستمون رسید. تعداد بالایی از بومی‌ها از گروه‌های مختلف به محله‌ی هوبارت نقل مکان می‌کنن. بریتانی، سرش را کج کرد. - خیلی کنجکاوم بیشتر راجبشون بدونم. - من هم همین‌طور. دوناتا، بر روی تکه سنگی نشست و به نقطه‌ی کور و مبهمی خیره ماند. #نبرد_کریستین_بایتگ‌ها #زری...
  8. NADIYA

    درحال تایپ نبرد کریستین بایتگ‌ها|اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...قند در دلش آب شد و هُری دلش ریخت. خنده‌ای مهمان چهره‌‌ی زیبایش شد. دوناتا، گریه‌اش شدت گرفت و مادر خود را در آ*غ*و*ش کشید. چند دقیقه‌ای را با گریه سپری کرد. دست مادرش را چند بار ب*وسه زد و بلافاصله به اتاقش رفت. دستی در موهای ژولیده و بلند و خرمایی رنگش کشید. #نبرد_کریستین_بایتگ‌ها #زری...
  9. NADIYA

    درحال تایپ نبرد کریستین بایتگ‌ها|اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...جنگ می‌کنی تا قصری که برای پدرم دامینیک که دست هیولاها و اژدها افتاده رو از چنگالشون بیرون میاری؟ پس چیشد؟ دوک رو‌ به دوناتا کرد و ادامه داد: - دوناتا... خواهش می‌کنم جونش رو نجات بده. خواهش می‌کنم یه کاری بکن. مگه تو طبیب نیستی؟ پس حالش رو خوب کن، بجنب. #نبرد_کریستین_بایتگ‌ها #زری #انجمن_تک_رمان
  10. NADIYA

    درحال تایپ نبرد کریستین بایتگ‌ها|اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...به جنگ و نزاع پرداخت. زخمی شد؛ اما از بین نرفت. اون هم توی راهه و به زودی‌ زود می‌رسه و نسلتون رو منقرض می‌کنه. کایدو بلندبلند قهقهه زد. از روی تخت برخاست از نفس خود آتش بیرون داد. دوناتا، خشمگین شد و کمان خود را بالا آورد و یک تیر به سمت او پرتاب کرد. #نبرد_کریستین_بایتگ‌ها #زری #انجمن_تک_رمان
بالا