خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • 🌱فراخوان جذب ناظر تایید ( همراه با آموزش ) کلیک کنید
  • تخفیف عیدانه ۶۰ درصدی چاپ کتاب در انتشارات تک رمان کلیک کنید

ساعت تک رمان

  1. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...کردم و گفتم: _ زر یامفت زدن تو خانواده‌ی شما موروثیه؟ خواهر برادر ببندید دیگه فک رو. سهراب با درد کلش رو مالید و به اس‌ام‌اس گفت: _ توف تو این سلیقت... این هم آدم بود ورداشتیش آوردی؟ بین این همه آدم چرا این حیوون باید بشه عروس ما؟ _ می‌بندی دهنتو یا پاشم؟ #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  2. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...و خنگ خدا کم بود این هم از غیب رسید. آقـا، اصلاً چه خبره این‌جا؟ چرا این چند وقته دور و ور من یه دفعه‌ای پرِ پسر شده؟ تا دیروز تو خیابون راه می‌رفتم سگ پاچم رو نمی‌گرفت الان از در و دیوار برام پسر مسر می‌ریزه. با ترس و نفس حبس شده آروم‌آروم به پشت برگشتم. #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  3. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...بیاد دنبالم. به قول خودش این همه با ملت قرار گذاشته رفته بیرون ولی ته هنرش شکاکی و قلدریه. نکبت اصلاً بلد نیست با یه لِیدی خوشگل و باوقار چطوری رفتار کنه. با بی‌حوصلگی وارد سالن شدم و وقتی پیداش کردم کنارش رو صندلی نشستم. مثل این که هنوز فیلم شروع نشده بود. #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  4. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...برای عوض کردن بحث خطاب به بهزاد گفت: _ قبلاً شما رو ندیده بودم؛ می‌تونم اسم شریفتون رو بدونم؟ بهزاد خنثی نگاهش کرد و طبق عادت همیشگیش دستی به نقاب کلاهش کشید. _ اگه دلیل نمی‌پرسی، بهزاد هستم. صدف متعجب زیر ل*ب خوشبختمی گفت و به مسیر اومدن رهام خیره شد. #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  5. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...اون اوشکولم اون‌جاست، ب*غ*ل ماشین وایساده. بیا زودتر بریم تا صدای مامانا درنیومده. سری تکون داد و جلوتر از من راه افتاد. با دیدن لباساش فحش‌های جان‌گدازی مثل دُر و گوهر از زبونم سرازیر شد. خاک‌ تو سر منه بی‌عرضه کنن که دارم با لباس مدرسه میرم دیدن بازیگر مملکت. #رمان_جان #اثر_پریزاد...
  6. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...حالا می‌گی چیکار داشتی یا قطع کنم؟ _ خواستم بگم ماشینتو درست کردم، اگه می‌تونی امروز بیا ببرش. شنگول تکیه‌ام رو از دیوار گرفتم. _ جانِ جان؟ حاجی به مولا نوکرتم... آدرس بده جنگی خودمو می‌رسونم. خنده‌ی بلندی کرد و گفت : _ باشه الان آدرسو می‌فرستم. فعلاً! #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  7. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...و نامحسوس تند‌تند ابرو بالا انداختم. دیگه همینم مونده با این یه جا تنها شم. خلاصه که با هزار بدبختی پسره و ایل و تبارش رو رد کردیم و به خواستگاریشون جواب منفی دادیم. اینم شانسه ماعه دیگه؛ بعد عمری یه احمق پیدا شده بود منو بگیره که اونم تو زرد از آب در اومد. #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  8. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...دیگه پیدا میشه بیاد زن تو شه. حرصی دستم رو از شونش کنار زد و غرید: _ یه وقت کم نیاریا! تا وقتی اکسیژن مصرف می‌کنی زر بزن. خنده‌ی بلندی کردم و بی‌حرف به اتاقم برگشتم. این‌بار بدون خستگی و با اشتیاق شروع کردم به آماده شدن. ای خدا، بالاخره منم مزدوج شدم.... #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
  9. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...با نقشه وارد زندگیت بشم.... عجب اشتباهی کردم بهت پیام دادما، اَه.... ببا حالت قهر خواستم از ماشینش پیاده بشم که دستم زو گرفت و مانع شد. _ خیله خب بابا قهر نکن؛ بشین الان می‌برمت یه جای نایس تا حال و هوات عوض شه. دفعه‌ی آخرتم باشه با من اینجوری حرف می‌زنی. #رمان_جان #اثر_پریزاد...
  10. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    ...می‌تونستم صدای نفس‌های عصبی بهزاد و فحش‌هایی که زیر ل*ب می‌گفت رو بشنوم. خدایا ازم بگذر. باور کن من انقدرا هم که نشون می‌دم آدم بدی نیستم. فقط یکم کرم دارم. کرم داشتن که بد نیست. بالاخره انسان از خاک درست شده دیگه؛ طبیعیه دو تا دونه کرم از توش در بیاد. #رمان_جان #اثر_پریزاد #انجمن_تک_رمان
بالا