Usage for hash tag: خمار_عشق

ساعت تک رمان

  1. NADIYA

    داستان کوتاه خمار عشق | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...را در حدقه چرخاند و گفت: - باز تو از من تعریف کردی؟ تماس رو قطع کن کار دارم! اسی بی‌آن‌که خداحافظی کند، تماس را قطع کرد. پرهان موهایش را شانه زد و آن‌ها را به صورت سامورایی بست، همه‌ی مدل موهای پسرانه به او می‌آمد، اما مدل مویِ سامورایی، عجیب چهره‌اش را جذاب‌تر می‌کرد. #خمار_عشق #زری...
  2. NADIYA

    داستان کوتاه خمار عشق | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...خنجر به قلبش حمله کرد. حرف‌هایش نصفِ و نیمه ماند! چگونه می‌توانست بی‌تفاوت از او بگذرد؟ چگونه می‌توانست بی‌آن‌که به حرف‌هایش گوش دهد، تلفن را قطع کند و برود؟ حال وجدانش آرام است؟ پس تکلیفِ قلب شکسته‌ی پرهان، چه خواهد شد؟ سرانجام غرور پسری که شکسته است، چه خواهد بود؟ #خمار_عشق #زری #انجمن_تک_رمان
  3. NADIYA

    داستان کوتاه خمار عشق | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...گاه بد قلبش را آتش می‌زند. اقرار می‌کند، حتی گاهی از رویِ همین قابِ عکس، به چشمانش خیره می‌‌شود. به موهایِ خرمایی رنگ و آن قامتش به گیسوانی که پریشان می‌کند. وصالِ او برایش همانند پرنده‌ای‌ست که هر چه‌قدر هم آن را در قفسش نگه می‌دارد ولی او می‌پرد و می‌پرد و می‌پرد #خمار_عشق #زری #انجمن_تک_رمان
بالا