• رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

Usage for hash tag: خمار_عشق

ساعت تک رمان

  1. .ARNI

    داستان کوتاه داستان کوتاه «خمار عشق» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...کمه ها، روزی ده بار من رو با این‌طور لباس‌ها تو محله می‌بینه باز هم جوری حرف می‌زنه انگار بار اولشِ که من رو می‌بینه! پرهان نیشخندی زد و رویش را برگرداند. مهرداد در حالی که لبخندی زیبا روی صورتش نمایان می‌شد کیفش را میان دستانش رد و بدل کرد و گفت: - سلام داداشی ها! #خمار_عشق #زری #انجمن_تک_رمان
  2. .ARNI

    داستان کوتاه داستان کوتاه «خمار عشق» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...نمی‌گی ما نگرانت می‌شیم پشمک؟ پرهان رو‌به اسی زیر ل*ب می‌گوید: - داداش باهاش خوب حرف بزن، اون صدات هم یکم بیار پایین‌تر حس می‌کنم زیر پاهام داره می‌لرزه و زلزله داره میاد! اسی لگدی به پاهایِ پرهان می‌زند و گوشی را اندکی از گوشش فاصله می‌دهد و آرام می‌گوید: - چی میگی تو؟ #خمار_عشق #زری...
  3. .ARNI

    داستان کوتاه داستان کوتاه «خمار عشق» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...زیر درخت می‌گذارد و کش مو پرهان را از موهایش آزاد می‌کند و از نو آن را مرتب می‌بندد. پرهان که بسیار عجول است سرش را برمی‌گرداند و با لحن تندگویی می‌گوید: - تموم شد؟ اسی در حالی که چند گام برمی‌دارد چشمکی می‌زند و جواب سؤالش را این‌گونه می‌دهد: - آره تموم شد، بیا بریم! #خمار_عشق #زری...
  4. .ARNI

    داستان کوتاه داستان کوتاه «خمار عشق» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...جرمه؟ نمی‌تونم پروا رو ببینم؟ کسی که تموم دنیام هست رو نمی‌تونم ببینم؟ اسی مچِ دستان پرهان را می‌گیرد و او را به سمت خود می‌کشد و او را در آغوشش می‌فشرد و آرام ل*ب می‌زند: - قربون اون دل عاشق و مهربونت برم. الهی فدای اون قطره‌ قطره‌ی اشکت بشم. میشه یکم آروم باشی؟‌ #خمار_عشق #زری #انجمن_تک‌_رمان
  5. .ARNI

    داستان کوتاه داستان کوتاه «خمار عشق» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...ره بشتمه کنار خط بکشیمه بازوی یار ریکای راهبندی ره گمه من تی طرفدارمه تی هوادارمه اسی به ن*زد*یک*ی بیمارستان که می‌رسد، صدای آهنگ را کم می‌کند و رو‌به پرهان می‌گوید: - پرهان داداشی، شاید تا الان پارسان و بهادرخان خبردار شده باشن. پس بهتره که همه چیز خیلی پنهونی باشه حله؟ #خمار_عشق #زری...
  6. .ARNI

    داستان کوتاه داستان کوتاه «خمار عشق» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...انداختم دیدم پرواست. سوار اورژانسش کردن و بردنش! پرهان با ابروانی در هم رفته و خشم سرش را به سوی صورتِ آرمان می‌چرخاند و یقه‌ی پیراهنش را می‌گیرد و می‌کشد و می‌گوید: - مردک حسابی، به حساباً اسم تو رفیقه؟ خب ازگل تو نباید یه زنگ به من می‌زدی خبر می‌دادی؟ تف تو روت! #خمار_عشق #زری #انجمن_تک_رمان
  7. .ARNI

    داستان کوتاه داستان کوتاه «خمار عشق» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...دعوا بکن و خودت هر کاری دوست داشتی بکن، امّا نوبت ما رسید جرمه، هان؟ عجب! اسی در حالی که کامی دیگر از سیگار می‌گیرد با دستانش پاکت سیگار را چنگ می‌زند و با آن سیگاری که زیر ل*بش است، از شیشه بیرون می‌اندازد و با عصبانیت رو‌به پرهان می‌گوید: - حالا راحت شدی؟ بس کن دیگه! #خمار_عشق #زری...
  8. .ARNI

    داستان کوتاه داستان کوتاه «خمار عشق» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...آدم‌هایی هستین! مادیار خانوم از ماشین فاصله‌ی اندکی می‌گیرد و با صدایی رسا جوری که برهان بشنود ادامه می‌دهد: - حرکت کن! می‌ریم بیمارستان! پرهان تا آمد از ماشین پیاده شود، اسی با عصبانیت و حرص بازوان پرهان را می‌گیرد و می‌گوید: - کجا میری؟ می‌خوای کدوم گوری بری بچه؟ #خمار_عشق #زری #انجمن_تک_رمان
  9. .ARNI

    داستان کوتاه داستان کوتاه «خمار عشق» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...- چی گفتی؟ اسی در حالی که تماس را جواب می‌دهد آرام حرفش را تکرار می‌کند و ل*ب می‌زند: - آرمان‌ِ، باورت میشه؟ اسی در حالی که گوشی را همراه با شانه‌اش می‌گیرد و دنده را عوض می‌کند جواب می‌دهد: - اوه ببین کی زنگ زده؟ آرمان خان! - ... . - چی؟ دروغ میگی؟ امکان نداره! #خمار_عشق #زری #انجمن_تک_رمان
  10. .ARNI

    داستان کوتاه داستان کوتاه «خمار عشق» اثر زری کاربر انجمن تک رمان

    ...پرنا را بالا می‌آورد و در چشمان آبی رنگش خیره می‌شود و ل*ب می‌زند: - اما اون چی؟ پرنا لبخند ملیحی می‌زند و در حالی که دستی در موهایش فرو می‌برد نفسش را فوت می‌کند و می‌گوید: - اما اون عاشقِ پرواست! پروانه صورتش را به طرفی دیگر سوق می‌دهد و ل*ب می‌زند: - پروا هم عاشقه؟ #خمار_عشق #زری...
بالا