Usage for hash tag: زری

ساعت تک رمان

  1. NADIYA

    در حال ویرایش رمان حکم گناه | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...به کار بشم! لوکینگ در حالی که آستین‌های لباس سه ربعی‌اش را بالا می‌زند. با یک حرکت از روی صندلی برمی‌خیزد و به سوی جردن گام برمی‌دارد. اما جردن با ترس و لکنت زبان می‌گوید: - آقا‌... آقا، به جان... جان مادرم ما... ما... مارک... مارک رو جا... جایی... پن... پنهون نکردیم! #حکم_گناه #زری...
  2. NADIYA

    در حال ویرایش رمان حکم گناه | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...سر تا سر وجود جوئل و جردن را ترس فرا گرفته است. مارتیک به سوی جوئل و جردن گام برمی‌دارد و دو لگد به کلیه‌های آن دو می‌زند و می‌گوید: - ک*ثافت‌ها بگین داداشم کجاست؟ بگین که بلایی سرش نیوردین! بگین که اون زنده‌ست! جردن و جوئل هم‌زمان با هم می‌گویند: - زنده... زنده‌ست! #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
  3. NADIYA

    در حال ویرایش رمان حکم گناه | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...در حالی که درد بدی در ناحیه‌ی پاهایش احساس می‌کند رو‌به جردن می‌کند و می‌گوید: - لعنت به کسایی که رئیس رو گروگان گرفتن پاهام خیلی درد می‌کنه! جردن که می‌داند حال زمان درد و آه و ناله نیست مچ دست جوئل را می‌گیرد و می‌گوید: - بلند شو بریم تا ما رو هم توی دام ننداختن! #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
  4. NADIYA

    در حال ویرایش رمان حکم گناه | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...آب بزنم به دست و صورتم، حواست چهار چشمی به این مردک باشه یه‌وقت فرار نکنه! لوک سری به نشانه‌ی تائید تکان می‌دهد و بلندبلند قهقهه‌ای می‌زند و می‌گوید: - عمراً بتونه از دست من فرار کنه! آبراهام نیشخندی می‌زند و با صورتی پر از حرص و چشم‌هایی پر از خشم به لوک خیره می‌شود. #حکم_گناه #زری...
  5. NADIYA

    در حال ویرایش رمان حکم گناه | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...می‌تکاند ریک اسپرینگفیلد می‌گوید: - چه‌خبر شده؟ باز اسکات گیر افتاده؟ جردن چنگی به موهایش می‌زند و در حالی که صدای موزیک را بیشتر می‌کند می‌گوید: - مثل این‌که توی مخمصه بدی گیر افتادن! ریک نیشخندی می‌زند و بخار روی شیشه را با انگشت اشاره‌اش پاک می‌کند و چیزی نمی‌گوید. #حکم_گناه #زری...
  6. NADIYA

    در حال ویرایش رمان حکم گناه | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...و اندکی چانه‌اش را ماساژ می‌دهد و می‌پرسد: - کجا بود؟ آبراهام در حالی که پلکی بر اثر درد بر روی هم می‌فشرد ل*ب می‌زند: - ساختمون! لوک از روی صندلی راک چوبی بلند می‌شود و در حالی که یک نخ سیگار بر روی ل*ب‌هایش قرار می‌دهد و فندک زیر آن می‌گیرد ل*ب می‌زند: - کدوم ساختمون؟ #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
  7. NADIYA

    در حال ویرایش رمان حکم گناه | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...و ل*ب می‌زند: - نترس پسر جون، این مرد همین روزها تقاص کارهاش رو پس میده. فقط یکم صبر کن امروز روز تقاص پس دادنش نیست! مارتیک از لوکینگ فاصله می‌گیرد و گوشه‌ای از خانه بر روی آخرین پله می‌نشیند و سرش را بر روی زانوهایش قرار می‌دهد و رو‌به آبراهام می‌گوید: - مارک کجاست؟ #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
  8. NADIYA

    در حال ویرایش رمان حکم گناه | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...و زندونی کنیم باید بیست تا بادیگارد می‌آوردم تا بتونن از پسش بر بیان، مارک کم آدمی‌ نیست. پسرم مارک از بچگیش پیش یه آدمی به اسم لوکینگ بزرگ شده! مارتیک با شنیدن اسم لوکینگ رویش را برمی‌گرداند و پاهایش را از میان دست‌های آبراهام بیرون می‌آورد و ل*ب می‌زند: - لوکینگ؟ #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
  9. NADIYA

    در حال ویرایش رمان حکم گناه | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...- ممنون! لباس‌های کهنه‌اش را در نایلون دیگری قرار می‌دهد و لباس‌های جدیدش را هم در کیسه نایلون دیگری قرار می‌دهد. از مغازه خارج می‌شود و سوار ماشینش می‌شود کیسه نایلون‌ها را صندلی عقب قرار می‌دهد و پاهایش را بر روی پدال گ*از می‌گذارد و به سوی حمام عمومی حرکت می‌کند. #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
  10. NADIYA

    در حال ویرایش رمان حکم گناه | زری کاربر انجمن تک رمان

    ...- چند میشه؟ صاحب مغازه که در حال حساب کردن نو*شی*دنی‌ها و کیک است مارک عصبی می‌شود و مقدار پول زیادی را بر روی میز می‌گذارد و نایلون را چنگ می‌زند و به سرعت از مغازه خارج می‌شود و با چند خیز خود را به ماشین می‌رساند و سوار می‌شود و پاهایش را بر روی پدال گ*از می‌گذارد. #حکم_گناه #زری #انجمن_تک_رمان
بالا