Usage for hash tag: ده_روز_پس_از_حادثه

ساعت تک رمان

  1. Zahra jafarian

    کامل شده رمان کوتاه ده روز پس از حادثه | Zahrajafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...کمی صبر می‌کردم‌. ولی مگر چه قدر وقت داشتم؟ اصلاً تصمیم گرفتم کمی صبر کنم. صبر همیشه لازم بود. وقتی نمی‌دانستی چه کار باید بکنی، باید صبر می‌کردی. وقتی می‌دانستی چه کاری درست است ولی صبر می‌کردی و دست دست می‌کردی، آن وقت کارت اشتباه بود. #ده_روز_پس_از_حادثه #زهرا_جعفریان #انجمن_رمان_نویسی_تک_رمان
  2. Zahra jafarian

    کامل شده رمان کوتاه ده روز پس از حادثه | Zahrajafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...زنده و تازه بودند، ولی امان از پارک‌ها و درخت‌‌های کنار خیابان‌ها. احساس می‌کردم همه‌شان مرده‌اند و به خوابی عمیق فرو رفته‌اند، فقط ظاهرشان سبز مانده تا مردمی که غرق فکر و خیال و گرفتاری‌های خودشان هستند فکر کنند که آن‌ها هنوز زند‌ه‌اند. #ده_روز_پس_از_حادثه #زهرا_جعفریان...
  3. Zahra jafarian

    کامل شده رمان کوتاه ده روز پس از حادثه | Zahrajafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...بودم که تنهایم نمی‌گذارد، مطمئن بودم که هر چقدر هم اوضاع خ*را*ب بشود باز درست می‌شود، ولی هر بار که این جمله را از زبان همسرم می‌شنیدم برایم طعم دیگری داشت. او با اعتقاد و اطمینان بیشتری این را می‌گفت، انگار بیشتر از من به خدا باور داشت. #ده_روز_پس_از_حادثه #زهرا_جعفریان #انجمن_رمان_نویسی_تک_رمان
  4. Zahra jafarian

    کامل شده رمان کوتاه ده روز پس از حادثه | Zahrajafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...با من داشته باشد، حداقل آن قدر که جزو اولین نفرهایی باشد که از قتل پدرم با خبر می‌شود، البته در پیام ننوشته بود قتل، نوشته بود فوت... شاید آن قدرها هم که فکر می‌کردم ر*اب*طه ن*زد*یک*ی با من نداشت. شاید دور بود، ولی جایی در همین ن*زد*یک*ی‌ها. #ده_روز_پس_از_حادثه #زهرا_جعفریان #انجمن_رمان_نویسی_تک_رمان
  5. Zahra jafarian

    کامل شده رمان کوتاه ده روز پس از حادثه | Zahrajafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...بود باید با پلیس صحبت کنم! در مسیر اتاق خواب تا در ورودی وارد پیامک‌ها شدم و پیامک عمویم را باز کردم، با خواندن دوباره‌اش سر جایم متوقف شدم"زهرا عمو جون پلیسا گفتن چند تا سوال ازت دارن. بعد از مراسم حتماً میان سراغت. گفتم بگم آماده باشی." #ده_روز_پس_از_حادثه #زهرا_جعفریان...
  6. Zahra jafarian

    کامل شده رمان کوتاه ده روز پس از حادثه | Zahrajafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...تمام کسانی که از من فاصله گرفته بودند به این جا آمده بودند و صمیمانه برای پدرم قرآن می‌خواندند... چقدر احمق بودم که به طرز قرآن خواندن مردم ایراد گرفته بودم، چه ربطی داشت؟ وقتی آن‌قدر با عشق می‌خواندند، خدا قبول می‌کرد. خدا مثل من نبود. #ده_روز_پس_از_حادثه #زهرا_جعفریان #انجمن_رمان_نویسی_تک_رمان
  7. Zahra jafarian

    کامل شده رمان کوتاه ده روز پس از حادثه | Zahrajafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...یک خط قرآن از ته دل برای پدرم می‌خواند؟ خودم دیشب برایش خوانده بودم، امروز هم می‌خواندم، واژه واژه و با معنی... قطره‌ی اشکم را با پشت دست پاک کردم و با سینی به پذیرایی رفتم. عمویم بلند شد و سینی را از من گرفت تا به دوستان پدرم تعارف کند. #ده_روز_پس_از_حادثه #زهرا_جعفریان...
  8. Zahra jafarian

    کامل شده رمان کوتاه ده روز پس از حادثه | Zahrajafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...شنیدن این تهمت‌ها از جمع طرفدارانم فراتر از تحمل من است. یک مشت بی‌ کار به من تهمت نزده بودند، طرفدارانی که آرزو داشتند کتابم را برای‌شان امضا کنم، مرا به فحش کشیده بودند.‌‌.. قرار بود فردا بعد از مراسم با پلیس مسئول پرونده صحبت کنم. #ده_روز_پس_از_حادثه #زهرا_جعفریان #انجمن_رمان_نویسی_تک_رمان
  9. Zahra jafarian

    کامل شده رمان کوتاه ده روز پس از حادثه | Zahrajafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...از حادثه نویسنده: زهرا جعفریان ناظر: الهه کریمی ژانر: پلیسی_جنایی خلاصه رمان: ده روز پس از حادثه داستان زنی است که در خارج از کشور زندگی می کند. شخصیت اصلی داستان پس از شنیدن جریان فوت پدرش به ایران بر می گردد تا سر از راز قتل درآورد. #ده_روز_پس_از_حادثه #زهرا_جعفریان...
بالا