Usage for hash tag: گیلدا

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    ...کن! ده سال گذشتــه تمومش کن... چشمام رو باز کردم سرم رو به بالا گرفتم و عصبی موهام رو کشیدم این کابوسای لعنتی کی تموم میشن، نگاهم ناخداگاه به گیلدا افتاد، گوشه ی اتاق کز کرده بود، دود دل بودنش رو به وضوح می فهمیدم برای اولین بار داره با همچین موضوعی مواجه میشه بیشتر از اینم انتظار...
  2. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #گیلدا از توی پنجره اتاق جدیدی که شهرزاد، توی طبقه خونه خودشون داده بود بهم به بیرون نگاه می کردم. خان زاده کلافه توی حیاط قدم می زد و سیگار می کشید.بین دو درخت پرتقال که حدودا 15 متوی باهم فاصله داشت، با قدم هایی خسته و کلافه در گردش بود، استین پیراهن سفید رنگ رو تا ارنج بالا داده و دکمه اخر...
  3. .zeynab.

    کامل شده در حاکمیت شیطان |𝒁𝒆𝒚𝒏𝒂𝒃 کاربر انجمن تک رمان

    #گیلدا اروم به خان باجی که با ترحم نگام می کرد نگاه انداختم. چشم های درشت و کشیده اش به نم اشک نشسته بود و اسمون چشماش رو تیره کرده بود،غب غبش از بغض می لرزید به سمتم و یدفعه ای من رو گرفت توی بغلش، چشام بیرون زد. بین چربیای بدنش من رو می چلقوند. وای ننه چلقیدم.خان باجی من رو از خودش جدا کرد...
بالا