من تلخیهایت را وجین کردم.
روزهای خوبمان را سازماندهی کردم در شعرهایم.
و فقط خندههایت را در قفسهی بیتها جا دادم.
مجموعه سازی برایم آسان نبود، زیاد نمیفهمیدم.
بالاخره پس از سالها توانستی یادم بدهی...
یاد گرفتم؛
هرچقدر منفور شدی،
باز هم تمام تو را دور نریزم
کدام احمقی کل کتابخانه را به خاطر...
درختها هر بار که سرد میشود
میترسند
سست میشوند
برگهایشان را میدهند به باد
آن درختی که به شدت به روزهای گرم در راه ایمان دارد کاج است
آنقدر امید دارد
که کمکم همین امید گرم نگهش میدارد
کاج سبز میماند، برگهایش نمیریزد
کاج خدا را باور کرده...
#گیلاس_نوشت🍒
ما همهمون پری دریایی هستیم.
به جای اینکه بهمون یاد داده بشه
چطور از زندگی ل*ذت ببریم!
فقط محدود شدیم.
یادمون دادن فلان جا نریم.
فلان کارو نکنیم.
هیچکس یادمون نمیده چطور هم بریم و انجام بدیم و هم آسیب نبینیم...
خودمون باید یادش بگیریم
از خدامون🌱
#گیلاس_نوشت🍒
هرچهقدر مهربان باشی.
حال خودت بهتر بود.
هرچقدر کمتر سخت بگیری!
زندگی خودت آسانتر خواهد بود.
و هر چقدر آسانتر عبور کنی
مانند آب زندهتر خواهی بود...
#گیلاس_نوشت🍒
خودمم نفهمیدم، کم کم شروع شد
به داد من رسیدی تو...
در این پژمرده حالی ها...
بیا بیرون کن از قلبم
تمام این سیاهی را
#گیلاس_نوشت🍒
از یه جا به بعد امید و انگیزه زندگیمو از اون گرفتم، مخصوصا از صدای خنده هاش ...
اصلاً ب*دن زن!
بیرون رفتگیها، تو رفتگیها و انحنایش
باید خاص خودش باشد...
همه هیکلها یکسان، یک شکل
زیبا نیست...
زن باید بدنش خاص خودش باشد...
#گیلاس_نوشت🍒