Usage for hash tag: گیلاس_نوشت🍒

ساعت تک رمان

  1. Zahra jafarian

    کامل شده همیشه بهار | zahra jafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...خیلی عجیب است! باور نکردنی است! بهار شباهت خاصی به من ندارد، خیلی متفاوت است، طرز فکر و این‌هایش هم مخالف من است؛ ولی انگار آشناست خیلی آشناست می‌شناسمش و با وجود همه تیغ هایی که دارد، دوستش دارم فکر می‌کنم دوست داشتن غریبه‌ها سخت‌تر است، اعتمادی که بین تو و یک غریبه به وجود می‌آید. #گیلاس_نوشت🍒
  2. Zahra jafarian

    کامل شده همیشه بهار | zahra jafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...تو را می‌پرستم! بهار من، جای هردوتایمان تو را دوست خواهم داشت و به اندازه تمام وقت‌هایی که به خودت سخت گرفتی من به تو آسان می‌گیرم بدنت خسته است روحت خسته نیست، خاموش است به بدنت می‌گویم بخوابد کمی روحت را ب*غ*ل می‌کنیم امشب تا صبح کار داریم با هم صبح که بیدار شوی، آدم دیگری خواهی بود. #گیلاس_نوشت🍒
  3. Zahra jafarian

    کامل شده همیشه بهار | zahra jafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...می‌گویی همان شب‌های امتحان وحشتناکت برایت شعر هم بگویم! مرا از چه می‌ترسانی، ها؟ من از مرگ تو هم نمی‌ترسم حتی اگر بمیری بازهم دوستت خواهم داشت من را تهدید نکن از من فرار نکن نمی‌ترسم و کم نمی‌آورم باور کن گاهی اوقات خسته می‌شوم دلگیر می‌شوم ولی باز هم با تمام وجود دوستت خواهم داشت! #گیلاس_نوشت🍒
  4. Zahra jafarian

    کامل شده همیشه بهار | zahra jafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...قبل از این‌که بگویم دوستش دارم در را کوبید توی صورتم فکر کردم دیگر نمی‌خواهد من را ببیند باز توی خوابم پیدایش شد. فکر کنم اگر واقعا نمی‌خواست دیگر ببینتم می‌گذاشت بگویم دوستش دارم آن وقت خوب بهانه.ای داشت برای فرار از من... این‌بار کسی که نمی‌گذارد بگویم دوستت دارم بهار است، نه من! #گیلاس_نوشت🍒
  5. Zahra jafarian

    کامل شده همیشه بهار | zahra jafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...بودم با خودم این دفعه هر جور شده بگویم دوستش دارم دیگر راهم نداد در خانه گفت دارد می رود جایی عجیب بود دیگر برایش ننوشتم گاه به گاهی این حرف ها نوشته می شود و از دهانم می ریزد بیرون ولی خب... دیگر نتوانستم بنویسم فکر کنم از شعرهایم ترسید نمی دانم نه احتمالا تحمل نداشت بفهمد دوستش دارم...
  6. Zahra jafarian

    کامل شده همیشه بهار | zahra jafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...همه‌چیز تمیز است؛ اما درهم و برهم، قاطی پاتی! ولی عجیب است هنگامی که به تو می‌رسم ظرافت را یاد می‌گیرم حواسم هست انگشتانم تنت را زخمی نکنند ناخن‌هایم گیر نکند به پوستت و وقتی دور لبت را لمس می‌کنم خیلی دقیق از دور لبت بگذرم، وارد لبت نشوم... آن باشد برای دور بعد با لبانم لمس خواهد شد...
  7. Zahra jafarian

    کامل شده همیشه بهار | zahra jafarian کاربر انجمن تک رمان

    در حوالی اتاق تو بهشت‌هایی‌ست پر از امید، اشتیاق و نور و من هر بار که از آن‌جا رد می‌شوم اگر دلتنگی شدید، س*ی*نه‌ام را پر نکند می‌توانم کمی احساس خوب را از آن باغ بردارم در کوله‌ام بگذارم و بروم تا برایت بنویسم. #گیلاس_نوشت🍒
  8. Zahra jafarian

    کامل شده همیشه بهار | zahra jafarian کاربر انجمن تک رمان

    به کسی که خودش گل است، چه هدیه‌ای می‌توانی بدهی؟ تنها کاری که از دستت برمی‌آید این است که یادش بیندازی بهار است. و برای همین است که نوشته‌هایم را هدیه می‌دهم یادت نرود بهاری ها...🌱 آن نوشته‌ها را خودت کنار من نشستی و نوشتی. #گیلاس_نوشت🍒
  9. Zahra jafarian

    کامل شده همیشه بهار | zahra jafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...گله کنی چرا برایت کم گذاشتم آن روز شاید من را به دنیا برگردانی بگویی بیشتر تلاش کنم امید داشته باشم... و بهار جانم... این اتفاق تقریبا هر روز می‌افتد می‌آیی به خوابم تشویقم می‌کنی و صبح که بلند می‌شوم تلاش می‌کنم برای تو دوستت دارم تو خدای من، فرشته ی من، بهشت من، دین و دنیای منی...♡ #گیلاس_نوشت🍒
  10. Zahra jafarian

    کامل شده همیشه بهار | zahra jafarian کاربر انجمن تک رمان

    ...همین بهار است همیشه سبز است و تند تند میوه می دهد نمی گوید هنوز آن میوه دیشب را نچشیدی و شعرش را نگفتی دیگر میوه ندارم امشب! میوه می دهد، یک سره و مداوم نوشتم نوشتم ننوشتم پای من گیر است... آن قدر من را به جنون می کشاند که در یک لحظه همه چیز را بگذارم کنار بنشینم فقط بنویسم و بنویسم...
بالا