...خورد.
خودش را نزدیک نیوان کرد و در چشمان او زل زد.
- پس چرا برای او محبت داری؟ مگر من چه چیز از او کم دارم؟ چه چیز من از او کمتر است.
چهره عمید مچاله میشود و چند قطره اشک از چشمانش میریزد. دیگر از بیمحبتی و بیاحساسی همسرش خسته شده بود.
#انجمن_تک_رمان
#ونیس_امیر_خانی
#دو_امپراطور_و_یک_ملکه