• خرید مجموعه دلنوشته دلدار فاطمه یادگاری کلیک کنید
  • مصاحبه صوتی رمان ققنوس آتش اثر مونا سپاهی کلیک کنید

Usage for hash tag: موقعیت_صفر

ساعت تک رمان

  1. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    ...و صدای فریاد دردناکم در کاسه‌ی سرم چرخ می‌خورد. حامی با خنده نگاه‌ام می‌کند. پرپر می‌زنم و تقلا می‌کنم تا دست‌هایم را باز کند. التماس می‌کنم و از ته دلم با ته‌ی مانده‌ی قوایم نام " خدا" را فریاد می‌زنم. #موقعیت_صفر #زینب_گرگین #انجمن_تک_رمان بلایی به سرش بیارم که مرغای اسمون گریه کنن براش 🔪🔪🔪😤
  2. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    ...مشکی‌اش را می‌بینم. مغزم هشدار می‌دهد که صبر حامی تمام شده و امشب مرا خلاص خواهد کرد. بد هم نشد نه؟ بالاخره می‌میرم و خلاص می‌شوم! سرم را صاف می‌کنم و مقتدر در نگاه سرخ و لرزانش خیره می‌شوم. #موقعیت_صفر #زینب_گرگین #انجمن_تک_رمان شادی روح جوان تازه در گذشته، یاس بختیاری، جمیعاً صلوات بفرس 😂🔪
  3. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    ...حالا که شرایط فراهم است، سری به بیرون زد، شاید راهی برای فرار، برای کار کشته‌ای مثل من باشد. البته خب، این اولین اسارت منه و به طرز فجیعی به گونه‌ای است که انگار به مهمانی رفته‌ام و زمین تا اسمان با ان چیزی که از اسارت در سرم ساخته بودم متفاوت. #موقعیت_صفر #زینب_گرگین #انجمن_رمان_نویسی_تک_رمان
  4. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    ...دارد؛ اما زیباست و گور پدرش، لوند. - چیزی شده عزیزم؟ عزیزم و درد. بحث با حیوان زبان‌نفهم که فایده ندارد، دارد؟ به ناچار با تاسف سر تکان می‌دهم و به سمت راه‌پله حرکت می‌کنم تا خود را به یک قبرستانی که صدایشان نیاید برسانم. #موقعیت_صفر #زینب_گرگین #انجمن_تک_رمان ای ای، چقد این بشر حرص دراره 😂🔪
  5. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    ...که پشتش به من است، با خنده می‌گوید: - اگه امشب سروصدای اتاق بغلی اذیتت کرد، بیا طبقه پایین تو اتاق من، می‌خوام پیانو بزنم. سروصدا؟ منظورش چیست؟ اتاق بغلی که اتاق حامی بود، یعنی ممکن است بخواهد کسی را شکنجه کند؟ اما نه او تابع قانون با پنبه سر بریدن است. #موقعیت_صفر #زینب_گرگین #انجمن_تک_رمان
  6. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    ...و لبخند عمیق می‌زند، حالم از سست شدنم بهم می‌خورد. دندان می‌سابم و از نگاه حق به جانبش رو می‌گیرم. خاک بر سرم کنند، اگر دوبار مثل باقی هم سن و سال‌هایم از این غلط‌ها کرده بودم، حالا به این وضع نمی‌افتادم. همین که با زبان چیزی به رویم نیاورد خودش کلی بود. #موقعیت_صفر #زینب_گرگین #انجمن_تک_رمان
  7. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    ...با عبور کردن از دماغ قوز دارش به ریش‌های طلایی و لَب‌های بزرگ سرخش می‌رسم. دست در جیب می‌برد و جدی نگاه‌ام می‌کند. کمی شباهت وطن‌فروش را می‌دهد. - یزدان مهمون ما رو اذیت نکن. یزدان با اخم‌های درهم مقابلش می‌رود و من هیچ حوصله‌ی پچ‌پچ کردن‌هایشان را ندارم. *** #موقعیت_صفر #زینب_گرگین...
  8. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    ...زودتر اطلاعات دخترک را بگیرم و او را خلاص کنم، یا به انتخاب خود، او را به برادر عزیزم، که اتفاقا تولدش هم نزدیک است هدیه بدهم. میل خودش است، من اصولا به قربانی‌هایم حق انتخاب می‌دهم. مردیکه ی مزخرف جذاب 😂دل میگه بزنم از زندگی محوش کنم با این حق انتخاب دادنش #موقعیت_صفر #زینب_گرگین...
  9. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    ...سر ببرم، بخاطر حرفه‌ام؛ اما حالا که دگر حرفه‌ای وجود ندارد، چگونه باید این بغض سیاه لعنتی که در گلویم نشسته، نمی‌گذارد نفس بکشم را مهار کنم؟ پر از تنفر، به چهره‌ی ارام و خونسرد حامی خیره می‌شوم، روزی او را خواهم کشت، به پاس تمام خون‌هایی که بر زمین ریخته. *** #موقعیت_صفر #زینب_گرگین...
  10. .zeynab.

    کامل شده رمان موقعیت صفر | زینب گرگین کاربر انجمن تک رمان

    ...مرد با لبخندهای پاک و بی‌ریای پیرمرد که در ایوان چای می‌نوشد و تنها دخترش را نصحیت می‌کند که بعد مرگ مادرش زن نگرفت و تمام تلاشش را بر تربیت او گذاشته تا ابرودار اسمش باشد. هیچ کدام از معیارهای این مرد، مساوی با پدر نمی‌شود. وطن فروش خائن شاید؛ اما پدر نه! #موقعیت_صفر #زینب_گرگین #انجمن_تک_رمان
بالا