هند
در سال ۴۹۹ پس از میلاد، آریابهاتا یک مدل سیارهای پیشنهاد نمود که صریحاً به چرخش زمین به دور محورش اشاره داشت و توضیح داد که دلیل حرکت ظاهری از شرق به غرب ستارگان، همین چرخش زمین به دور خود است. او همچنین باور داشت که مدار سیارات بیضوی هستند.[۲۸] پیروان آریابهاتا بهطور ویژه در جنوب هند قدرت داشتند و در آنجا اصل حرکت چرخشی زمین وی به همراه سایر اصولش پیروی میشد و کارهای ثانویهای نیز بر پایه آن به انجام رسید.[۲۹]
در سال ۱۵۰۰، نیکانتا سومایاجی از مدرسه ستارهشناسی و ریاضیات کرالا در رساله تنتراسامگراها مدل آریابهاتا را مورد بازبینی قرار داد.[۳۰] او در «آریابهاتیابهاسیا» که گزارشی در مورد «آریابهاتیا» ی آریابهاتا بود، مدلی پیشنهاد داد که در آن تیر، ناهید، بهرام، مشتری و کیوان به دور خورشید میگردند و خورشید به دور زمین میگردد، شبیه به مدل تیکونی که بعدها توسط تیکو براهه در اواخر قرن شانزدهم ارائه شد. بیشتر اخترشناسان مدرسه کرالا که از او پیروی میکردند نظریه او را پذیرفته بودند.[۳۰][۳۱]
اخترشناسی دوران اسلامی
نوشتارهای اصلی: ستارهشناسی در دوران اسلامی و کیهانشناسی اسلامی
در قرن یازدهم، ابن سینا متوجه پدیده گذر ناهید شدهبود و چنین نوشت که ناهید حداقل گاهی زیر خورشید قرار میگیرد.[۳۲][۳۳] در قرن دوازدهم ابن باجه دو سیاره را به شکل دو لکه تیره روی خورشید مشاهده نمود که بعدها در قرن سیزدهم، اخترشناس رصدخانه مراغه، قطبالدین شیرازی، متوجه شد که آنها گذر تیر و گذر ناهید هستند. هرچند که ابن باجه نمیتوانسته گذر ناهید را دیده باشد زیرا در دوران زندگی وی اتفاق نیفتاده است.[۳۴]
رنسانس اروپایی
نوشتار(های) وابسته: نظریه خورشید مرکزی
سیارات رنسانس،
حدود ۱۵۴۳ تا ۱۶۱۰ و حدود ۱۶۸۰ تا ۱۷۸۱
۱
تیر
۲
ناهید
۳
زمین
۴
بهرام
۵
مشتری
۶
کیوان
پس از پیدایش انقلاب علمی، درک انسان از سیاره از چیزی که در پهنه آسمان حرکت میکند (نسبت به ستارگان ثابت) به جسمی که به دور زمین میگردد تغییر یافت، و در قرن هجدهم با قدرت گرفتن نظریه خورشید مرکزی کوپرنیک، گالیله و کپلر، این درک، به اجسامی که مستقیماً به دور خورشید میگردند تغییر یافت.
بنابراین زمین نیز در لیست سیارات قرارگرفت[۳۵] در حالیکه خورشید و ماه از این لیست خارج شدند. در آغاز، وقتی نخستین اقمار مشتری و کیوان در قرن هفدهم کشف شدند، واژههای قمر و سیاره به جای یکدیگر بهکار میرفتند، اما در قرن بعدی بیشتر از واژه قمر برای این اجسام استفاده میشد. تا اواسط قرن نوزدهم تعداد سیارات به سرعت زیاد شد زیرا در آن زمان جامعه علمی هر جسم تازه کشفشدهای را که مستقیماً به دور خورشید بگردد به عنوان سیاره قلمداد مینمود.
انجمن رمان نویسی
در سال ۴۹۹ پس از میلاد، آریابهاتا یک مدل سیارهای پیشنهاد نمود که صریحاً به چرخش زمین به دور محورش اشاره داشت و توضیح داد که دلیل حرکت ظاهری از شرق به غرب ستارگان، همین چرخش زمین به دور خود است. او همچنین باور داشت که مدار سیارات بیضوی هستند.[۲۸] پیروان آریابهاتا بهطور ویژه در جنوب هند قدرت داشتند و در آنجا اصل حرکت چرخشی زمین وی به همراه سایر اصولش پیروی میشد و کارهای ثانویهای نیز بر پایه آن به انجام رسید.[۲۹]
در سال ۱۵۰۰، نیکانتا سومایاجی از مدرسه ستارهشناسی و ریاضیات کرالا در رساله تنتراسامگراها مدل آریابهاتا را مورد بازبینی قرار داد.[۳۰] او در «آریابهاتیابهاسیا» که گزارشی در مورد «آریابهاتیا» ی آریابهاتا بود، مدلی پیشنهاد داد که در آن تیر، ناهید، بهرام، مشتری و کیوان به دور خورشید میگردند و خورشید به دور زمین میگردد، شبیه به مدل تیکونی که بعدها توسط تیکو براهه در اواخر قرن شانزدهم ارائه شد. بیشتر اخترشناسان مدرسه کرالا که از او پیروی میکردند نظریه او را پذیرفته بودند.[۳۰][۳۱]
اخترشناسی دوران اسلامی
نوشتارهای اصلی: ستارهشناسی در دوران اسلامی و کیهانشناسی اسلامی
در قرن یازدهم، ابن سینا متوجه پدیده گذر ناهید شدهبود و چنین نوشت که ناهید حداقل گاهی زیر خورشید قرار میگیرد.[۳۲][۳۳] در قرن دوازدهم ابن باجه دو سیاره را به شکل دو لکه تیره روی خورشید مشاهده نمود که بعدها در قرن سیزدهم، اخترشناس رصدخانه مراغه، قطبالدین شیرازی، متوجه شد که آنها گذر تیر و گذر ناهید هستند. هرچند که ابن باجه نمیتوانسته گذر ناهید را دیده باشد زیرا در دوران زندگی وی اتفاق نیفتاده است.[۳۴]
رنسانس اروپایی
نوشتار(های) وابسته: نظریه خورشید مرکزی
سیارات رنسانس،
حدود ۱۵۴۳ تا ۱۶۱۰ و حدود ۱۶۸۰ تا ۱۷۸۱
۱
تیر
۲
ناهید
۳
زمین
۴
بهرام
۵
مشتری
۶
کیوان
پس از پیدایش انقلاب علمی، درک انسان از سیاره از چیزی که در پهنه آسمان حرکت میکند (نسبت به ستارگان ثابت) به جسمی که به دور زمین میگردد تغییر یافت، و در قرن هجدهم با قدرت گرفتن نظریه خورشید مرکزی کوپرنیک، گالیله و کپلر، این درک، به اجسامی که مستقیماً به دور خورشید میگردند تغییر یافت.
بنابراین زمین نیز در لیست سیارات قرارگرفت[۳۵] در حالیکه خورشید و ماه از این لیست خارج شدند. در آغاز، وقتی نخستین اقمار مشتری و کیوان در قرن هفدهم کشف شدند، واژههای قمر و سیاره به جای یکدیگر بهکار میرفتند، اما در قرن بعدی بیشتر از واژه قمر برای این اجسام استفاده میشد. تا اواسط قرن نوزدهم تعداد سیارات به سرعت زیاد شد زیرا در آن زمان جامعه علمی هر جسم تازه کشفشدهای را که مستقیماً به دور خورشید بگردد به عنوان سیاره قلمداد مینمود.
انجمن رمان نویسی