همگانی ★شب هـــای محــــال★

["ASHOB"]

خواهم چو راز پنهان، از من اثر نباشد
تا از نبود و بودم، کس را خبر نباشد

خواهم که آتش افتد، در شهر آشنایی
وز ننگِ آشنایان، بر جا اثر نباشد

گوری بده، خدایا! زندان پیکر من
تا از بهانه جویی، دل دربدر نباشد

سیمین بهبهانی

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

چه کسی می‌داند که تو از هر چه فسانه است
گذشتی وکنون !
((هم خراباتی وهم جامی و هم شیدایی))
چه کسی می‌داند که تو در کلبه‌ی درویشی خود تنهایی!
می‌شود از تو سرود ! می‌شود از تو نوشت!
می‌شود از تو تراشید غزالی زیبا
در تکابوی جنون
روی این وحشی زشت
تا بدانند کسی بود که گفت : چه غریب است بهشت.
نه دگر "نِی"مانده
که حکایت کنم از دیروزت
نه٬ به جانت نایی.
چه کسی می‌داند که تو در کلبه‌ی درویشی خود تنهایی!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

در نگاهِ خلق، از دیوانگان کم نیستم!
فکرِ زخمی دیگرم، دنبال مرهم نیستم
لطفِ خورشید است اگر از ماه نوری می‌رسد
آنچه فهمیدی غ*لط بود؛ آنچه هستم، نیستم!
شیشه‌ای نازک‌دلم؛ اما بدان ای سنگدل
خُرد شد هرکس که می‌پنداشت م*حکم نیستم
جام زهرت را بیاور، من برای زندگی
بیش از این چیزی که می‌بینی مصمم نیستم...

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[.SARISA.]

شب سردیست..
و من با دل سرد
به خودم می گویم :
خبری نیست ، بخواب !
باز هم خواب محبت دیدی...

•حمید مصدق

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[مهاجر.]

خواب شب بر چشم خود کردم حرام
تا ببینم صبحدم سیمای دل

قد من همچون کمان شد از رکوع
تا ببینم قامت و بالای دل

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[یسنا]

نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر، سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل:
وای، این شب چقدر تاریک است!
خنده‌ ای کو که به دل انگیزم؟
قطره‌ ای کو که به دریا ریزم؟
صخره‌ ای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من، لیک، غمی غمناک است

سهراب سپهری

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Ghasam.H]

آزمودم عقل دور اندیش را
بعد از این دیوانه سازم خویش را...

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Ghasam.H]

در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[Ghasam.H]

میشنیدم نیمه شب در خواب
های های گریه‌هایش را
در صدایم گوش می‌کردم
درد سیال صدایش را
شرمگین می‌خواندمش بر خویش
از چه رو بیهوده گریانی
در میان گریه می‌نالید
دوستش دارم! نمیدانی؟

#فروغ_فرخزاد

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[ParadoX]

من باهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو باهار،
نازِ انگشتای بارونِ تو باغم می‌کنه
میونِ جنگلا تاقم می‌کنه.

اشعار شاملو برا ایدا خانوم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان