ما بماندیم و خیال تو
به یک جای مقیم...
سعدی
ما بماندیم و خیال تو
به یک جای مقیم...
سعدیهمگانی ★شب هـــای محــــال★
- نویسنده موضوع پارسا تاجیک
- تاریخ شروع
- پاسخها 446
- بازدیدها 16K
- Tagged users هیچ
ساعت تک رمان
بی چاره ی دچار تورا
چاره جز تو چیست...؟
قیصر امین پور
چاره جز تو چیست...؟
قیصر امین پور
وز س*ی*نه جدا مشو
که جانی...!!
مولانا
وز س*ی*نه جدا مشو
که جانی...!!
مولاناخدا کند غیرمنتظره‌ترین اتفاقِ ممکن بیفتد، خدا کند حال همه خوب شود.
خدا کند این‌بار که پاییز تمام شد؛ زمستان نشود، بهار شود. خدا کند باران که بند آمد، آفتاب بتابد و رنگین‌کمان شود. خدا کند درخت‌های خشک، ناگهانی سبز شوند، آدم‌های غمگین، ناگهانی لبخند بزنند و همه چیز، ناگهانی خوب شود.
خدا کند که خدا روی سقف صیقلیِ آسمان برای‌مان پیغام بنویسد که «کافی‌ست هرچه غصه خوردید و رنج کشیدید و کسی را نداشتید! آمده‌ام اندوه زمین را پاک کنم، همه‌تان خوب می‌شوید، همه چیز درست می‌شود.»
نرگس_صرافیان_طوفان
خدا کند این‌بار که پاییز تمام شد؛ زمستان نشود، بهار شود. خدا کند باران که بند آمد، آفتاب بتابد و رنگین‌کمان شود. خدا کند درخت‌های خشک، ناگهانی سبز شوند، آدم‌های غمگین، ناگهانی لبخند بزنند و همه چیز، ناگهانی خوب شود.
خدا کند که خدا روی سقف صیقلیِ آسمان برای‌مان پیغام بنویسد که «کافی‌ست هرچه غصه خوردید و رنج کشیدید و کسی را نداشتید! آمده‌ام اندوه زمین را پاک کنم، همه‌تان خوب می‌شوید، همه چیز درست می‌شود.»
نرگس_صرافیان_طوفان
در من کوچه‌ای‌ست
که با تو در آن نگشته‌ام...
سفری‌ست
که با تو
هنوز نرفته‌ام...
روزها و شب‌هایی‌ست
که با تو به سر نکرده‌ام...
و عاشقانه‌هایی‌ست
که با تو
هنوز
نگفته‌ام...
در من حرفایی‌ست که
هنوز نفس می‌کشند...
آرزوهایی که هنوز به انجام نرسیده‌اند
در من
و در کعبه‌ی من،
سجده‌ای‌ست برای قامت تو
در من پاره‌ای از تو می‌تپد
و این جان نیمه‌جانم از او زنده است
در من
و در رگهای من
خونی از احساس سبز تو جاری‌ست
و شکوفه می‌زند هم‌چون گلی سرخ
در من...
در من
تو و حس تو
هست هنوز و هنوز...
افشین_یداللهی
که با تو در آن نگشته‌ام...
سفری‌ست
که با تو
هنوز نرفته‌ام...
روزها و شب‌هایی‌ست
که با تو به سر نکرده‌ام...
و عاشقانه‌هایی‌ست
که با تو
هنوز
نگفته‌ام...
در من حرفایی‌ست که
هنوز نفس می‌کشند...
آرزوهایی که هنوز به انجام نرسیده‌اند
در من
و در کعبه‌ی من،
سجده‌ای‌ست برای قامت تو
در من پاره‌ای از تو می‌تپد
و این جان نیمه‌جانم از او زنده است
در من
و در رگهای من
خونی از احساس سبز تو جاری‌ست
و شکوفه می‌زند هم‌چون گلی سرخ
در من...
در من
تو و حس تو
هست هنوز و هنوز...
افشین_یداللهی
خنده را معنی سرمستی نکن؛ آن که می‌خندد غمش بی‌انتهاست:)
مثلا هواپیما در حال سقوط باشد و همه غرق در فریاد و اضطراب و استیصال. اما تو به یاد کسی که بیشتر از هرکسی دوستش داری و نگران! برای روزهای بعد از تو... نگران برای اینکه چه کسی از او مراقبت خواهد کرد؟ چه کسی زخم‌های او را مرهم خواهد گذاشت؟ وقتی تو نیستی؟
چقدر عجیب است آدمی در سهمگین‌ترین لحظات درماندگی و وقتی دارد با مرگ حقیقی دست و پنجه نرم می‌کند، لحظه‌ای به خودش و اینکه چه کسی از خودش مراقبت می‌کند و آیا راهی برای گریز از این تنگنا هست نیاندیشد و عاشقانه و چنین باشُکوه، به دیگری فکر کند.
این مکالمه چیزی را درونم فرو ریخت، این حقیقت را که همه‌ی آدم‌ها در سخت‌ترین لحظات و وقتی لبه‌ی پرتگاه رسیدند، فقط به نجات خودشان فکر می‌کنند.
و بغض کردم، عمیقا بغض کردم...
نرگس_صرافیان_طوفان
چقدر عجیب است آدمی در سهمگین‌ترین لحظات درماندگی و وقتی دارد با مرگ حقیقی دست و پنجه نرم می‌کند، لحظه‌ای به خودش و اینکه چه کسی از خودش مراقبت می‌کند و آیا راهی برای گریز از این تنگنا هست نیاندیشد و عاشقانه و چنین باشُکوه، به دیگری فکر کند.
این مکالمه چیزی را درونم فرو ریخت، این حقیقت را که همه‌ی آدم‌ها در سخت‌ترین لحظات و وقتی لبه‌ی پرتگاه رسیدند، فقط به نجات خودشان فکر می‌کنند.
و بغض کردم، عمیقا بغض کردم...
نرگس_صرافیان_طوفان
گویِ مَنیّ و می‌دَوی
در چوگان حکم من
در پی تو هَمی‌دَوَم
گرچه که می‌دوانمت
غزل_مولانا
در چوگان حکم من
در پی تو هَمی‌دَوَم
گرچه که می‌دوانمت
غزل_مولانا
آدم‌ها فکر می‌کنند اگر یکبار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی می‌کنند، شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر می‌کنند می‌توانند همه‌چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد. اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم، از همین جای زندگی‌مان به بعد را مى‌ساختيم...
آنتوان_دوسنت_اگزوپری
اما حقیقت ندارد. اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم، از همین جای زندگی‌مان به بعد را مى‌ساختيم...
آنتوان_دوسنت_اگزوپری
اینجا به‌جز دوریِ تو، چیزی به من نزدیک نیست...
