پارتبیستم (آخر):
چرا نورِ اینچنین کتابی روشن، باید با ضخامتِ اینچنین لایهای از غبارِ غفلت، اینگونه کور میگشت!؟
همو که نجات بخشِ مادربزرگ از تشنگیها و پریشانیها شده بود را،...
همان راه نجات بخش، از آوارِ این صحرای غبارآلود را؛ زیرِ آواری از غبارِ غفلت میدیدم!
غباری بر شاهراه.
پایان.
#غباری_بر_شاهراه
#حسینعلی
#کاربر_انجمن_تک_رمان
چرا نورِ اینچنین کتابی روشن، باید با ضخامتِ اینچنین لایهای از غبارِ غفلت، اینگونه کور میگشت!؟
همو که نجات بخشِ مادربزرگ از تشنگیها و پریشانیها شده بود را،...
همان راه نجات بخش، از آوارِ این صحرای غبارآلود را؛ زیرِ آواری از غبارِ غفلت میدیدم!
غباری بر شاهراه.
پایان.
کد:
پارتبیستم (آخر):
چرا نورِ اینچنین کتابی روشن، باید با ضخامتِ اینچنین لایهای از غبارِ غفلت، اینگونه کور میگشت!؟
همو که نجات بخشِ مادربزرگ از تشنگیها و پریشانیها شده بود را،...
همان راه نجات بخش، از آوارِ این صحرای غبارآلود را؛ زیرِ آواری از غبارِ غفلت میدیدم!
غباری بر شاهراه.
پایان.
#حسینعلی
#کاربر_انجمن_تک_رمان