Reina✧
مدیریت کل سایت + مدیر تالار کپی
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
نویسنده حرفهای
نویسنده انجمن
ویراستار انجمن
کتابخوان انجمن
حفاظت انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترینها را تجربه کنید.☆
همین حالا عضویتت رو قطعی کن!جمله اخر انقدر خشم توش بود که میخکوبم کرد
دارک عقل داشته باشه فرار میکنه
خسته نباشی عزیزم
الان که گفتی به چشمم اومد
این به خواننده منتقل شد که همیشه نباید دو رو باشه؟
بعضی وقتا برای بدست آوردن یه سری چیزا فقط کافیه باها طرف صادق باشه
اینو متوجه شدین تو رمان؟ شایدم خ*را*ب منتقلش کردم![]()
اره یعنی دارک باید با آزراء صادق میبود اونطوری نه نیازی بود که عاشقش کنه (به این اشاره میکنم جلو ترالان که گفتی به چشمم اومد
منظورش اینه ک دارم همون آزرا؟ اسمش همین بود یا یه چیز دگ یادم نمیاد همون دوستش تو سازمان
اها فهمیدمممم نه اینو حس نکردماره یعنی دارک باید با آزراء صادق میبود اونطوری نه نیازی بود که عاشقش کنه (به این اشاره میکنم جلو تر) نه نیازی بود نگران رفتنش باشه که بخواد با ورد نیروهاشو ازش بگیره و نه نیازی بود دروغ بگه
پس انگاری خوب نشونش ندادم![]()