من
آن کلمهی نانوشتهایام ز دست تو
اما من خواندن را از تو آموختم
عشق را ز نگاه تو
من قطرههای بارانم
گریه را از تو آموختم
در این برهوت بیخوابی
جان میدهم در دستان تو
دنیا چه کرده با من؟
که غمترین شاعر از من ساخته است؟
آن کلمهی نانوشتهایام ز دست تو
اما من خواندن را از تو آموختم
عشق را ز نگاه تو
من قطرههای بارانم
گریه را از تو آموختم
در این برهوت بیخوابی
جان میدهم در دستان تو
دنیا چه کرده با من؟
که غمترین شاعر از من ساخته است؟